پاسخ اجمالی:
آنچه در روایات عصر ظهور بر روی آنها تاکید شده است، اول عدالت است؛ یعنی هرکس به اندازه تلاش و لیاقتش بهره مند می شود. دوم اینکه دستیابی به منابع زمین امکان پذیر می شود و زمين بر كات و گنجهاى خود را آشكار مى سازد. سوم اینکه انسانها به غنای روحی می رسند؛ یعنی حرص از دلهای آنها ریشه کن می شود. در آن دوران دیگر کسی نمی ماند که تهی دست و فقیر باشد. احداث شهرها و راههای وسیع و مساجد بزرگ اما ساده و نظارت بر معماری خانه ها، از جمله برکات حکومت حضرت مهدی(عج) است.
پاسخ تفصیلی:
زمينى كه در آن زندگى مى كنيم امكانات فراوانى براى زندگى ما و نسلهاى آينده و جمعيّتهائى بسيار زيادتر از جمعيّت كنونى ما دارد؛ امّا عدم آگاهى كافى به منابع موجود، و منابع بالقوّه زمين از يك سو، و عدم وجود يك نظام صحيح براى تقسيم ثروت زمين از سوى ديگر، سبب احساس كمبود از جنبه هاى مختلف شده است؛ تا آنجا كه در عصر ما همه روزه گروهى از انسانهاى مفلوك از گرسنگى مى ميرند.
نظام حاكم بر اقتصاد جهان امروز كه يك نظام استعمارى است در كنار خود يك نظام جنگى ظالمانه را پرورش مى دهد كه قسمت مهمّى از نيروهاى فكرى و انسانى را كه مى بايست بطور مداوم و پويا در جستجوى منابع جديد براى بهسازى زندگى انسانها به تلاش برخيزند؛ مى بلعد و نابود مى كند.
امّا به هنگامى كه اين نظام و نظام جنبى آن دگرگون شود، نيروها براى استخراج منابع بيشمار زمين به كار مى رود؛ و علم و دانش پيشرو در اختيار اين برنامه قرار مى گيرد و بسرعت منابع تازه اى كشف مى گردد و شكوفائى خاصّى به اقتصاد بشريّت مى بخشد.
لذا در روايات مربوط به حكومت آن مصلح بزرگ اشارات پر معنائى به اين توسعه اقتصادى ديده مى شود كه از هر گونه توضيح بى نياز است.
از جمله در حديثى چنين مى خوانيم:
«انّه يبلّغ سلطانه المشرق و المغرب؛ و تظهر له الكنوز؛ ولا يبقى فى الارض خراب الاّ يعمّره»(1)؛ (حكومت او شرق و
غرب جهان را فرا خواهد گرفت؛ و گنجينه هاى زمين براى او ظاهر مى گردد و در سرتاسر جهان جاى ويرانى باقى نخواهد ماند مگر اين كه آن را آباد خواهد ساخت!)
و براستى بايد چنين شود زيرا ويرانيهاى زمين نه به خاطر كمبود نيروى انسانى است، و نه كمبود مالى، بلكه مولود ويرانگرى انسانها، و صرف بيهوده منابع مالى و انسانى و عدم احساس مسؤوليّت است؛ و هنگامى كه اينها در پناه يك نظام صحيح اجتماعى بر طرف گردد، اين آبادى حتمى است؛ بخصوص كه از پشتوانه منابع جديد فوق العاده اى نيز برخوردار خواهد بود.
در حديث جالب ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم:
«اذا قام القائم: حكم بالعدل، و ارتفع الجور فى ايّامه، و امنت به السّبل، و اخرجت الارض بركاتها، و ردّ كلّ حقّ الى اهله».
