پاسخ اجمالی:
اولا: حدیث سفینه غیر معتبر و غیر مشهور است. ثانیا: با جمع بین روایت جابر بن سمره[که حدیث صحیح و متواتری است] و سفینه[بر فرض قبول این حدیث ضعیف] به این نتیجه مى رسیم که پیامبر(ص) در روایت اول، خبر از ولایت و امامت به حق دوازده خلیفه پیاپى بعد از خود را مى دهد؛ ولى در حدیث سفینه خبر از روى کار آمدن عده اى تا سى سال بعد از خود را مى دهد؛ خواه بر حق باشند، مانند امام على و امام حسن(ع) یا بر باطل، همانند دیگران.
پاسخ تفصیلی:
احمد بن حنبل در مسند خود از سفینه نقل کرده که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «خلافت سى سال خواهد بود آن گاه بعد از آن سلطنت و پادشاهى است».(1)
برخى از علماى اهل سنت این حدیث را مخالف با احادیث دوازده خلیفه دانسته اند. نووى از قاضى عیاض نقل کرده که او مى گوید: حدیث «الخلافة بعدى ثلاثون سنة ثمّ تکون ملکاً» مخالف با حدیث دوازده خلیفه است؛ زیرا خلافت دوازده خلیفه در مدّت سى سال نبوده است، به جز خلفاى راشدین چهارگانه و چند ماهى که در آن ایّام خلافت حسن بن على اتّفاق افتاد».(2)
در پاسخ مى گوییم:
اولا: حدیث سفینه غیر معتبر و غیر مشهور است، همان گونه که عدّه اى همانند ابن تیمیه به آن تصریح کرده اند.(3) و جهت آن این است که این روایت تنها از طریق سفینه رسیده و فقط ترمذى و ابوداوود و احمد آن را نقل کرده اند [همین که در صحیحین نیامده طبق مبنای اهل سنت باعث ضعف است]، و راوى از سفینه نیز سعید بن جمهان است که در علم رجال تضعیف شده است.
ابوحاتم در مورد وى مى گوید: «حدیثش نوشته مى شود ولى به آن احتجاج و استدلال نمى گردد». از احمد بن حنبل راجع به او سؤال شد، اظهار رضایت از او نکرد، و در حال غضب گفت: «او باطل است». ساجى مى گوید: «حدیث او متابعت نمى شود». ابن معین گفته: «از سفینه احادیثى نقل کرده که دیگران آن ها را نقل نکرده اند». بخارى نوشته: «در حدیث او عجایبى است».(4)
ثانیاً: بین این دو روایت فرق است؛ زیرا ظاهر احادیث دوازده خلیفه به قرینه اوصافى که در برخى از آن ها آمده، امامان به حقّ اند. در برخى از آن ها قیام دین و عزّت آن به وجود حیات آن ها نسبت داده شده است و این گونه تعبیرها و دیگر تعابیر هرگز با خلفاى دیگر سازگارى ندارد، گرچه على بن ابى طالب(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام) در بین آن ها معصوم و عین عدل بوده اند. گویا ظاهر از حدیث سفینه ـ بر فرض صحّت سند آن ـ مطلق خلافت باشد؛ خواه بر حق و خواه بر باطل، و مقصود از خلافت نیز معناى لغوى و مجازى آن است.
تأیید این مطلب این است که در حدیث سفینه، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «الخلافة»، نه «خلفائى» یعنى خلافت سى سال را به خود نسبت نداد؛ زیرا برخى از آن خلفا حقیقتاً خلیفه رسول خدا نبودند تا لیاقت انتساب به آن حضرت را داشته باشند، با این که در بسیارى از روایات همچون روایتى که در ذیل آیه «وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الاَْقْرَبِینَ»(5)؛ (و خويشاوندان نزديكت را انذار كن) وارد شده و معروف به قصّه انذار است، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن حدیث شریف خطاب به على(علیه السلام) مى فرماید: «انت أخى و وصیّى و خلیفتى فیکم»(6)؛ (تو(علی)، برادر و وصیّ و جانشین من در بین شما(خویشاوندان) است)، که خلافت حضرت على(علیه السلام) را به خود نسبت مى دهد.
نتیجه آن که: با جمع بین روایت جابر بن سمره[که حدث صحیح و متواتری است] و سفینه[بر فرض قبول این حدیث ضعیف] به این نتیجه مى رسیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در روایت جابر بن سمره خبر از ولایت و امامت به حق دوازده خلیفه پیاپى بعد از خود را مى دهد که از جانب خداوند بر مردم منصوب شده اند؛ ولى در حدیث سفینه خبر از روى کار آمدن عده اى تا سى سال بعد از خود را مى دهد؛ خواه خلافت آن ها بر حق باشد، همانند امام على بن ابى طالب و امام حسن(علیهما السلام) یا بر باطل، همانند دیگران.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.