پاسخ اجمالی:
وجود انسان تركيبى است از جسم و روح، و زندگى او نيز از دو بخش مادى و معنوى، تشكيل شده. ولى در دنياى مادى، تمام قوانين ناظر به ابعاد مادى است و هر چیزی كه به جنبه های مادى جامعه لطمه اى نزند، از نظر آنها مجاز است. ولى قرآن از آنجايى كه هماهنگ با خلقت و فطرت انسان است، هم ارزش هاى مادى، و هم ارزش هاى معنوى را در تمامی احکام و قوانین خود در نظر مى گيرد.
پاسخ تفصیلی:
با اين كه وجود انسان تركيبى است از ماده و معنى، جسم و روح، و زندگى او نيز از دو بخش تشكيل شده، زندگى مادى و معنوى، ولى در دنياى مادى، تمام قوانين ناظر به ارزش هاى مادى است. هر كار و عملى كه به مسائل مادى جامعه لطمه اى نزند، از نظر آنها مجاز است. تصويب بسيارى از قوانين شرم آور كه ذكر آن مشمئز كننده است، از سوى آنان در همين راستا است. در حالى كه اين جداسازى نه تنها ضربه به شخصيت والاى انسان مى زند و او را تا سر حد يك حيوان تنزل مى دهد؛ بلكه همان ارزش هاى مادى نيز به خطر مى افتد؛ چرا كه جداسازى اين دو از يكديگر عملا ممكن نيست.
ولى قرآن از آنجايى كه هماهنگ با خلقت و فطرت انسان است، هم ارزش هاى مادى، و هم ارزش هاى معنوى را در نظر مى گيرد.
به هنگامى كه سخن از انتخاب همسر به ميان مى آورد، مى گويد: «الزَّانِى لاَ يَنكِحُ إلاَّ زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لاَ يَنكِحُهَا إِلاَّ زَان أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»؛ (مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمى كند، و زن زناكار را جز مرد زناكار يا مشرك به ازدواج خود در نمى آورد، و اين كار بر مؤمنان حرام شده است).(1)
و نيز مى فرمايد: «قُلْ لاَّ يَسْتَوِى الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللهَ يَا أُولِي الاَْلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ (بگو: [هيچ گاه] ناپاك و پاك مساوى نيستند؛ هر چند فزونى ناپاك ها، تو را به شگفتى اندازد. از [مخالفت] خدا بپرهيزيد اى صاحبان خرد، تا رستگار شويد).(2)
روشن است كه خبيث و طيب در اين آيه، يا ناظر به پاكى و ناپاكى معنوى است و يا حداقل عام است، و مادى و معنوى را شامل مى شود، بنابراين هرگز فزونى آلودگى ها و شيوع ناپاكى ها، نمى تواند دليل بر مشروعيت و حقانيت آنها باشد.
اين مسأله مخصوصاً در قوانين و دستورات مربوط به ازدواج با زنان، بهتر مشخص مى شود زيرا بسيار مى شود كه زيبايى هاى ظاهرى و معنوى در دو جهت متضاد قرار مى گيرند، جمال ظاهر با آلودگى باطن، و حسن باطن با عدم جمال ظاهر، همراه مى شود، قرآن در اينجا كفه سنگين را از آن جمال باطن و زيبايى روح و جان و اخلاق و ايمان مى داند، مى فرمايد: «وَلاَ تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلاََمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّنْ مُّشْرِكَة وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُّشْرِك وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ»؛ (و با زنان مشرك و بت پرست، تا ايمان نياورده اند، ازدواج نكنيد؛ [اگر چه مجبور شويد با كنيزان ازدواج كنيد؛ زيرا] كنيز با ايمان، از زن [آزاد] بت پرست، بهتر است؛ هرچند [زيبايى يا ثروت او] توجه شما را به خود جلب كند. و زنان [قوم] خود را به ازدواج مردان بت پرست، تا ايمان نياورده اند، در نياوريد؛ [زيرا] غلام با ايمان، از مرد [آزاد] بت پرست، بهتر است؛ هر چند [ثروت يا موقعيّت او،] توجه شما را به خود جلب كند. آنها دعوت به سوى آتش مى كنند؛ و خدا به فرمان خود، دعوت به بهشت و آمرزش مى نمايد).(3)
متأسفانه ناديده گرفتن ارزش هاى معنوى در وضع قوانين و مقررات اجتماع در دنياى امروز، عامل مهم بسيارى از نابسامانى ها است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.