پاسخ اجمالی:
در کتب اهل سنت، امام حسن عسکرى(ع) از احترام ویژه اى برخوردار است. ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ در مدح ائمه(ع) می نویسد: «هر کدام از آنان عالم، زاهد، ناسک، شجاع، جواد، طاهر و تزکیه کننده اند... این سلسله براى هیچ خانواده اى از عرب یا عجم اتفاق نیفتاده است». هم چنین عباس بن نورالدین مکّى مى گوید: «نسبش مشهورتر از ماه شب چهارده است. او و پدرش معروف به عسکرى اند. و امّا فضایلش را زبان ها نمى توانند شماره کنند»، و عارف احمدعبدالغنى مى گوید: «او از حیث زهد و علم در مکانى عظیم قرار داشت».
پاسخ تفصیلی:
با مراجعه به کتب تاریخ و رجال اهل سنت پى مى بریم که امام حسن عسکرى(علیه السلام) از احترام ویژه اى نزد علماى اهل سنت برخوردار بوده است. اینک به برخى از کلمات آنان اشاره مى کنیم:
1 ـ ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ (ت: 250 هـ.ق) هنگام مدح و ستایش از ده نفر از امامان مى گوید: «کل واحد منهم عالم زاهد ناسک شجاع جواد طاهر زاک... وهذا لم یتفق لبیت من بیوت العرب ولا من بیوت العجم»(1)؛ (... هر کدام از آنان عالم، زاهد، ناسک، شجاع، جواد، طاهر و تزکیه کننده اند... این سلسله براى هیچ خانواده اى از عرب یا عجم اتفاق نیفتاده است).
2 ـ محمّد بن طلحه شافعى (ت: 652 هـ.ق) مى نویسد: «اعلم انّ المنقبة العلیا والمزیة الکبرى الّتی خصّه الله بها وقلّده فریدها ومنحه تقلیدها وجعله صفة دائمة لایبلى الدهر جدیدها، ولاتنسى الألسنة تلاوتها وتردیدها، انّ المهدى محمداً نسله المخلوق منه وولده المنتسب إلیه وبضعته المنفصلة عنه»(2)؛ (بدان که منقبت عالى و مزیّت بزرگى را که خداوند به او اختصاص داده و نمونه آن را بر گردن حضرت آویزان نموده و به او عنایت فرموده و آن را صفت دائمى قرار داده که روزگار آن را کهنه نخواهد کرد، و زبان ها با تلاوت کردنش او را به فراموشى نخواهند سپرد، این است که مهدى (محمّد)(علیه السلام) از نسل او و متولّد یافته از او است. و فرزند منتسب به او و پاره تن جدا شده از او است).
3 ـ سبط بن جوزى (ت: 654 هـ.ق) مى گوید: «هو الحسن بن على بن محمّد بن على بن موسى الرضا بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب... وکان عالماً ثقة...»(3)؛ (او حسن بن على بن محمّد بن على بن موسى الرضا بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ (علیهم السلام) ـ است. او شخصى عالم و ثقه بود...).
4 ـ ابن صبّاغ مالکى مى گوید: «... فلا یشک فی امامته احد ولا یمترى... واحد زمانه من غیر مدافع... وسید اهل عصره، امام اهل دهره. اقواله سدیدة وافعاله حمیدة. واذا کانت لأفاضل زمانه قصیدة فهو فی بیت القصیدة. وان انتظموا عقداً کان مکان الواسطة الفریدة. فارس العلوم الّذی لایجارى، ومبیّن غوامضها فلا یحاول ولا یماری. کاشف الحقائق بنظره الصائب، مظهر الدقائق بفکره الثاقب، المحدث فی سرّه بالامور الخفیات، الکریم الاصل والنفس والذات. تغمّده الله برحمته واسکنه فسیح جنّاته بمحمّد(صلى الله علیه وآله) آمین»(4)؛ (...هرگز کسى در امامت او شک و تردید نکرده است... او نمونه زمان خود و بى نظیر بود... او سید اهل عصرش و امام اهل زمانش بود. اقوالش محکم و افعالش مورد ستایش بود. هر گاه دانشمندان زمانش قصیده اى مى سرودند آن حضرت در مدح و قصیده آنان وجود داشت... او سواره اى بى همانند در تمامى علوم بود و او بیان کننده مشکلات علوم بود و از بیان آنها شانه خالى نمی کرد و خسته نمى شد. او پرده بردارنده از حقایق به نظر دقیق و واقع بین خود، و ظاهر کننده دقایق به فکر تیزبین خود بود. او از امور مخفى خبر مى داد. او کریم الأصل و کریم النفس بود. خداوند او را غریق رحمتش کند و در مکان گسترده بهشت خویش جاى دهد به حقّ محمّد(ص)، آمین).
