پاسخ اجمالی:
خداوند در آیه 55 سوره نور سه وعده به صالحان می دهد: 1- حکومت روى زمین به عنوان نمایندگى خدا. 2ـ نفوذ معنوى و حکومت قوانین الهى بر تمام پهنه زندگى. 3ـ بر طرف شدن تمام عوامل ترس و ناامنى، و جایگزین شدن امنیّت کامل و آرامش در همه روى زمین. در این آیه خداوند وعده ی حکومت جهانی را به صالحان می دهد که این وعده در روایات به حکومت حضرت مهدی(عج) تفسیر شده است.
پاسخ تفصیلی:
در سوره نور، آیه 55، مى خوانیم:
«وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَ مَن کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ».
در این آیه سه وعده صریح به آنها که گروه افراد با ایمان و شایسته را تشکیل مى دهند داده شده است.
و مى دانیم در هر وعده سه رکن وجود دارد:
وعده دهنده که در اینجا خدا است؛ و وعده گیرنده که «الّذین آمنوا منکم و عملوا الصّالحات» یعنى مؤمنان صالح هستند؛ و موادّ مورد وعده که امور سه گانه زیر است:
1ـ «استخلاف فى الارض» ـ «حکومت روى زمین به عنوان نمایندگى خدا» ؛ یعنى حکومت حق و عدالت.
2ـ تمکین دین ـ «نفوذ معنوى و حکومت قوانین الهى بر تمام پهنه زندگى»
3ـ تبدیل خوف به امنیّت؛ و بر طرف شدن تمام عوامل ترس و ناامنى، و جایگزین شدن امنیّت کامل و آرامش در همه روى زمین.
منظور از «تمکین دین» همانطور که از سایر موارد استعمال کلمه تمکین بر مى آید این است که تعلیمات الهى بطور ریشه دار و پا بر جا در تمام شؤون زندگى نفوذ خواهد داشت، نه همانند الفاظ صلح و آزادى و حقوق بشر که امروز بازیچه دست مدافعان قلاّبى آن است و تنها گلوهایشان را براى شعارهاى داغ در این زمینه پاره مى کنند، و در خارج از آن اثرى نیست؛ گوئى الفاظى هستند رؤیایى که جز در عالم خیال نمى توان به آنها دست یافت.
در آن روز تعلیمات حیاتبخش و آزاد کننده اسلام نه بشکل یک سلسله تشریفات خشک و صورى، و نه بگونه یک مشت الفاظ مومیائى شده؛ بلکه به عنوان یک دکترین زندگى در همه جا ریشه خواهد دوانید، و تلاش بازسازى به ریشه ها کشیده خواهد شد نه به شاخ و برگها و نقش ایوان.
آن روز آگاهى و احساس مسؤولیّت جنبه عمومى خواهد داشت؛ و گسترش و تعمیم آن مانع از آن خواهد بود که افرادى با الفاظ بازى کنند، و مفاهیم سازنده را مسخ نمایند؛ چه اینکه این گونه کارها تنها در جوامعى امکان پذیر است که آگاهى و احساس مسؤولیّت همگانى نیست، یا به سر حدّ نصاب نرسیده، و الاّ فرصتى براى این بازیهاى کودکانه باقى نخواهد ماند.
آن روز منافع شخصى و خصوصى مانع از قضاوت صحیح عمومى نخواهد شد، نه چون امروز که پاره اى از محو کنندگان همه حقوق بشر، هنگامى که بر کرسى خطابه در مجامع پر عرض و طول جهانى که به اصطلاح براى دفاع از حقوق بشر تشکیل مى گردد، چنان داغ و پر هیجان سخنرانى مى کنند که دهانها از تعجّب باز مى ماند؛ حتّى اعلامیّه هاى موجود را در زمینه حقوق بشر (که در واقع به هیچیک از آنها عمل نکرده است) ناقص و نارسا و غیر کافى مى شمرد، و حتّى سردمداران حقوق بشر در دنیا، براى آنها کف مى زنند، چرا که با هم دوستند و منافعشان بدون این کار در خطر است.
آرامش و امنیّت در آن روز آمیخته با خوف نیست، نه چون امنیّتى که گهگاه در جهان امروز پیدا مى شود، و زائیده ترسى از سلاح هاى مخوف و وحشتزا است.
این تعادل وحشت است نه امنیّت! این آرامش ناشى از خوف عظیم از عواقب دردناک جنگ است نه آرامش واقعى! لذا هر روز تعادل وحشت به هم خورد پایه هاى این امنیّت و آرامش کاذب نیز فرو خواهد ریخت.
نتیجه این وعده هاى سه گانه الهى فراهم شدن زمینه ها براى انسان سازى، و تکامل هر چه بیشتر در مفاهیم انسانى و بندگى خالص خداوند، و شکسته شدن همه بتها در تمام قالبها است «یعبدوننى لا یشرکون بى شیئا».
