پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در خطبه ای دو مکتب مختلف در فعالیتهاى اجتماعى و نظامى و سیاسى را معرفی می کند: گروه اول که مرد سخنند و اهل حرف، و به هنگام عمل جز سستى و ناکامى بهره اى ندارند، مانند طلحه و زبیر که در آغاز جنگ جمل، همچون رعد و برق بی باران قال و غوغایى به راه انداختند ولى سرانجام، کارى از پیش نبرده و مفتضحانه شکست خوردند. گروهى دیگر که اهل کردار و عملند، سخن کم مى گویند امّا عمل بسیار دارند و در میدان نبرد وقتی رجز می خوانند درپی آن جنگ نمایانی دارند، مانند: امام علی(ع) و یاران با وفایش.
پاسخ تفصیلی:
در فرازهائی از خطبه 9 نهج البلاغه امام علی(علیه السلام) در جملاتی کوتاه دو مکتب مختلف در فعالیتهاى اجتماعى و نظامى و سیاسى را معرفی می کند: گروه اول که مرد سخنند و اهل حرف، در این میدان که وارد مى شوند غوغا مى کنند؛ ولى به هنگام عمل جز سستى و ناتوانى و ناکامى بهره اى ندارند.
گروهى دیگر که اهل کردار و عملند، سخن کم مى گویند امّا عمل بسیار دارند.
ساکت و خاموشند امّا کار آمد و قهرمان. پیامبران الهى و مردان خدا و مجاهدان راه حق از گروه دوّم بوده اند ولى اهل باطل و لشکریان شیطان غالباً در گروه اوّل جاى دارند.
از تعبیراتى که در این خطبه آمده، چنین استفاده مى شود که امام(علیه السلام) این سخنان را بعد از پایان جنگ جمل بیان فرموده و اشاره به سخنانى است که طلحه و زبیر و یاران آنها در آغاز جنگ بیان کرده بودند و قال و غوغایى به راه انداختند ولى سرانجام، کارى از پیش نبرده و مفتضحانه شکست خوردند و «طلحه و زبیر» جان خود را در این راه باختند.
امام(علیه السلام) مى فرماید: (آنها رعد و برقى نشان دادند ولى با این همه کارشان به سستى و شکست انجامید)؛ «وَ قَدْ اَرْعَدُوا وَاَبْرَقُوا، وَ مَعَ هذَیْنِ الاَمْرَیْنِ الْفَشَلُ».
این تشبیه زیبا اشاره به ابرهایى مى کند که رعد و برق فراوانى ظاهر مى کنند و به مردم نوید باران پربرکتى مى دهند امّا سرانجام بى آن که قطره اى ببارد متلاشى و پراکنده مى شوند.
سپس امام(علیه السلام) مى افزاید: (ولى ما رعد [و برقى] نشان نمى دهیم تا بباریم و سیلى جارى نمى کنیم مگر این که بارانى به راه بیندازیم)؛ «وَلَسْنا نُرْعِدُ حَتّى نُوقِعَ، وَ لا نُسیلُ حَتّى نُمْطِرَ».
اشاره به این که ما تا ضربات کارى بر پیکر دشمن وارد نکنیم نمى خروشیم و تا در میدان مبارزه کار دشمن را نسازیم سر و صدایى به راه نمى اندازیم!
در این جا نکته ظریفى است که باید به آن توجّه داشت و آن این که رعد و برق قبل از باریدن است و سیلاب بعد از آن، گروهى هستند که رعد و برقى نشان مى دهند، امّا بعداً بارانى ندارند و بدتر از آنها گروهى هستند که سیلابى راه مى اندازند بى آن که قبل از آن بارانى داشته باشند یعنى حتّى بعد از شکست و ناکامى ادّعاى پیروزى و موفّقیّت و کامیابى دارند و این هر دو از روشهاى افراد نادرست و بى منطق است. گروه اوّل مدّعیان دروغین و گروه دوّم دروغ پردازان بى شرم و حیا هستند!
از بعضی روایات استفاده می شود هنگامی که رسولان علی(علیه السلام)، که برای دعوت آنها به انجام وظایف الهی و باز گشت به سوی جامعه ی مسلمین و عمل به پیمان بیعت رفته بودند، باز گشتند و حامل خبر اعلان جنگ آنها نسبت به امام(علیه السلام) بودند که با نهایت بی شرمی، با صراحت پیام داده بودند: آماده ی جنگ و مهیّای نبرد باش! و صریحاً امام(علیه السلام) را تهدید کرده بودند. امام(علیه السلام) از این پیام بر آشفت و همان گونه که در خطبه ی 22 و 174 آمده به این تهدیدهای نا بخردانه ی آنان پاسخ فرمود که هیچ کس تا کنون جرأت نداشته است مرا تهدید به جنگ و ضربات در میدان جنگ کند و تعبیر به رعد و برق خالی از باران در کلام مبارک امام(علیه السلام) اشاره به همین تهدید های تو خالی و مبارز طلبی های بی محتوا است. (1)
آنچه در گفتار بالا از امام(علیه السلام) آمد، یکى از اصول اساسى مدیریت «اولیاء الله» است. هرگز اهل جار و جنجال و سر و صدا نبوده اند؛ بلکه به عکس، همیشه عمل نشان مى دادند.
این سخن هرگز منافات با این ندارد که انسان براى استفاده از جنبه هاى روانى در میدان جنگ رجز بخواند و با کلمات کوبنده، دشمن را بمباران کند.
ممکن است مرز میان این دو عنوان براى بعضى مشکل و پیچیده باشد که از یکسو از گفتار بى عمل نهى شده و خاموش بودن و عمل نشان دادن به عنوان یک ارزش معرّفى گردیده، و از سوى دیگر سخنانى که جنبه تبلیغى دارد و از نظر روانى دوستان را تقویت و روحیّه دشمن را تضعیف مى کند یکى از ابزارهاى مبارزه و موفّقیّت شمرده شده است، مانند رجزخوانى در میدان جنگ که در میان بزرگان نیز در «غزوات» رسول الله و جنگهاى امیرمؤمنان و سایر امامان معصوم همچون سیدالشهدا امام حسین(علیه السلام) در «کربلا» معروف است و همه با آن آشنا هستیم و همچنین تهدیدهایى که در نامه هاى پیامبر اسلام یا على(علیه السلام) نسبت به دشمنان وجود داشت. چگونه مى توان این دو را از هم جدا ساخت و معیار آن چیست؟
حقیقت این است که فرق میان این دو با کمى دقّت آشکار است. آنچه مورد نهى واقع شده، سخنان تو خالى و رعد و برق هاى بى محتوا یا همان چیزى است که ما آن را لاف و گزاف مى نامیم و قراین نشان مى دهد که کار جدّى به دنبال آن وجود ندارد. این گزاف گوییها کار شیاطین و پیروان آنها و افراد بى منطق است.
امّا تشویق و تهدیدهایى که به دنبال آن برنامه و کار و عمل است و از دایره سخن به دایره عمل منتقل مى شود و نشانه هاى واقعیّت در آن آشکار است، در گروه دوّم جاى دارد که نه تنها مذموم نیست بلکه بخشى از جنگ روانى با دشمنان محسوب مى شود و کاربرد وسیع و گسترده و مؤثّرى دارد. البتّه به این نکته نیز باید توجّه داشت که به هنگام درگیرى در جنگ، پرداختن به رجز خوانى و سخن گفتن و امثال آن بخشى از نیروهاى فعّال انسان را به خود اختصاص مى دهد و از تأثیر حملات و قدرت آن مى کاهد و به همین دلیل از آن نهى شده است. (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.