«و حكم بين النّاس بحكم داوود(عليه السلام) و حكم محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) فحينئذ تظهر الارض كنوزها، و تبدى بركاتها، ولا يجد الرّجل منكم يومئذ موضعا لصدقته و لا لبرّه لشمول الغنى جميع المؤمنين...»(2)؛ (هنگامى كه قائم قيام كند: حكومت را بر اساس عدالت قرار مى دهد. و ظلم و جور در دوران او برچيده مى شود. و جادّه ها در پرتو وجودش امن و امان مى گردد. زمين بر كاتش را خارج مى سازد. و هر حقّى به صاحبش مى رسد. در ميان مردم همانند داوود(عليه السلام) و محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) داورى مى كند. در اين هنگام زمين گنجهاى خود را آشكار مى سازد. و بركات خود را ظاهر مى كند. و كسى موردى را براى انفاق و صدقه و كمك مالى نمى يابد زيرا همه مؤمنان بى نياز و غنى خواهند شد...)!
تكيه روى ظاهر شدن بركات زمين و خارج شدن گنجها نشان مى دهد كه هم مسأله زراعت و كشاورزى به اوج ترقى خود مى رسد؛ و هم تمام منابع زير زمينى كشف و مورد استفاده قرار مى گيرد، و در آمد سرانه افراد آنقدر بالا مى رود كه در هيچ جامعه اى فقيرى پيدا نمى شود و همه به سر حدّ بى نيازى و خود كفايى مى رسند.
و بى شك اجراى اصول عدل و داد و جذب نيروهاى انسانى به مسيرهاى سازنده، چنين اثرى را خواهد داشت؛ زيرا همان گونه كه گرسنگى و فقر و نيازمندى بر اثر كمبودها نيست بلكه نتيجه مستقيم و غير مستقيم مظالم و تبعيضها و بيدادگريها و تلف شدن نيروها و هدر دادن سرمايه هاست!
در حديث ديگرى كه در منابع اهل تسنّن آمده است، از ابوسعيد خدرى چنين نقل شده:
«قال رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم): ابشّركم بالمهدى يملأ الارض قسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً، يرضى عنه سكّان السّماء والارض، يقسم المال صحاحاً، فقال رجل ما معنى صحاحاً، قال بالسّويه بين النّاس؛ و يملأ قلوب امّة محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) غنى؛ و يسعهم عدله، حتّى يأمر منادياً ينادى يقول من له بالمال حاجة فليقم فما يقوم من النّاس الاّ رجل واحد (ثم يأمر له بالمال فياخذ ثم يندم و يردّه»)(3)؛ (پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
شما را به ظهور مهدى(عليه السلام) بشارت مى دهم؛ زمين را پر از عدالت مى كند همان گونه كه از جور و ستم پر شده است؛ ساكنان آسمانها و ساكنان زمين از او راضى مى شوند و اموال و ثروتها را بطور صحيح تقسيم مى كند.
كسى پرسيد: معنى تقسيم صحيح ثروت چيست؟
فرمود: بطور مساوى در ميان مردم!
(سپس فرمود:) و دلهاى پيروان محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) را پر از بى نيازى مى كند، و عدالتش همه را فرا مى گيرد؛ تا آنجا كه دستور مى دهد كسى با صداى بلند صدا زند هر كس نياز مالى دارد برخيزد، هيچكس ـ جز يك نفر بر نمى خيزد.
(سپس در ذيل حديث مى خوانيم كه امام دستور مى دهد مال قابل ملاحظه اى به او بدهند، امّا او بزودى باز مى گردد و پشيمان مى شود كه چرا آزمند و حريص بوده است.)
در تفسير اين حديث به چند نكته بايد توجّه كرد:
1ـ منظور از رضايت ساكنان آسمان از حكومت او، يا اشاره به فرشتگان آسمان و ملائكه مقرّب پروردگار است؛ و يا اشاره به گسترش حكومت او بر كرات ديگر مسكونى و گشوده شدن راه آسمانها و مسافرتهاى فضايى به نقاط دور دست جهان است.
