پاسخ اجمالی:
انسان با مطالعه دقیق مراحل ابتدایى وجود خود که به صورت نطفه ای بوده پس از تقسیمات متوالى، به صورت جنین ظاهر گردیده و پس از آن به صورت طفلى کامل در آمده است. هر انسانی با داشتن فطرتی سلیم، نه تنها از خودخواهى ها، ستمگری، غرور و نخوت دست کشیده، بلکه بى درنگ در پیشگاه پروردگار، که او را از ضعف و ناتوانى و حقارت به این مقام رسانیده سر تعظیم فرود مى آورد و با قلبى سرشار از محبّت و ایمان خواهد گفت: این همه اسرار شگفت انگیز را بى هدف و باطل نیافریده اى.
پاسخ تفصیلی:
درست است که ساختمان بدن انسان معمولى از تعداد ده کاتریلیون سلّول هاى گوناگون تشکیل شده است، ولى این را هم باید دانست که وجود ابتدایى وى چنین نبوده، بلکه در مراحل اوّلیه به صورت نطفه بسیار ساده و کوچکى بوده، پس از طىّ مراحل متعدّد، به انسانِ ده کاتریلیون سلّولى تبدیل مى شود.
به این ترتیب که ابتدا نطفه اوّلیه انسان (تخم) در اثر ترکیب و آمیزش دو سلّول جنسى نر به نام «اسپرماتوزوئید» و ماده اى به نام «اوول» در رحم مادر به عمل آمده و پس از تقسیمات متوالى، به سرعت رشد کرده و به صورت جنین ظاهر مى گردد. سرانجام جنین هم، پس از طىّ مراحل زیادى به صورت طفلى کامل در مى آید.(1)
یاخته هاى جنسى نر که در دستگاه مخصوص جنسى مرد ساخته مى شود، دوکى شکل بوده و طول آنها در حدود 200 میکرون مى باشد و سلّول هاى ماده نیز در دستگاه مخصوص جنسى زن تولید مى شود کروى شکل بوده و قطرشان به 200 تا 300 میکرون مى رسد.(2) سلّول ماده در مقایسه با سلّول نر مانند نارنجى در مقابل سنجاق معمولى است. البتّه کیفیّت ترکیب سلّول نر با سلّول ماده و مراحل رشد تخم، داستان مفصلى دارد که در علم جداگانه اى به نام «امپریولوژى» (جنین شناسى) درباره آن گفتگو مى شود.(3)
اگر بشر مراحل ابتدایى وجود خود را به یاد آورد و کیفیّت پیدایش و تکوین خود را مورد مطالعه دقیق قرار دهد، در صورتى که وجدان فطرى او انحراف پیدا نکرده باشد، نه تنها از بسیارى از خودخواهى ها، ستم ها غرور و نخوت خویش خواهد کاست، بلکه بى درنگ در پیشگاه با عظمت پروردگارى که او را از آن حالت ضعف و ناتوانى و حقارت به این مقام فعلى رسانیده سر تعظیم فرود مى آورد و با قلبى سرشار از محبّت و ایمان خواهد گفت: اى پروردگار بزرگ! این همه اسرار شگفت انگیز و نکات حیرت آور را بى هدف و باطل نیافریده اى؛ ولى چه قدر جاى تأسّف است که گروهى مى خواهند، از این حقایق چشم پوشى کرده و خود را به غفلت بزنند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.