پاسخ اجمالی:
بزرگان اهل سنت در کتب خویش نوشته اند پیامبر(ص) بارها معاویه را نفرین کرده و در حق معاویه فرموده اند: «بار خدايا، او را در فتنه فرو غلتان و در آتش رها ساز». و در جای دیگر فرمودند: «خدا شكمش را سير نگرداند». که معاويه پس از این نفرين، دیگر سير نمى شد و در دوران حكومتش روزانه هفت بار غذاى گوشتى مى خورد و مى گفت: به خدا سوگند، سير نمى شوم؛ ولى خسته مى شوم.
پاسخ تفصیلی:
بسیاری از بزرگان اهل سنت نقل کرده اند: که پیامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) معاویه را بارها مورد نفرین خویش قرار داد.
که در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم:
فخر رازی در کتاب معجم الكبير ـ به نقل از ابن عبّاس ـ می نویسد: پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)، صداى دو مرد را شنيد كه آواز مى خوانند.
پيامبر(صلى الله عليه وآله) پرسيد: « آن دو نفر كيستند؟». گفته شد: معاويه و عمرو بن عاص.
آنگاه پیامبر(ص) فرمود: « بار خدايا! آن دو را در فتنه، فرو غلتان و در آتش، رهايشان ساز»(1). (2)
همچنین مسلم بن حجاج نيشابوري در کتاب صحيح خود ـ به نقل از ابن عبّاس ـ می نویسد: من در ميان كودكان، بازى مى كردم كه پيامبر خدا آمد. من پشت درى پنهان شدم. آنگاه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) آمد و دست برشانه من گذاشت و فرمود: «برو و معاويه را نزد من فرا خوان».
من آمدم و گفتم: او غذا مى خورد. باز به من فرمود: « برو و معاويه را نزد من فرا خوان». من [دوباره] آمدم و گفتم: او غذا مى خورد. آن گاه فرمود: «خداوند، شكمش را سير نگرداند!» (3).
نصر بن مزاحم هم در کتاب وقعة صِفّين ـ به نقل از على بن اَقمر ـ می نویسد: ... به نزد عبد الله بن عمر آمديم و گفتيم: اى يار پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)! از آنچه خود شاهدش بوده اى و از پیامبر(صلى الله عليه وآله) ديده اى، براى ما باز گو.
عبد الله بن عمر گفت: معاويه كسى را نزد من فرستاده و گفته است: اگر به من خبر رسد كه حديث مى گويى، گردنت را مى زنم.
... ولی به خدا سوگند كه تهديد او مرا از اين باز نمى دارد كه آنچه را از پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) درباره خودش (معاويه) شنيده ام، براى شما بازگو كنم. پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) را ديدم كه به سوى معاويه فرستاد و او را فرا خواند. پيك، باز آمد و گفت: او غذا مى خورد.
پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «خدا شكمش را سير نگرداند!». آيا ديده اید او سير شود؟
همچنین پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) را دیدم که از بزرگ راهى، بيرون آمد. آن گاه به ابو سفيانْ نظر افكند كه سواره بود و معاويه و برادرش يكى از جلو مى رفت و ديگرى از پس. وقتى پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) به آنان نظر افكند، فرمود: «بار خدايا! جلودار و دنباله رو و سواره را لعنت كن».
گفتيم: تو خودت از پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) شنيدى؟
عبدالله بن عمر گفت: بله؛ وگر نه اگر دروغ گويم، گوش هايم كَر شود، چنانكه چشمانم نابينا شده است(4).
ابن کثیرهم در کتاب بداية و نهاية می نویسد: معاويه پس از نفرين پیامبر(صلى الله عليه وآله)، سير نمى شد و اين حالت، در دوران حكومتش با وى همراه بود و گفته مى شد كه او روزانه، هفت بار غذاى گوشتى مى خورد و مى گفت: به خدا سوگند، سير نمى شوم؛ ولى خسته مى شوم(5).
بنابراین معاویه به خاطر آوازه خوانی و عدم اطاعت از دستور پیامبر(صلى الله عليه وآله) و به خاطر نسبتی که با ابوسفیان داشت مورد نفرین پیامبر قرار گرفت. (6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.