پاسخ اجمالی:
او در نامه ای شدید اللحن و سرزنش آمیز به معاويه نوشت: مى بينيم كه از همتايى با علی(ع) دم مى زنى، او پاک نيّت ترينِ و پاكْ نژادترينِ انسان ها است، داراى برترين همسر و پسر عمويش برترين پسر عموى عالَم است و تو لعنت شده فرزند لعنت شده ای که همواره در پى آشوبگرى در دين خدا بوديد. بدان كه تو با پروردگارت فريبگرى پيش گرفته اى و از تدبيرش در امان مانده اى و از رحمتش نااميد گشته اى، او در كمين توست، حال آن كه تو فريفته ى صبر او شده اى...
پاسخ تفصیلی:
محمّد بن ابى بكر نامه ای شدید اللحنی به معاويه نوشت و او را به خاطر افعال زشتش سرزنش نمود که متن نامه آن به این شرح است:
به نام خداوند بخشنده مهربان.
از محمّد بن ابى بكر به آن گم راه، فرزند صَخْر. و درود بر فرمانبرانِ خدا، از جانب كسى كه به شايسته ولايت الهى تسليم شده است.
امّا بعد؛ خداوند... محمّد(صلى الله عليه وآله) را برگزيد و پيامبرى ويژه ساخت. و او را براى [ابلاغ] وحى خويش انتخاب كرد و امينِ امرِ خود شمرد و او را به رسالت برانگيخت؛ پيامبرى كه كتاب هاى [آسمانى] پيشين را راست شمرد و رهنما به سوى شريعت ها شد. پس وى با حكمت و پند نيك، [مردم را] به راه پروردگارش فرا خواند.
نخستين كسى كه محمّد(صلى الله عليه وآله) را اجابت كرد و به او روى آورْد و راستگويش شمرد و با وى همساز گشت و اسلام آورد و تسليم شد، برادر و پسر عمويش على بن ابى طالب(علیه السلام) بود كه او را بر پايه [سرّ] غيبىِ پوشيده، تصديق كرد و بر هر دوست [ديگر] ترجيحش داد و از هر بيمى پاسش داشت و در هر [رويداد] هراس آلود، از دل و جان، قوّت قلب او شد، با دشمن وى جنگيد و با دوستش سازگارى ورزيد، در لحظه هاى سختى و هنگامه هاى هراس، همواره جان خويش را به او پيشكش كرد، چندان كه پيش گامیش در جهاد، بى مانند و در رفتار، بى همتا بود.
اكنون مى بينيم كه از همتايى با او [علی(ع)] دم مى زنى، حال آن كه تو، تويى؛ و اوست همان برترينى كه در هر خيرى پيشى جُسته؛ نخستين اسلام آورنده، پاكْ نيّت ترينِ مردم و پاكْ نژادترينِ انسان ها، داراى برترين همسر، و پسر عمويش برترين پسر عموى عالَم است و تويى لعنت شده فرزند لعنت شده! تو و پدرت، همواره در پى آشوبگرى در دين خدا بوديد و كوشيديد تا نور خداوند را فرو بنشانيد. بدين غرض، محفل ها فراهم ساختيد، مال [ها] صرف كرديد، و با قبايلِ [گرونده به اسلام] در افتاديد. پدرت بر همين انديشه مُرد و تو نيز پا جاى پاى او نهادى.
گواه ضدّ تو، بر اين معنا، باقى مانده احزاب و سرانِ نفاق و مخالفان با پيامبر خدا(صلی الله علیه وآله) هستند كه به تو پناهنده شده، نزدت مأوا جُسته اند.
و گواه على(علیه السلام)، افزون بر فضل آشكار و پيشينه ديرينش، ياران او هستند كه يادشان به ارجمندى در قرآن آمده؛ همان مهاجران و انصارى كه خداوند، ايشان را ستوده است. ايشان، پيوستگان و فوج هاى پيرامون اويند كه شمشير از نيام بركشيده، برايش خون خود را مى ريزند، فضيلت را در پيروى از او يافته، تيره بختى را در ستيز با وى مى بينند.
واى بر تو! چگونه خود را با على برابر مى كنى، حال آن كه او وارث و وصى و پدرِ فرزندانِ پيامبر خدا(صلی الله علیه وآله) و نخستين پيروى كننده از وى و ديرپاى ترين پيمان سپارِ اوست و پيامبر(صلى الله عليه وآله) رازش را به او سپرده و او را در كار خويش شريك كرده است؛ امّا تو دشمن پيامبر(صلى الله عليه وآله) و پسرِ دشمن اويى؟! پس تا مى توانى از باطلِ خويش بهره گير و پسرِ عاص [نيز] تو را در گم راهى ات يارى دهد. گويا مهلتت سپرى گشته و حيله ات سست شده است. زود است كه آشكار شود فرجامِ برتر از آنِ كيست.
بدان! جز اين نيست كه تو با پروردگارت فريبگرى پيش گرفته اى؛ همو كه از تدبيرش در امان مانده اى و از رحمتش نااميد گشته اى! و او در كمين توست، حال آن كه تو فريفته [ى صبر] او شده اى. و خدا و خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) از تو بى نيازند. درودبر آن كه هدايت را پيروى كند! (1).(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.