پاسخ اجمالی:
حدیث ولایت به روایت احمد بن حنبل از ابن عباس اعتبار دارد؛ چون رجال سند این حدیث همگى از ثقات و افراد مورد وثوق نزد اهل سنت مى باشند.
پاسخ تفصیلی:
احمد بن حنبل از یحیى بن حماد و او از ابوعوانه، از ابوبلج، از عمرو بن میمون نقل مى کند: من نزد ابن عباس بودم که ناگاه نُه دسته به نزد او آمدند و گفتند: اى پسر عباس! تو با ما مى آیى و یا این که ما را رها مى کنى با آن ها؟ ابن عباس گفت: بلکه با شما مى آیم. بریده مى گوید: ابن عباس در آن روز سالم بود و هنوز چشمانش کور نشده بود. آنان شروع به سخن کردند ولى من سخنان آنان را متوجه نمى شدم. بعد از مدتى ابن عباس برگشت در حالى که لباس خود را مى تکاند و مى گفت: اف و تف بر شما باد، اینان بر ضدّ کسى سخن گفتند که براى او ده خصوصیت بود. آن گاه یکى پس از دیگرى آن خصوصیات را برشمرد تا به حدیث ولایت اشاره کرد که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در شأن امام على(علیه السلام) فرمود: «انت ولیّى فی کل مؤمن بعدى»؛ (تو ولىّ و جانشین من بر هر مؤمن بعد از من هستى).(1)
رجال سند این حدیث نیز همگى از ثقات و افراد مورد وثوق نزد اهل سنت مى باشند؛
الف) یحیى بن حماد؛ او کسى است که ابوحاتم و دیگران او را توثیق کرده و ابن حجر او را ثقه عابد معرفى کرده است.(2)
ب) ابوعوانه؛ او وضّاح بن عبدالله یشکرى نام دارد که از رجال صحاح سته بوده و مطابق رأى ذهبى و ابن حجر ثقه، ثبت و متقن الکتاب معرفى شده است.(3)
ج) ابوبلج؛ او که یحیى بن سلیم نام دارد مورد مدح و توثیق بزرگان اهل سنت قرار گرفته است. یحیى بن معین، ابن سعد، نسائى و دارقطنى او را توثیق کرده و ابوحاتم نیز او را صالح الحدیث دانسته است.(4) لذا ابوداوود، ترمذى، نسائى و ابن ماجه حدیث او را تصحیح کرده و آن را در صحاح خود آورده اند.
د) عمرو بن میمون؛ او از اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده و ابن عبدالبر او را تمجید نموده است.(5) ابن حجر او را ثقه عابد معرفى نموده است(6)؛ همان گونه که عجلى و ابن معین و نسائى و ابن حبّان نیز او را توثیق کرده اند.(7)، (8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.