پاسخ اجمالی:
اهل تسنن از لحاظ فقهی به چهار مذهب تقسیم می شوند. حنفی (پیروان ابوحنیفه)، شافعی (پیروان شافعی، دارای بیشترین جمعیت در میان اهل سنت)، حنبلی (پیروان احمد بن حنبل، اهل ظاهر و حدیث) و مالکی (پیروان مالک بن انس). آنان از لحاظ عقیدتى نیز داراى فرقه هاى فراوانى هستند که مهم ترین شان عبارتند از: معتزله (که در قرن هفتم و هشتم به دلایل سیاسی و حکومتی منقرض شد)، اشاعره (که دارای انشعابات بسیار متعدد در طول تاریخند، شیعه ستیزان سلفی خود را اشعری می دانند)، مجبره، خوارج، مجسمه، حشویه و... .
پاسخ تفصیلی:
اهل سنت یا «اهل تسنن» از لحاظ فقهى به چهار گرایش و مذهب تقسیم مى شوند:
1- حنفیه، که پیرو ابوحنیفه بوده و فتواهاى او را ملاک فتوا در احکام شرعى مى دانند.
2- شافعیه، که پیرو محمد بن ادریس شافعى بوده و از لحاظ فراوانى جمعیت بیشترین تعداد و گرایشها را در میان اهل سنت به خود اختصاص داده اند.
3- حنبلیه، که پیرو احمد بن حنبل مى باشند؛ و اصطلاحاً اهل ظاهر و اهل حدیث خوانده شده و به ادعاى خودشان اهل سنت فقط حنابله مى باشند.
4- مالکیه، که از فتواهاى مالک بن انس تقلید مى کنند.
گرچه برخى از علماى بزرگ اهل سنت مثل ابوبکر احمد بیهقى از لحاظ فقهى و حدیثى داراى جایگاه برترى بوده و در اصول فقه نیز مباحث گسترده اجتماعى را به بحث و بررسى گذاشته اند، اما همه دانشمندان و عوام اهل سنت خود را موظف به پیروى و تقلید از یکى از فرقه هاى مزبور و ائمه چهارگانه مى دانند.
اهل سنت از لحاظ عقیدتى داراى فرقه هاى فراوانى هستند که مى توان مهم ترین آنها را در موارد زیر مورد توجه و بررسى قرار داد:
1- معتزله: سر منشأ عقاید معتزلى شخصى به نام واصل به عطا بود که از استادش حسن بصرى کناره گرفت و از این جهت او و پیروانش، معتزلى و معتزله (بمعناى کناره گیرى کنندگان) نام گرفته اند. معتزله داراى سه دسته عمده مى باشد و در مجموع به بیش از بیست گرایش مى رسد. اما مى توان همه آنها را در سه دسته مهم طبقه بندى کرد:
الف- معتزله متقدم که واصل بن عطا، شاگردان او، و شاگردان شاگردانش را شامل مى شود.
ب- معتزله متوسط، که ابوهاشم، ابوعلى جبایى، شاگردان و شاگردان شاگردانشان را در بر مى گیرد.
ج- معتزله متأخر، که ابوالحسین بصرى، قاضى القضاة همدانى، رشید الدین نیشابورى، شاگردان و شاگردان شاگردانشان را شامل مى شود.
نکته حائز اهمیت درباره معتزله این که این فرقه عقیدتى، به ویژه متأخران آنها گرایشهایى به عقاید شیعه داشتند و حتى به دلیل تبحّر در زمینه اصول فقه، از طریق انتشار کتاب هاى خود در اصول فقه تأثیرات فراوانى در اشاعره معاصر خود و متأخر از خود داشتند به گونه اى که ابن تیمیه گفته است: اهل سنت (یعنى سلفیون و اشاعره زمان خودش) در اصول فقه، معتزلى و در اصول عقاید، اشعرى هستند.
اما این طایفه بزرگ عقیدتى بنابه دلایل سیاسى و حکومتى و سایر عوامل، در قرن هفتم و هشتم به کلى منقرض شده و موجودیت اجتماعى خود را از دست دادند و امروزه هیچ فعالیتى جز پژوهش هاى تاریخى در آثار آنان توسط پیروان سایر فرقه ها در فضاى عقیدتى آنها صورت نمى گیرد.
