پاسخ اجمالی:
این کتاب به مفضّل بن عمر جُعفى منسوب است. این کتاب در شهر مصیاف سوریه در بین مخطوطات اسماعیلیان نزارى شام یافت شده است. درباره آفرینش در این کتاب آمده که خداوند اظلّه را قبل از اشباح و اشباح را قبل از ارواح آفرید و اولین شىء که خدا آفرید، ظلّ بود. تمام این کتاب به مباحث باطنى و رمزى پرداخته و مطالبى بیان مى دارد که علماى امامیه آنها را مردود دانسته اند. او در این کتاب به تأویل هفت دور عالم و هفت آدم پرداخته که در مباحث نطقاء هفت گانه اسماعیلیه و ادوار هفت گانه آنها تأثیر عمیقى گذاشته است.
پاسخ تفصیلی:
یکی از کتاب های معتبر نزد اسماعیلیان «الهفت و الاظلّه» است. این کتاب به مفضّل بن عمر جُعفى منسوب است و در آن از مسائل باطنى، مطالب مهمى آمده است. این کتاب در شهر مصیاف سوریه در بین مخطوطات اسماعیلیان نزارى شام یافت شده است. درباره آفرینش در این کتاب آمده که خداوند اظلّه را قبل از اشباح و اشباح را قبل از ارواح آفرید و اولین شى اى که خدا آفرید، ظلّ بود. او را از مشیّتش آفرید و تقسیم کرد. در ادامه خداوند ادوار دوازده گانه را آفرید و آن را به هفت دور مقرر داشت. سپس اولین رسول را که محمد مصطفى(صلى الله علیه وآله وسلم) بود، در دهر و در همان اظلّه آفرید و به همین دلیل حضرت امیر(علیه السلام) فرمود: «بنا فتح الامر و بنا یختم»، (1)، (2) و پیامبر اولین حجاب شبحى است. ادامه کتاب تماماً در بیان معرفت کافر و مؤمن است. در این کتاب در تأویل تزویج ام کلثوم آمده است: «به حضرت امیر(علیه السلام) شش بار ظلم شد و شش بار کشته شد و یک قتل و ظلم باقى ماند. سبب قتل اول حسد قابیل بود و هابیل همان امیرمؤمنان(علیه السلام) بود. (3) حضرت على(علیه السلام) پنج بار دیگر به لباس دیگران ظاهر شد. حضرت امیر دخترش جریرة را به عقد او درآورد و بر او مشتبه شد و خیال کرد که امّ کلثوم است». (4) بحث مَثَل و ممثول و ظاهر و باطن در این کتاب به وضوح آمده و از امام درباره ممثولِ امام مى پرسد و امام جواب مى دهد که تو خیال مى کنى على و حسین کشته شدند و گرمى آهن را چشیدند، هیهات، حسن در زمان ابراهیم به صورت اسحاق و حسین به صورت اسماعیل درآمد و آنان ممثولان حسن و حسین بودند. امام حسین نزد خداوند بزرگتر از آن است که به دست کفار کشته شود. حسین بن على در ظاهر هزار بار ذبح شده، ولى در واقع امام حسین هیچ آهنى بر گلو ندید. مَثَل حسین مَثَل مسیح است که بر کافران مشتبه شد و این وصف قتل تمام انبیاء و اوصیاء و اولیاء است. «فالحسین اعظم خطراً عندالله مِن أن یذبح... انّ قتل الحسین سرّ من اسرار الله اشکله على الناس... یا مفضّل انّ الامام یدخل فى الابدان طوعاً و کرهاً و یخرج منه اذا شاء طوعاً و کرهاً... فلما اجتمعوا على الحسین لیذبحوه، خرج من بدنه و رفعه الله الیه...»، (5) بنابراین تمام این کتاب به مباحث باطنى و رمزى پرداخته و مطالبى بیان مى دارد که علماى امامیه آنها را مردود دانسته اند. او در این کتاب به تأویل هفت دور عالم و هفت آدم پرداخته که در مباحث نطقاء هفت گانه اسماعیلیه و ادوار هفت گانه آنها تأثیر عمیقى گذاشته است. اسماعیلیان این تفکرات را با اندیشه خود درآمیخته و تبیین جدیدى از آن دادند. (6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.