پاسخ اجمالی:
بررسی سیره صحابه و تابعین، نشان مى دهد که آنها بر زمین سجده مى کردند. جابر بن عبدالله انصارى مى گوید: «از شدت گرما در نماز ظهر سنگریزه ها را از این دست به آن دست مى کردم تا خنک شود و بتوانم بر آن سجده کنم». یعنی اصحاب مقیّد بودند بر زمین سجده کنند و اگر سجده بر زمین لازم نبود این کار پر زحمت جابر لزومى نداشت. یا مسروق بن اجدع از یاران ابن مسعود، اجازه نمى داد کسی بر غیر زمین سجده کند، حتّى هنگامى که به کشتى سوار مى شد، چیزى با خود به کشتى مى برد و بر آن سجده مى کرد.
پاسخ تفصیلی:
از موضوعات جالب این است که دقّت در حالات صحابه و گروهى که بعد از آنها روى کار آمدند (و به نام تابعین معروفند) نشان مى دهد که آنها هم بر زمین سجده مى کردند، به عنوان نمونه:
1ـ جابر بن عبدالله انصارى مى گوید:«کنت اصلّى مع النبى (صلى الله علیه وآله)الظهر فآخذ قبضة من الحصى فاجعلها فى کفىّ ثم احولها إلى الکف الأخرى حتّى تبرد ثمّ اضعها لجبینى حتّى اسجد علیها من شدّة الحرّ»؛ (من با پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نماز ظهر مى خواندم، مقدارى از سنگریزه ها را در یک کف دست مى گرفتم و آن را از این دست به آن دست مى کردم تا خنک شود و بر آن سجده کنم، این کار به خاطر شدّت گرما بود).(1)
این حدیث به خوبى نشان مى دهد که اصحاب پیامبر (صلى الله علیه وآله) مقیّد بودند بر زمین سجده کنند، حتّى براى موقع گرما چاره مى اندیشیدند. اگر سجده بر زمین لازم نبود این کار پر زحمت لزومى نداشت.
2ـ انس بن مالک مى گوید: «کنّا مع رسول الله (صلى الله علیه وآله) فى شدّة الحرّ فیأخذ أحدنا الحصباء فى یده فإذا برد وضعه و سجد علیه»؛ (ما در شدّت گرما در خدمت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) بودیم بعضى از ما سنگریزه را در دستش مى گرفت تا خنک شود سپس آن را بر زمین مى نهاد و بر آن سجده مى کرد).(2)
این تعبیر نیز نشان مى دهد که این کار در بین اصحاب رایج بوده است.
3ـ ابوعبیده نقل مى کند «أنّ ابن مسعود لا یسجد ـ أو قال لا یصلّى ـ إلاّ على الأرض»؛ (عبدالله بن مسعود نماز نمى خواند یا گفت: سجده نمى کرد، مگر بر زمین9.(3)
اگر منظور از زمین، فرش باشد احتیاج به گفتن ندارد، بنابراین زمین به همان معناى خاک، سنگ، شن و مانند اینهاست.
4ـ در حالات مسروق بن اجدع از یاران ابن مسعود آمده است: «کان لا یرخص فى السجود على غیر الأرض حتّى فى السفینة و کان یحمل فى السفینة شیئاً یسجد علیه»؛ (او اجازه نمى داد بر غیر زمین سجده کنند، حتّى هنگامى که به کشتى سوار مى شد، چیزى با خود به کشتى مى برد و بر آن سجده مى کرد).(4)
5ـ على بن عبدالله بن عبّاس به «رزین» نوشت: «ابعث إلىّ بلوح من أحجار المروة علیه اسجد; قطعه صافى از سنگ هاى «مروه» براى من بفرست تا بر آن سجده کنم».(5)
6ـ در نقل دیگرى در کتاب فتح البارى (شرح صحیح بخارى) آمده است: «کان عمر بن عبدالعزیز لا یکتفى بالخمرة بل یضع علیها التراب و یسجد علیه»؛ (عمر بن عبدالعزیز قناعت به سجده بر حصیر نمى کرد بلکه مقدارى خاک بر آن مى گذارد و بر آن سجده مى کرد).(6)
از مجموع این اخبار چه مى فهمیم؟ آیا جز این است که سیره اصحاب و بعد از اصحاب، در قرون نخستین این بوده است که بر زمین یعنى خاک و سنگ و شن و مانند آن سجده مى کردند.
حال اگر کسانى از مسلمین در عصر ما بخواهند این سنّت را زنده کنند باید به عنوان بدعت از آن یاد شود؟!
آیا نباید فقهاى اهل سنّت پیشقدم شوند و این سنّت نبوى (صلى الله علیه وآله) را زنده کنند، همان کارى که حکایت از نهایت خضوع در پیشگاه خدا مى کند و با حقیقت سجده سازگارتر است; به امید آن روز.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.