5 ـ نورالدین على بن عبدالله سمهودى (ت: 911 هـ.ق) مى گوید: «امّا ولده ابومحمّد الحسن الخالص، فکان عظیم الشأن... وقد سبقت له کرامة جلیلة لمّا حبسه المعتمد على الله ابن المتوکل العباسى»(5)؛ (امّا فرزند او ـ امام هادى(علیه السلام) ـ ابومحمّد حسن خالص است. او شخصى عظیم الشأن بود... هنگامى که معتمد فرزند متوکّل عباسى او را حبس نمود کرامتى جلیل براى او آشکار شد).
6 ـ على جلال الحسینى (ت: 1351 هـ.ق) مى نویسد: «ابو محمّد الحسن الزکى ویقال له العسکرى ایضاً. ولد فی سنة 232 وکان اوحد زمانه فی الفضل والعفاف والزهد والعبادة...»(6)؛ (ابومحمّد حسن زکى که به او عسکرى مى گویند: در سال 232 هـ.ق متولد شد. او نمونه زمان خود در فضیلت و عفاف و زهد و عبادت بود).
7 ـ خیرالدین زرکلى (ت: 1396 هـ.ق) مى گوید «... بعد از وفات پدرش با او به عنوان امام بیعت کردند. او بر روش سلف صالحش بود. مردى باتقوا و اهل عمل و عبادت بود...».(7)
8 ـ عبدالله بن محمّد بن عامر شبراوى شافعى (ت: 1171 هـ.ق) مى گوید: «... ویکفیه شرفاً انّ الامام المهدى المنتظر من اولاده. فلله درّ هذا البیت الشریف والنسب الخضیم المنیف وناهیک به من فخار وحسبک فیه من علوّ مقدار. فهم جمیعاً فی کرم الارومة وطیب الجرثومة کاسنان المشط متعادلون فیالها من بیت عالى الرتبة سامى المحلّة... وکم اجتهد قوم فی خفض منارهم والله یرفعه... احیانا الله على حبّهم واماتنا علیه وادخلنا فی شفاعة من ینتمون فی الشرف إلیه...»(8)؛ (...او را از حیث شرف بس است که امام مهدى منتظر از اولاد او است. خداوند این بیت شریف و نسب عظیم را خیر دهد. و بس است تو را به این نسبت از افتخار، و بس است تو را به این نسبت از علوّ قدر. آنان همگى کریم النسبند، همانند دندانه هاى شانه متعادلند... خوشا به حال این خانواده عالى مرتبه و بلند مقام... چه بسیار اقوامى که درصدد پایین آوردن منزلت آنان بودند ولى خداوند آنان را بالا برد... خداوند ما را به محبّت آنان زنده بدارد و بر آن بمیراند، و ما را مشمول شفاعت آنان گرداند...).
9 ـ عباس بن نورالدین مکّى (ت: 1180 هـ.ق) مى گوید: «ابومحمّد الامام الحسن العسکرى: نسبه اشهر من القمر لیلة اربعة عشر، یعرف هو وابوه بالعسکرى وامّا فضائله فلا یحصرها الألسن»(9)؛ (ابومحمّد امام حسن عسکرى; نسبش مشهورتر از ماه شب چهارده است. او و پدرش معروف به عسکرى اند. و امّا فضایلش را زبان ها نمى توانند شماره کنند).
10 ـ عارف احمد عبدالغنى مى گوید: «کان من الزهد والعلم على امر عظیم...»(10)؛ (او از حیث زهد و علم در مکانى عظیم قرار داشت...).
11 ـ محمّد بن عبدالغفار هاشمى حنفى مى نویسد: «وکثر اتباعه وذاع صیته واتجهت إلیه الانظار...»(11)؛ (او پیروان بسیار داشت. موقعیّتش همه جا را گرفته و همه نظرها را به خود متوجه ساخته بود...).(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.