پاسخ اجمالی:
قرآن مکرر فرموده: «اگر از بت پرستان بپرسى چه كسى آسمانها و زمين و آنان را آفريده یا چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مى دهد؟ یا چه كسى امور جهان را تدبير مى كند؟ مى گويند: خدا». آيات فوق و مانند آن، دلیلى براى توحيد فطرى محسوب مى شوند.
پاسخ تفصیلی:
در آياتي از قرآن، سخن از اين معنا به ميان آمده كه (اگر از بت پرستان بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ به يقين مى گويند: خداوند توانا و دانا آنها را آفريده است)؛ «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَّنْ خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ»(1)؛
و نيز (و اگر از آنها بپرسى چه كسى آنان را آفريده، به يقين مى گويند: خداوند يگانه)؛ «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللهُ»(2) همچنين (بگو: چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مى دهد؟ يا چه كسى مالك [و خالق] گوش و چشمها است؟ و چه كسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مى آورد؟ و چه كسى امور [جهان] را تدبير مى كند؟ بزودى [در پاسخ] مى گويند: خدا)؛ «قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِّنَ السَّمَاءِ وَالاَْرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالاَْبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَىِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الاَْمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللهُ».(3)
همچنين اگر از آفرينش و تدبير هر يك از مخلوقات از بت پرستان سؤال شود، خالق و مدبّر را خداوند يكتا معرّفى مى كنند!
اين آيات و آيات مشابه آن در قرآن مجيد(4) يكى از تعبيرات زنده توحيد فطرى است؛ البتّه ممكن است اين پاسخ هماهنگ به خاطر استدلال عقلى نيز باشد كه از راه برهان نظم به آن رسيده بودند؛ ولى با توجّه به اينكه مشركان عرب مردمى بى سواد، و دور از علم و دانش و استدلال بودند، اين هماهنگى در جواب نشان مى دهد كه پاسخ مزبور از فطرت آنان سرچشمه مى گرفته كه همه بدون استثنا در آن يكسان بودند، وگرنه استدلال هاى عقلى هر قدر روشن باشد نمى تواند اين چنين عموميّت و شمولى را مخصوصاً در ميان يك گروه دور از علم و دانش كسب كند.
اينجا است كه ما فكر مى كنيم آيات فوق و مانند آن، اسنادى براى توحيد فطرى محسوب مى شوند.
لذا در تفسير روح البيان در ذيل آيه 9 سوره زخرف مى فرمايد: «وَفِى الاْيَةِ اِشَارَةٌ اِلى اَنَّ فى جِبِلَّةِ الاْنْسَانِ مَعْرِفَةً للهِِ، مَرْكُوزَةً»؛ (در اين آيه اشاره اى به اين حقيقت است كه معرفة الله در سرشت انسان قرار داده شده)(5)
در تفسير فخررازى ذيل آيه 87 سوره زخرف نيز همين مطلب به صورت سؤال و جوابى طرح شده؛ مى گويد: گروهى معتقدند كه اين آيه و مانند آن در قرآن مجيد دلالت بر فطرى بودن اعتراف به وجود خداوند جهان دارد، ولى بعضى به آن ايراد كرده اند؛ و گفته اند؛ چنين نيست؛ زيرا قوم فرعون غير از او معبودى را نمى شناختند و قوم ابراهيم(عليه السلام) نيز صريحاً به پيامبران گفتند: «وَإِنَّا لَفِي شَكّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ»(6)؛ (و نسبت به آنچه ما را به سوى آن مى خوانيد، در شك و ترديدى آميخته با بدگمانى هستيم.)
سپس به پاسخ پرداخته، مى فرمايد: قبول نداريم كه قوم فرعون منكر وجود خدا بودند؛ زيرا قرآن مى فرمايد: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً»(7)؛ (و آن را از روى ظلم و تكبّر انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند.)
موسى(عليه السلام) نيز به همين (توحيد فطرى) در برابر فرعون استدلال كرد و گفت: «لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَؤُلاَء إِلاَّ رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضِ بَصَائِرَ»؛ (تو مى دانى اين معجزات را جز پروردگار آسمانها و زمين نفرستاده، در حالى كه مايه روشنى دلها است.)(8)
تعبير «تو مى دانى...» اشاره لطيفى به اين معنا است.
جالب اينكه: در ذيل دو آيه از اين آيات، بعد از آنكه از كفّار و مشركان اقرار مى گيرد، كه خالق انسان و خالق زمين و آسمان خدا است؛ مى فرمايد: «فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ».(9)
ذكر اين جمله به صورت فعل مجهول، اشاره به اين است كه آنها ذاتاً در مسير حق قرار دارند ولى عواملى از بيرون - شياطين جن و انس - و عواملى از درون - هواى نفس و تعصّب هاى جاهلى - آنها را از حق منحرف مى سازد؛ با اينكه ريشه اش در اعماق فطرت آنها فرو رفته است.
در حالى كه در مورد ديگر تعبير به «فَأَنَّا تُسْحَرُونَ»؛ (چگونه مسحور مى شويد) شده كه آن نيز به صورت فعل مجهول است. اين گونه تعبير در مورد كسى گفته مى شود كه بى اراده به دنبال كارى مى رود.
البته احتمال ديگرى در تفسير اين آيات نيز هست، كه آنها مى گفتند: پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى خواهد ما را از راه حق، منحرف كند، يا آنكه او ساحر است و ما را سحر كرده. قرآن در پاسخ آنها مى گويد: با اينكه خود شما اعتراف داريد كه خالق آسمان و زمين، خورشيد و ماه و انسانها و مدبّر اين جهان، خدا است؛ چگونه اگر كسى شما را به پرستش او و نفى عبادت غير او دعوت كند، شما را منحرف يا مسحور ساخته است؟ كدام عقل چنين داورى مى كند؟!
بسيارى از مفسّران - مانند طبرسى در مجمع البيان، علامه طباطبايى در الميزان، فخررازى در تفسير كبير، آلوسى در روح المعانى و قرطبى در تفسير خود - تفسير اوّل را اختيار كرده اند، هرچند تفسير دوم نيز از مفهوم آيه چندان دور نيست.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.