2ـ منظور از تقسيم عادلانه ثروت در شكل تقسيم مساوى ـ با توجّه به اين كه مى دانيم در اسلام كه مهدى(عليه السلام) حافظ و مروّج احكام آن است در برابر كار بيشتر و تلاش و لياقت فزونتر، سرمايه بيشترى پرداخته مى شود ـ يا اشاره به اموال بيت المال و اموال عمومى بطور كلّى است كه همگان در حكومت اسلامى در مقابل آن برابرند ـ چنانكه از سيره پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و على(عليه السلام) نقل شده، بعكس چيزى كه درباره دوران بسيارى از خلفا همانند عثمان خوانده ايم كه انواع تبعيضها را روا مى داشتند! و يا اشاره به اين است كه در شرايط مساوى، امتيازات و پاداشها و اجرتها مساوى به افراد داده مى شود؛ بعكس آنچه در دنياى كنونى ديده مى شود كه يك كارگر در نقطه اى از جهان ممكن است ساعتى ده دلار مزد بگيرد امّا كارگر ديگر با همان شرايط و كيفيّت در مقابل كار ده ساعته خود حتّى يك دلار هم نگيرد و اين نهايت ظلم است كه مزد افراد در شرايط برابر، كاملا متفاوت باشد.
3ـ نكته ديگر اين كه، از ذيل حديث بخوبى استفاده مى شود كه در آن روز حتّى يك نفر محتاج و نيازمند وجود ندارد، به دليل اين كه آن يك نفر هم كه بر مى خيزد غناى روحى نداشته و گرفتار حرص و آز بوده و الاّ از نظر مادّى بى نياز بوده است؛ و مهم اين است كه او تحت رهبرى صحيح خود دلها را مملو از غناى معنوى و روانى مى كند؛ و اين خلق و خوى زشت «حرص» را از سرزمين دلها ريشه كن مى سازد؛ همان حرصى كه سرچشمه بسيارى از تلاشهاى بيهوده ثروت اندوزان تهى مغز است كه با داشتن هزاران برابر سرمايه مورد نياز زندگى خود و فرزندان خويش، باز هم دست و پا بر جمع ثروت فزونتر مى كنند؛ گوئى به بيمارى استسقا گرفتارند كه هر چه مى نوشند باز هم سيراب نمى شوند.
يكى ديگر از عوامل، يا صحيحتر، از بهانه هاى جمع ثروت، كه عدم اطمينان به وضع آينده است، در پرتو عدالت اجتماعى او بكلّى از بين مى رود و هيچ كس نيازى در خود به ثروت اندوزى نمى بيند؛ زيرا هم امروز و هم آينده او تأمين شده است.
باز در حديث ديگرى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى خوانيم:
« حتّى تملأ الارض جوراً فلا يقدر احد يقول اللّه! ثم يبعث اللّه عزّوجل رجلا منّى و من عترتى فيملأ الارض عدلا كما ملأها من كان قبله جوراً و يخرج له الارض افلاذ كبدها و يحثو المال حثواً و لا يعدّه عداً»(4)؛ (زمانى فرا مى رسد كه زمين پر از ستم مى شود و كسى نمى تواند (آشكارا) نام خدا را ببرد (و دم از حقّ و عدالت بزند)؛ سپس خداوند عزّوجل مردى را از من و خاندان من، بر مى انگيزد؛ كه زمين را پر از عدل مى كند آن گونه كه پيش از او، پر از ستمش كرده اند و زمين قطعات كبد خود را براى او بيرون مى فرستد، و ثروت را بدون شماره و محاسبه در ميان مردم پخش مى كند (و هر كس به قدر نيازش از آن بر مى گيرد...).
«افلاذ» جمع فلذ به معنى قطعه و شعبه است؛ و افلاذ كبد به اشياء گرانبها اطلاق مى شود و در اينجا اشاره به منابع گرانقيمت و پر ارزش درون زمين است.
