پاسخ اجمالی:
مسیحیان با آن که قائل به وحدت در ذات حقّ هستند و حضرت مسیح، آنان را به توحید دعوت کرده، لکن در تعبیرات اناجیل، سه گانه پرستی به چشم می خورد. مسیحیان که قائل به کثرت حقیقی هستند اقانیم شامل پدر، پسر و روح القدس را سه اصل مستقل می دانند، که هر کدام با حفظ وحدت، دارای اثری خاص هستند، که لازمه این سخن، اعتقاد به شرک واحدی در الوهیت است.
پاسخ تفصیلی:
با آن که مسیحیان قائل به وحدت ذات حقّ هستند و انجیل صراحت در توحید دارد و حضرت مسیح نیز دعوت به توحید داشته است، ولی در تعبیراتی از انجیل و کلمات آن ها این اصل اوّلی اعتقادی که همان تثلیث و سه گانه پرستی است به چشم می خورد.
بیان اول: در مورد تثلیث سه احتمال وجود دارد:
1ـ وحدت حقیقی و کثرت اعتباری؛ که این احتمال اشکالی ندارد، ولی چنین احتمالی را مسیحیان قائل نیستند.
2ـ کثرث حقیقی و وحدت اعتباری؛ این احتمال قطعاً مستلزم شرک است.
3ـ هم کثرت حقیقی و هم وحدت حقیقی، که این صورت مستلزم تناقض است؛ زیرا معنای وحدت و کثرت دو معنای مختلف و متباین است و جمع بین این دو مفهوم در مصداق واحد، با ملاحظه ی شرایط تناقض، مستلزم تناقض است.
علامه ی طباطبائی در این باره می گوید: در جمع بین وحدت حقیقیه و کثرت حقیقیه، اگر جنس وحدت و کثرت یکی باشد از محالات است؛ مثلاً هر دو قسم وحدت شخصیه یا نوعیّه باشد. برای هر یک مثالی می آوریم:
الف) وحدت شخصیّه: مثل آن که بگوئیم: زید یکی است و در عین حال سه است. و یا زید و عمر و بکر در این حالت که حقیقتاً سه فرد از افراد انسان هستند یکی می باشند.
ب) وحدت نوعیّه: مثل آن که بگوئیم: ماهیت انسان در عین این که یک نوع است سه نوع باشد، مثلاً هم انسان است و هم خرس و هم گوسفند. و یا ماهیّت انسان و خرس و گوسفند در عین آن که حقیقتاً سه تا هستند، حقیقتاً یکی باشند.
ج) وحدت جنسیّه: مثل این که ماهیّت حیوان در عین آن که یک جنس است، سه جنس باشد. مثلاً هم حیوان است هم درخت و هم سنگ. و ماهیّت حیوان و درخت و سنگ در عین تعدّد، واحد بوده باشد. این از محالات است.
اما جمع بین وحدت جنسیّه و یا نوعیّه و بین کثرت شخصیه، مثل جمع بین وحدت حیوان و یا انسان و بین افراد آن ها از زید و عمر و بکر اشکال ندارد. هم چنان که جمع بین وحدت جنسیّه و کثرت نوعیّه، مثل جمع بین وحدت حیوان و کثرت انواع آن از مرغ و کبوتر و اسب و گوسفند اشکال ندارد.
و نیز جمع بین وحدت شخصیّه و کثرت شخصیّه، یکی اعتباری و دیگری حقیقی اشکالی ندارد. مثل آن که زید با آن که شخص واحدی است حقیقتاً مرکب از چندین جزء است و بدن او را به اعتباراتی تقسیم کنیم که کثرت اعتباری است نه واقعی. و یا این که زید و عمر و بکر با آن که حقیقتاً سه تا هستند. به اعتبار آن که برادر یا شریک یکدیگرند، وحدت اعتباری دارند.
حال در رابطه با گفتار مسیحیان، آنان که قائل به کثرت حقیقی هستند و در این صورت جمع بین وحدت و کثرت حقیقی و شخصی کرده اند که تناقض است و محال حتی در صورتی که اقانیم ثلاثه را به معنای تجلّیات و ظهورات خدا دانسته و آن ها با ذات خدا عینیّت داشته باشد. آری اشکال بر مسیحیان این است که آن سه اصل را مستقل می دانند با حفظ وحدت آنها.
بیان دوم: این سه اقنوم و مذهب و سه خدایی که در تعبیرات آنان آمده و برای هر کدام اثری خاص قائلند، یا سه موجود مستقلّند که این شرک واحدی در الوهیّت و عبودیّت است. و اگر این سه نفر در حقیقت سه جهت از وجود واجب است که هر جهت، انجام دهنده ی کاری هستند، که این شرک واحدی در الوهیت و اعتقاد به ترکیب خارجی و حقیقی در ذات واجب الوجود لازم می آید که هر دو صورت آن محال و باطل است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.