پاسخ اجمالی:
تفاوت بین روشهاى سیاسى از تفاوت دیدگاهها در مسأله حکومت ناشى مى شود. گروه شیطان با صراحت مى گویند که اخلاق و سیاست با یکدیگر جمع نمى شود، بنابراین فرمانروایى که خویشتن را ملزم به رعایت اصول اخلاقى مى داند، در حقیقت ذهن سیاسى ندارد؛ و هرگز حاکمیتش دوام نخواهد یافت! هدف وسیله را توجیه مى کند و هر آنچه در راه نیل به هدف دستاویز قرار گیرد نیک شمرده مى شود! در حالى که پیشواى گروه دیگر مى گوید: «من تنها براى تکمیل ارزشهاى اخلاقى مبعوث شده ام».
پاسخ تفصیلی:
تفاوت بین روشهاى سیاسى از تفاوت دیدگاهها در مسأله حکومت ناشى مى شود. آنها که حکومت را براى حفظ منافع شخصى یا گروهى مى طلبند، سیاستى درخور آن دارند و آنها که حکومت را براى حفظ ارزشها مى خواهند، سیاستى هماهنگ با آن دارند.
گروه اوّل با صراحت مى گویند که اخلاق و سیاست با یکدیگر جمع نمى شود، بنابراین فرمانروایى که خویشتن را ملزم به رعایت اصول اخلاقى مى داند، در حقیقت مغز سیاسى ندارد؛ و هرگز حاکمیتش دوام نخواهد یافت! هدف وسیله را توجیه مى کند و هر آنچه در راه نیل به هدف دستاویز قرار گیرد نیک شمرده مى شود!در حالى که پیشواى گروه دوم مى گوید: «اِنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاَْخْلاقِ»؛ (من تنها براى تکمیل ارزشهاى اخلاقى مبعوث شده ام).(1) یا این که «لَوْلا ... ما أَخَذَ اللهُ عَلَى الْعُلَماءِ أنْ لایُقارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظالِم وَ لاسَغَبِ مَظْلُوم »؛ (اگر به خاطر این نبود که خداوند از دانشمندان امّتها پیمان گرفته که در برابر پرخورى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان سکوت نکنند هرگز حکومت را نمى پذیرفتم)(2) و در جایى دیگر مى خوانیم: «وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطِلَبِ اِلاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى»(صلى الله علیه وآله وسلم).(قیام من براى کسب قدرت و مقام نیست، من تنها مى خواهم در میان مردم اصلاح کنم (و آنها را به راه حقّ و عدالت و ارزشهاى والاى انسانى بازگرداندم).(3)
گروه اوّل به شهادت تاریخ به آسانى همه ارزشها را در پاى حکومت خود قربانى کنند و گروه دوم بارها و بارها حکومت و قدرت خود را فداى حفظ ارزشها کردند.
آنچه در خطبه41 نهج البلاغه آمده در واقع تبلور همین معنى است، امیر مؤمنان على (علیه السلام)مى فرماید: من به خوبى از تمام ریزه کاریهاى سیاست مخرّب باخبرم، و راههاى پیروزى بر دشمن را دقیقاً مى دانم و توانایى به کار بستن آنها را دارم، ولى مى دانم که حفظ ارزشها هرگز اجازه بسیارى از این چاره جویى هاى سیاسى را که از اصول شیطانى سرچشمه مى گیرد نمى دهد! من چشم به اوامر و نواهى الهى دوخته ام، هر جا به من اجازه پیشروى بدهد مى روم، و هر جا مانع شود، باز مى ایستم.
(به خدا سوگند معاویه از من سیاستمدارتر نیست، ولى او نیرنگ مى زند و مرتکب گناه مى شود، اگر نیرنگ و پیمان شکنى ناپسند و ناشایسته نبود من از سیاستمدارترین مردم بودم) ؛«وَ اللهِ ما مُعاوِیَةُ بِأَدْهى مِنّى وَلکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ وَ لَو لا کَراهِیَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أدْهَى النَّاسِ».(4)
به من مى گویند: (پیروزى خود را در جور و ستم درباره کسانى که بر آنها حکومت مى کنم، جستجو نمایم (گروهى از قدرتمندان صاحب نفوذ را بى حساب از بیت المال سیر کنم در حالى که گروهى از پاکدلان گرسنه و محروم بمانند) به خدا سوگند! تا عمر من باقى است و شب و روز برقرار است، و ستارگان آسمان طلوع و غروب دارند، هرگز به چنین کارى دست نمى زنم و براى حفظ حکومتم ارزشهاى الهى و دینم را قربانى نمى کنم)؛ «أَتَأمُرُونى اَنْ اَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَورِ فَیمَنْ وُلِّیْتُ عَلَیْهِ؟ وَ اللهِ لا أَطُورُ بِه، ما سَمَرَ سَمیرٌ، وَ ما أَمَّ نَجْمٌ فِى السَّماءِ نَجْماً»).(5)
اختلاف این دو دیدگاه در سیاستهاى الهى و شیطانى سبب مى شود که گاه افراد ناآگاه به حامیان سیاستهاى الهى خرده بگیرند و اعمال آنها را بر ساده اندیشى و عدم آگاهى به فنون سیاست حمل کنند، غافل از این که آنها در عالم دیگرى سیر مى کنند که اصول و ضوابط حاکم بر آن جز این روش را اجازه نمى دهد!(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.