پاسخ اجمالی:
مورخین می گویند: معاويه بارها ایشان را مسموم كرد؛ زيرا او و برادرش حسين(ع)، شام را عليه او مى شوراندند و در مرتبه سوم که امام را مسموم کرد، ایشان وفات كرد. و چون مرگش نزديك شد حسين(ع) گفت: «اى برادر چه كسى به تو سمّ داد؟ تا او را قبل از دفن تو بکشم»، اما ایشان از نام بردن قاتل خوددارى كرد. گفته شده: همسرش جعده به او سمّ داد.
پاسخ تفصیلی:
ابن سعد در «طبقات» نوشته است: «سمّه معاوية مراراً؛ لأ نّه كان يقدم عليه الشام هو و أخوه الحسين»؛(1) (معاويه بارها او را مسموم كرد؛ زيرا او و برادرش حسين، شام را عليه او مى شوراندند).
و واقدى نوشته است: «إنّه سُقي سمّاً ثمّ أفلت، ثمّ سُقي فأفلت، ثمّ كانت الآخرة توفّي فيها، فلمّا حضرته الوفاة قال الطبيب وهو يختلف إليه: هذا رجلٌ قطع السمّ أمعاءه؛ فقال الحسين: «يا أبا محمّد! أخبرني من سقاك؟». قال: «ولِمَ يا أخي؟». قال: «أقتله والله قبل أن أدفنك، وإن لا أقدر عليه أو يكون بأرض أتكلّف الشخوص إليه». فقال: «يا أخي إنّما هذه الدنيا ليال فانية، دعه حتّى ألتقي أنا وهو عند الله، و أبى أن يسمّيه». وقد سمعتُ بعض من يقول: كان معاوية قد تلطّف لبعض خدمه أن يسقيه سمّاً»؛(2) (سمّى به آن حضرت داده شد سپس نجات يافت، سپس سمّى داده شد و نجات يافت، سپس در مرتبه سوم وفات كرد، و چون مرگش نزديك شد طبيب كه نزد او آمده بود گفت: اين، مردى است كه سمّ رودهايش را تكّه تكّه كرده است، پس حسين گفت: «اى ابومحمّد! به من خبر بده چه كسى به تو سمّ داد»؟ گفت: «برادرم براى چه»؟ گفت: «به خدا سوگند ! قاتل تو را قبل از دفن تو خواهم كشت، هر چند بر او قدرت نداشته باشم يا در سرزمينى باشد كه رفتن به سوى او برايم سخت باشد».پس فرمود: «اى برادر! اين دنيا شبهايى فانى است، او را واگذار تا من او را نزد خدا ملاقات كنم، و از نام بردن او خوددارى كرد. و من از برخى شنيده ام كه: معاويه با حيله از برخى خدمتكاران آن حضرت خواست به او سمّ دهند).
و گفته شده: همسرش جعده دختر اشعث بن قيس كندى به او سمّ داد، و معاويه او را فريب داد كه اگر در كشتن حسن حيله اى به كار ببرى صد هزار درهم برايت مى فرستم و تو را به ازدواج يزيد درمى آورم؛ و اين موجب شد كه آن حضرت را مسموم كند؛ و چون حسن وفات نمود معاويه مال را به او داد و پيغام فرستاد: «إنّا نحبُّ حياة يزيد ولولا ذلك لوفينا لكِ بتزويجه»؛ (ما زندگى يزيد را دوست داريم و اگر چنين نبود درباره ازدواج با وى به قول خود وفا مى كرديم).
و گفته شده: امام حسن(عليه السلام) هنگام مرگش فرمود: «لقد حاقت شربته، وبلغ اُمنيّته، والله ما وفى بما وعد، ولا صدق فيما قال»؛ (همانا شربتش كارگر افتاد و به آرزويش رسيد، به خدا سوگند! به آنچه وعده داد وفا نكرد و در آنچه گفت راستگو نبود).
و نوشته است: حصين بن منذر رقاشى مى گويد: «والله ما وفى معاوية للحسن بشيء ممّا أعطاه؛ قَتَل حُجراً و أصحاب حُجر، و بايع لابنه يزيد، و سمَّ الحسن»؛(3) (به خدا سوگند ! معاويه به هيچ يك از پيمانهايى كه به حسن داد وفا نكرد؛ حُجر و ياران او را كشت، براى پسرش يزيد بيعت گرفت، و حسن را مسموم كرد).
و زمخشرى در «ربيع الأبرار» در باب هشتاد و يكم مى نويسد:
معاويه براى جعده دختر اشعث، همسر (امام) حسن صد هزار درهم قرار داد تا او را مسموم نمود، و دو ماه زنده بود، تشتى از خون از جلوى او برداشته مى شد و مى گفت: «سُقيت السمّ مراراً ما أصابني فيها ما أصابني في هذه المرّة، لقد لفظت كبدي»؛(4) (بارها به من زهر دادند ولى در هيچ كدام مثل اين بار صدمه نديدم، (ديگر) جگرم پاره پاره شده است).(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.