2- اشاعره، که پیرو ابوالحسن اشعرى بوده و داراى چندین گرایش عمده مى باشند. همه فرقه هاى انشعابى آن را مى توان در سه دسته طبقه بندى و بررسى کرد:
الف- اشاعره متقدم، که به «اشعرى»، شاگردان و شاگردان شاگردانش اطلاق مى شود.
ب- اشاعره متوسط که به «اسفراینى» و برخى از معاصرانش اطلاق مى شود.
ج- اشاعره متأخر، که «فخر رازى» گرداننده اصلى این جریان بود و تا اواسط قرن هفتم اوضاع به همین منوال بود تا اینکه فرقه هاى جدید در اشعرى گرى پدیدار گشت.
د- اشاعره متأخر از متأخرین که خود سه دسته اند:
الف- دسته اى که پیرو اشاعره متقدم شدند.
ب- دسته اى که پیرو اشاعره متأخر شدند.
ج- دسته اى که خودشان اشعرى نبوده بلکه پیرو فرقه حشویه بودند اما به دلیل مقبولیت عمومى اشاعره در میان اهل سنت خود را به اشاعره متقدم نسبت دادند و عقاید خود را به نام ابوالحسن اشعرى جا زدند، تا از این طریق بتوانند شیعه ستیزى خود را ترویج کنند. این دسته همان سلفیون، اهل ظاهر، و حنبلیان بودند که از یاوه گویى ها و بدعت هاى ابن تیمیه تأثیر گرفتند و سپس این مذهب توسط شاگردان و پیروان ابن تیمیه به ویژه محمد بن عبدالوهاب ادامه یافت. امروزه این فرقه به دلیل موافقت عقاید نادرست آنان با اهداف ضد اسلامى استعمارگران غربى و حمایت بى دریغ آنها از این فرقه الحادى، در بیشتر مناطق اسلامى گسترش یافته است. وهابیت امروز همان رسوبات بافته ها و یاوه سرایى هاى ابن تیمیه و پیروان کوردل او مى باشد.
البته خود اشاعره در دروان معاصر به شدت منتقد و مخالف عقاید خرافى و واهى وهابیت و سلفیون مى باشند.
3- مجبره، که در اصل تلفیقى از فرقه هاى مختلفى است که قائل به جبر موجودات امکانى به ویژة انسان در اعمال و افعال مى باشند. امروزه بیشتر اهل سنت قائل به جبر هستند.
4- خوارج که در مهم ترین مسائل اصول دین با شیعه مخالفت دارند به ویژه اینکه مرتکب گناهان کبیره را کافر و مستحقق مجازات دنیوى و اخروى مى دانند و از همین جهت بود که به دلیل مخالفت على(علیه السلام) با قرآن سر نیزه هاى لشکر معاویه، با او به جنگ پرداختند. امروزه گرچه فرقه اى با این نام وجود ندارد، اما برخى از گرایش ها و فرقه هاى اهل سنت به عقاید آنها معتقد هستند.
5- مجسّمه: این گروه مجموعه اى از فرقه هایى است که به جسمانى و حتى جسم بودن خدا قائل هستند و ادعا دارند که خدا در دنیا و آخرت قابل مشاهده حسى مى باشد!!! بسیارى از اهل سنت غیر از معتزله و انشعابات آنها به چنین خرافه اى معتقد بوده و کتاب هاى فراوانى هم براى اثبات آن ساخته و پرداخته اند. حتی در «صحیح بخاری» که از صحیح ترین کتب روایی اهل سنت است روایاتی در جسمانی بودن خدای متعال به چشم می خورد!
6- حشْویه که غالباً حنبلى بوده، و تنها فرقه اى است که پیروانش خود را به طور ویژه اهل سنت نامیده اند. این فرقه فتنه انگیزترین فرقه تاریخ اسلام بوده و همچنان نیز نقش خود را به همان روال در قالب وهابیت و سلفیه ایفا مى کند. آنان قائل به کفر ابوطالب پدر بزرگوار على(علیه السلام) بوده و او را لعن مى کنند. همچنین در مورد عصمت انبیاء بر خلاف اصول شریعت قائل به جواز ارتکاب گناه کبیره توسط انبیاء مى باشند.
براى تفصیل بیشتر درباره اقسام فرقه هاى کلامى و عقیدتى اهل سنت، کتابهاى فراوانى با عنوان فرق و مذاهب اسلامى، ملل و نحل و تاریخ مذهب تدوین شده است (مانند الملل و النحل شهرستانی) که باید به آنها رجوع شود.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.