پاسخ اجمالی:
تعبیرهاى کنایى امرى عادى در زندگى بشر است. خداوند متعال نیز به جهت فهم مردم مطابق با محاورات آن ها در قرآن کریم سخن گفته است تا با الفاظ و اسلوب هاى متداول بین مردم مطالب عالى را به آنها تفهیم کند. و اصولا هر گاه حکم عقلى برهانى بر خلاف شرع بود باید شرع را تأویل نمود و در آنجا که ظاهر آیه یا روایت با حکم عقلى قطعى مخالف است نباید آنها را به ظاهرش حمل نمود.
پاسخ تفصیلی:
نووى از قاضى عیاض نقل مى کند که بین مسلمانان اختلاف نیست در این که صفات خبرى خداوند را که در قرآن و حدیث آمده، باید تأویل نمود. (1)
تعبیرهاى کنایى امرى عادى در زندگى بشر است که خداوند متعال نیز به جهت فهم مردم مطابق با محاورات آن ها در قرآن کریم سخن گفته است.
علامه طباطبایى (رحمه الله) در تفسیر المیزان در سبب ورود الفاظ متشابه در قرآن مى فرماید: « سبب ورود الفاظ متشابه در قرآن به خضوع قرآن در القاى معارف عالى باز مى گردد؛ زیرا قصد خداوند آن است که با الفاظ و اسلوب هاى متداول بین مردم مطالب عالى را به مردم تفهیم کند، و مى دانیم که این الفاظ براى معانى محسوس یا قریب به حس وضع شده است؛ از همین رو وافى به تمام مقصود نبوده و سبب ایجاد تشابه در آنها گشته است، مگر بر کسانى که از نوعى بصیرت و تسلّط علمى برخوردارند، که در نتیجه متشابهات قرآن براى آنان با تعمیق نظر و دقّت فکر و با رجوع به محکمات، روشن و واضح خواهد گشت».(2)
ابن رشد اندلسى مى نویسد: «ما مسلمانان معتقدیم که شریعت الهى حق است و مى تواند ما را به سعادت برساند... و هر گاه حکم عقلى برهانى بر خلاف شرع بود باید شرع را تأویل نمود. و این مطلبى است که هیچ یک از مسلمین در آن شک ندارند... از همین رو مسلمانان اتفاق کرده اند بر این که واجب نیست در آنجا که ظاهر آیه یا روایت با حکم عقلى قطعى مخالف است آنها را به ظاهرش حمل نمود(3).(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.