پاسخ اجمالی:
قرآن در محیطی با افکار جاهلی و عقاید خرافی نازل شد که هیچ کس توانایی نکوهش این عقیده را نداشت. همانند بت های گوناگون و باور جاهلی، که فرشتگان را دختران خدا می دانست. در چنین شرایطی قرآن با قاطعیتی کم نظیر به کوبیدن این افکار و عقاید پرداخت. نزول قرآن در این شرایط، و بیان معارف ناب توحیدی، تنها معجزه ای از سوی خداوند می باشد.
پاسخ تفصیلی:
قرآن در محيطى ظاهر شد كه پر از بت و بتكده بود؛ از بت هاى خانگى گرفته تا بت هاى قبيله اى و بت هاى بزرگ كه جنبه عمومى داشت و مورد توجه هر شهر و ديار بود.
گاه بت هايى از خرما مى ساختند، و اتفاقاً در يك قحط سالى پس از خالى شدن انبارهاى آذوقه به آن حمله ور شدند و بندگان اين خدا، خداى خود را با كمال جسارت خوردند و اين شعر كه هنوز در لابلاى اشعار دوران جاهليت عرب به چشم مى خورد يادگار همان داستان است :
اَكَلَتْ حَنيفَةُ رَبَّها عامَ التَّقُحُّمَ و الَْمَجاعَةِ *** لَمْ يَحْذَرُوا مِن رَبِّهِم سُوءَ الْعَواقِبِ وَ التِّباعَةِ
«طايفه بنى حنيفه خداى خود را در سال قحطى و گرسنگى خوردند، و از عواقب شوم اين عمل از خداى خود نترسيدند».
اين منحط ترين و مضحك ترين فكر خرافى است كه ممكن است به مغز انسانى خطور كند و شايد ضرب المثل معروف فارسى: «يا خدا را بخواه يا خرما را» نيز اشاره اى به همين داستان باشد كه آن گروه خرافى يا مى بايست از خداى خود چشم بپوشند يا از خرما.
بسيارى از اعراب جاهلى، فرشتگان را دختران خدا مى دانستند، در حالى كه خودشان حتى از شنيدن نام دختر (به واسطه شدت تحقير زن در آن محيط) تنفر داشتند، چنانكه در آيه 17 سوره زخرف مى خوانيم: «وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَانِ مَثَلا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ كَظِيمٌ»؛ (هر گاه يكى از آنها را به همان چيزى كه براى خداوند رحمان شبيه قرار داده [به تولّد دختر] بشارت دهند، صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مى شود و خشمگين مى گردد).
با اين كه بحث بت پرستى چنان بر آن محيط مسلط بود كه هيچ كس سخنى نازك تر از گل در نكوهش اين عقيده بر زبان جارى نمى كرد؛ قرآن با قاطعيت بى نظيرى به كوبيدن اين عقيده خرافى پرداخت و بر همين اساس گاه از زبان ابراهيم خليل چنين نقل مى كند:
«قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ مَا لاَ يَنفَعُكُمْ شَيْئاً وَلاَ يَضُرُّكُمْ ـ أُفّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ»؛ ([ابراهيم] گفت: آيا جز خدا چيزى را مى پرستيد كه نه كمترين سودى براى شما دارد، و نه زيانى به شما مى رساند؟! ـ اف بر شما و بر آنچه جز خدا مى پرستيد! آيا نمى انديشيد؟!).(1)
در جاى ديگر به داستان گوساله سامرى كه جمعى از جهال بنى اسرائيل سخت به آن دل بسته، و به آن گرويده بودند، اشاره مى كند و مى فرمايد: «أَفَلاَ يَرَوْنَ أَلاَّ يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلا وَلاَ يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرّاً وَلاَ نَفْعاً»؛ (آيا نمى ديدند كه [اين گوساله] هيچ پاسخى به آنان نمى دهد، و مالك هيچ گونه سود و زيانى براى آنها نيست؟!).(2)
هنگامى كه مى بينيم در چنين محيطى كسى برخاسته كه توحيد خالص و معارف ناب را با دقيقترين بيان كه بزرگان فلاسفه نيز در برابر آن زانو مى زنند، ارائه مى دهد شك نخواهيم كرد كه بيان چنين معارفى تنها از سوى خدا و معجزه الهى مى باشد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.