پاسخ اجمالی:
میرزا بهاء می گوید: برای تکفین میّت، از پنج پارچه حریر یا پنبه استفاده شود و در صورت عدم استطاعت، به یکی از آنها، اکتفاء کند. حرام است بر شما حرکت دادن میت به محلی که بیش از یک ساعت راه فاصله دارد و باید میت را در مکان نزدیکی دفن کنید. البته او نگفته اگر این کار حرام است، پس چرا جنازه سیّد باب را از تبریز به تهران و سپس به عکّا برده و دفن نمودند؟
پاسخ تفصیلی:
"میرزا بهاء" در "اقدس" می گوید: «و ان تکفّنوه فی خمسة اثواب من الحریر او القطن من لم یستطع یکتفی بواحدة منهما کذالک قضی الامر من لدن علیم خبیر، حرّم علیکم نقل المیّت ازید من مسافة ساعة من المدینة ادفنوه بالروح و الریحان فی مکان قریب»؛ (و اینکه تکفین کنند میّت را در پنج پارچه از حریر یا از پنبه، و کسی که استطاعت نداشت، اکتفاء می کند به یکی از آنها و همچنین حکم شده است از جانب خدای دانا، و حرام است بر شما حرکت دادن میت را به محلی که بیش از مسافت یک ساعت راه، از شهر فاصله دارد و باید میت را به روح و ریحان در مکان نزدیکی دفن کنید. (1)
اگر منظور از حکم فوق این است که جنازه بیش از یک ساعت معطل نباشد، لازم است همین حکم در تأخیر انداختن دفن هم گفته شود، و اگر علت دیگری است، آنهم با سردی و گرمی هوا و وسائل حمل و نقل و محل دفن میّت، حکم مسأله متفاوت می شود.
و اگر نقل دادن میّت به مسافت بیش از یک ساعت حرام است، پس چگونه جنازه "سیّد باب" را (به قول خودشان) از تبریز کوچ دادند و در تهران دفن کرده و سپس از آنجا نیز به سوی "عکّا" منتقل نمودند و در مقبره ای که به نام "باب" مشهور است، دفن نمودند.
در "کواکب الدرّیه" می گوید: حاجی سلیمان خان به امر "بهاء الله" جسد حضرت "باب" را از تبریز به تهران منتقل کرد و در امامزاده معصوم به امانت گذاشت، تا در سال 1284 باز به دستور "بهاء الله" جنازه را از آنجا برداشته و به سوی "عکّا" منتقل نمودند. (2)
به نظر می رسد که تمامی این احکام برای پیروان و مریدان می باشد و خودشان مکلّف به احکام نازل شده نیستند. (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.