بد نیست در اینجا نگاهى به گفته هاى مفسّران و آنچه در شرح نزول آیه فوق آمده است بیندازیم:
بعضى از مفسّران معتقدند که این آیه هنگامى نازل شد که یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به مدینه هجرت کرده بودند.
یک جنبش نوین آغاز شده بود، جنبشى که لرزه بر ارکان جامعه کهنه و پوسیده پر از خرافات و پر از جهل و ظلم و تبعیض جاهلى افکنده بود و طبعاً پرچمهاى مخالفت از هر سو برافراشته شد.
گرچه یاران محدود امّا فداکار این انقلاب الهى با بهره گیرى از دینامیسم عظیم آئین جدید، ابتکار واقعى را در دست داشتند، ولى انبوه مخالفان و هیاهوى آنها بقدرى زیاد بود که آهنگ حق طلبانه آنان در میانشان گم مى شد.
شدّت مخالفت قبایل بقدرى بود که سربازان انقلابى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) همیشه در حال آماده باش بودند؛ هر شب با اسلحه مى خوابیدند و صبح با اسلحه و در لباس تنگ و سنگین جنگ بیدار مى شدند.
ادامه این وضع براى مدّت طولانى مسلماً ناراحت کننده بود، چگونه با زره و چکمه در کنار شمشیر و سپر مى توان خوابید؟! آنهم خوابى توأم با بیدارى و بریده!
گاهى آرزو مى کردند زمانى فرا رسد که بتوانند یک شب آسوده در بستر استراحت کنند؛ و خطرى از ناحیه دشمن آنها را تهدید نکند. نه در موقع نماز وحشتى از حمله غافلگیرانه دشمن داشته باشند؛ و نه شب هنگام ترسى از شبیخون آنها، آزادانه خدا را بپرستند؛ و بتها را بشکنند و در سایه حکومت عدالت پرور قرآن زندگى آسوده اى داشته باشند.
لذا گاهى از وضع خود ابراز نگرانى کرده و از یکدیگر مى پرسیدند آیا چنان روزى فرا خواهد رسید؟!
در این موقع آیه فوق نازل شد و به آنها بشارت داد:
آرى چنان روزى فرا مى رسد، و این وعده بزرگ خدا است؛ وعده اى قطعى و تخلف ناپذیر!
و در تاریخ اسلام دیده ایم چگونه با پیروزى کامل پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بر جزیره عرب آن روز فرا رسید.
این شأن نزول براى آیه کاملا طبیعى به نظر مى رسد ولى ما که با آیات مختلف قرآن و شأن نزولهاى آن آشنا هستیم مى دانیم هیچ گاه مفاهیم وسیع آیات را نمى توان در محدوده نزولها محصور ساخت؛ بلکه همیشه شأن نزول یکى از مصداق هاى آیه را تشکیل مى دهد.
تخصیص یک آیه با شأن نزولش درست به این مى ماند که اسلحه اى را که به حکم ضرورت براى جنگ با دشمن تهیه مى کنیم پس از پایان آن جنگ کنار بگذاریم هر چند کاملا قابل استفاده و گرانقیمت و نایاب بوده باشد.
البتّه در اواخر عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) قسمتى از مفهوم وسیع این آیه جامه عمل بخود پوشید، امّا پیاده شدن تمامى مفهوم آن، و استخلاف در سراسر روى زمین، هنوز پیاده نشده و جهان در انتظار آن است.
آیه همه مؤمنان شایسته را در همه اعصار و قرون بشارت مى دهد که سرانجام، حکومت جهان از آنِ شایستگان خواهد بود و براى همیشه بازیچه دست یک مشت خودخواه خود کامه استعمارگر که دنیا را همانند یک توپ بازى به یکدیگر پاس مى دهند نخواهد بود.
لذا در روایات مى خوانیم که این آیه به قیام مهدى موعود تفسیر شده؛ از جمله «طبرى» مفسّر ارزنده در «مجمع البیان» از امام سجاد(علیه السلام)نقل مى کند که فرمود:
«هم واللّه شیعتنا اهل البیت یفعل اللّه ذلک بهم على یدى رجل منّا و هو مهدى هذه الامّه»؛ (این گروه همان پیروان ما هستند که خداوند به وسیله مردى از خاندان ما این موضوع را تحقّق مى بخشد و او مهدى این امّت است).
سپس همین مضمون را از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند.
بعد اضافه مى نماید که آیه مطلق است و خلافت همه روى زمین را شامل مى شود و چون این وعده الهى هنوز تحقّق نیافته باید منتظر آن بود.
و در تفسیر «برهان» ذیل همین آیه روایات متعدّدى از امام صادق(علیه السلام) و امام باقر(علیه السلام) نقل شده که این آیه اشاره به قیام قائم(علیه السلام) است.
یادآورى این نکته نیز لازم است که با توجّه به کلمه منکم وجود یک اقلّیّت شایسته و با ایمان و صالح کافى است که به هنگام فراهم شدن زمینه ها دست به انقلاب وسیع جهانى خود بزنند، و با رهبرى همه جانبه آنها این کشتى طوفان زده به ساحل نجات برسد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.