اين احتمال نيز وجود دارد كه تعبير فوق اشاره به اين باشد كه انسان دسترسى به هسته درونى گداخته زمين مى يابد كه يك پارچه آتش و حرارت است؛ و ممكن است از آن به عنوان يك منبع مهمّ انرژى استفاده كرد؛ و نيز ممكن است منابع گرانبهائى از انواع فلزّات از آن بتوان استخراج نمود؛ و با توجّه به اين كه پوسته جامد زمين پوسته نسبتاً نازكى است و درون دل زمين جهانى از موادّ گداخته و منابع گوناگون وجود دارد، دسترسى به چنين منبع عظيم و وسيعى مى تواند فكر انسان را از جهات فراوانى راحت سازد.
رشد اخلاقى، و تامين نيازهاى آينده بطور اطمينان بخش، و فراوانى منابع در آمد، و خلاصه جمع شدن غناى روحى و جسمى سبب مى شود كه حتّى نياز به شمارش اموال پيدا نشود و هر نيازمندى نياز خود را از بيت المال حكومتش بدون تشريفات زايد بگيرد.
اينها همه از يك سو، و از سوى ديگر:
اشاراتى در اخبار ديده مى شود كه نشان مى دهد در عصر حكومت او شهرهاى بسيار وسيع و آباد، جاده هاى وسيع، مساجد بزرگ امّا ساده و بدون زرق و برق و زينت ساخته خواهد شد؛ و نظارت كاملى بر طرز ساختمان خانه ها، به گونه اى كه كمترين مزاحمتى براى مردم ديگر نداشته باشد، مى كند :
1ـ در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم:
«و يبنى فى ظهر الكوفه مسجداً له الف باب و يتّصل بيوت الكوفه بنهر كربلا و بالحيرة»(5) ؛ (در پشت كوفه مسجدى بنا مى كند كه يكهزار در دارد، و خانه هاى كوفه به نهر كربلا و حيره مى رسد)!
و مى دانيم فاصله ميان اين دو شهر هم اكنون بيش از 70 كيلومتر است.
2ـ از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم:
«اذا قام القائم...يكون المساجد كلّها جمّاء لاشرف لها كما كان على عهد رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم) و يوسّع الطّريق الاَعظم فيصير ستّين ذراعاً و يهدم كلّ مسجد على الطّريق و يسدّ كلّ كوَّة الى الطّريق و كلّ جناح و كنيف و ميزاب الى الطّريق»(6)؛ ( هنگامى كه قائم قيام كند... مساجد در عصر او همگى داراى ديوارهاى كوتاه و بدون كنگره خواهد شد همان گونه كه در عصر رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم) بود.
جادّه هاى بزرگ و اصلى را توسعه مى دهد و به 60 ذراع مى رسد!
و تمام مساجدى را كه در مسير قرار دارند (و مزاحم مردم هستند به فرمان او) خراب مى شود!
و تمام دريچه ها و روزنه هائى كه به راهها گشوده مى شود (و مزاحم عبور و مرور مردم است) ويران مى سازد.
و بالكنها (ى مزاحم) و فاضلابها و ناودانهايى كه در راه (عبور مردم) باز مى شود مى بندد!).
3ـ و نيز در حديثى طولانى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه فرمود:
«... وليصيّرنَّ الكوفة اربعة و خمسين ميلا و ليجاورنَّ قصورها كربلا، و ليصيّرنَّ اللّه كربلا معقلا و مقاما...»(7)
؛ (او كوفه را پنجاه و چهار ميل توسعه مى دهد تا آنجا كه عمارات آن به كربلا مى رسد، و كربلا (كوى شهيدان و قهرمانان و جانبازان راه خدا) مركز و كانون بسيارى از فعّاليّتها مى گردد...)
4ـ روايات در زمينه پيشرفت كشاورزى و فزونى فراورده هاى زراعى و فزونى آبها و دامها و عمران و آبادى در تمام زمينه ها فراوان است.(8)،(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.