پاسخ اجمالی:
گروهی سخن از مسئله امامت را مایه تفرقه مسلمین می دانند ولى اولا: آنچه مایه اختلاف است جرّ و بحث، تعصب، پرخاشگرى و کینه توزی است نه بحث هاى منطقى و مستدل. ثانیاً: ما یقین داریم قطعاً پیامبر(ص) جانشینى براى خود تعیین کرده، چرا نباید این بحث را از طریق منطق و استدلال تعقیب کنیم و با دلیل و منطق به فرزندان خود بیاموزیم؟! ثالثاً: دشمنان اسلام براى برهم زدن اساس وحدت بسیاری دروغ و تهمت بین شیعه و سنی رواج داده اند که با طرح این مباحث دروغ بودن آنها معلوم می گردد.
پاسخ تفصیلی:
بعضى تا سخن از مسئله امامت به میان مى آید فوراً مى گویند امروز روز این حرف ها نیست!
امروز روز وحدت مسلمین است و گفتوگو از جانشین پیامبر(صلى الله علیه وآله)مایه تفرقه و پراکندگى است!
ما امروز دشمنان مشترکى داریم که باید به فکر آنها باشیم: صهیونیسم و استعمار غرب و شرق، و بنابراین، این مسائل اختلافى را باید کنار بگذاریم؛ ولى این طرز تفکّر مسلماً اشتباه است زیرا:
اولا: آنچه مایه اختلاف و پراکندگى است جرّ و بحث هاى تعصب آمیز و غیر منطقى و پرخاشگرى هاى کینه توزانه است. ولى بحث هاى منطقى و مستدل و دور از تعصّب و لجاجت و پرخاشگرى، در محیطى صمیمانه و دوستانه، نه تنها تفرقه انگیز نیست، بلکه فاصله ها را کم مى کند، و نقاط مشترک را تقویت مى نماید.
مهم این است که در این بحث ها روشن مى شود ما با یکدیگر نقطه هاى مشترک فراوانى داریم که مى توانیم در برابر دشمنان مشترک، روى آن تکیه و تأکید کنیم.
اهل سنّت خود به چهار مذهب تقسیم مى شوند (حنفى ها، حنبلى ها، شافعى ها و مالکى ها) وجود این چهار گروه سبب تفرقه آنها نشده، و هنگامى که آنها حداقل فقه شیعه را به عنوان مذهب فقهى پنجم پذیرا گردند، بسیارى از مشکلات و پراکندگى ها برطرف مى شود، همان گونه که مفتى بزرگ اهل سنت، رئیس دانشگاه الازهر مصر «شیخ شلتوت» گام مؤثرى برداشت و رسمیّت فقه شیعه را در میان اهل سنّت اعلام داشت، از این طریق کمک مؤثّرى به تفاهم اسلامى کرد و روابط دوستانه اى میان او و مرحوم «آیة الله بروجردى» مرجع بزرگ عالم تشیّع برقرار شد.
ثانیاً: ما معتقدیم تبلور اسلام بیش از هر مذهبى در مذهب شیعه است، و در عین این که به تمام مذاهب اسلامى احترام مى گذاریم معتقدیم مذهب شیعه بهتر مى تواند اسلام راستین را در تمام ابعادش معرفى کند و مسائل مربوط به حکومت اسلامى را حل نماید.
چرا این مکتب را با دلیل و منطق به فرزندان خود نیاموزیم؟! و اگر این کار را نکنیم مسلماً به آنها خیانت کرده ایم.
ما یقین داریم قطعاً پیامبر جانشینى براى خود تعیین کرده، چه اشکالى دارد این بحث را از طریق منطق و استدلال تعقیب کنیم؟
ولى باید در این بحث ها به دقّت مراقب باشیم که عواطف مذهبى دیگران را جریحه دار نکنیم.
ثالثاً: دشمنان اسلام براى برهم زدن اساس وحدت مسلمین آن قدر دروغ و تهمت به شیعیان در نزد سنّیان، و آن قدر دروغ و تهمت به سنّیان در نزد شیعیان بسته اند، که در پاره اى از کشورها به کلّى آنها را از هم دور ساخته اند.
هنگامى که ما مسئله امامت را به روشى که در بالا گفتیم مطرح کنیم و نقاطى را که شیعه بر آن تأکید دارد با دلایلى از کتاب و سنّت روشن سازیم، معلوم مى گردد که این تبلیغات دروغ بوده، و دشمنان مشترک ما دست به سمپاشى زده اند.
به عنوان مثال فراموش نمى کنم که در یکى از سفرهاى حجاز با یکى از رجال دینى درجه اوّل عربستان سعودى ملاقات و بحث داشتیم او اظهار مى داشت که من شنیده ام شیعه ها قرآنى غیر از قرآن ما دارند.
من خیلى تعجّب کردم و به او گفتم: برادر تحقیق این امر خیلى ساده است!
من از شما دعوت مى کنم که شخصاً یا نماینده شما با ما بیایید تا بعد از «مراسم عمره» بدون هیچ اطّلاع قبلى به ایران باز گردیم، در تمام خیابان ها و کوچه ها مسجد وجود دارد، و در هر مسجدى تعداد زیادى قرآن است، به علاوه در خانه همه مسلمانان قرآن وجود دارد، به هر مسجدى که شما خواستید مى رویم، و یا در هر خانه اى را که مایل بودید مى زنیم، و قرآن را از آنها مطالبه مى کنیم تا معلوم شود قرآن ما و شما حتّى در یک کلمه و حتّى یک نقطه اختلاف ندارد (بسیارى از قرآن هایى که ما از آن استفاده مى کنیم عیناً چاپ حجاز و مصر و سایر کشورهاى اسلامى است).
بدون شک این گفتوگوى دوستانه و کاملا مستدل، سمپاشى عجیبى را که در ذهن یکى از رجال معروف آنها کرده بودند برچید.
در نتیجه آنچه اختلاف بین مسلمین مى شود، جرّ و بحث هاى تعصب آمیز و نسبت دروغ و تهمت به یکدیگر است نه بحث علمى و منطقى.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.