پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در آستانه جنگ جمل، دلیل این جنگ را بیان می فرماید و طلحه و زبیر و دیگر کینه توزان قریش را به عنوان آتش افروزان این جنگ معرفی می نماید. همان هایی که با دعوت پیامبر(ص) و شمشیر على(ع) به اسلام پیوستند، ولى بعد از رحلت پیامبر(ص) به خاطر جاه طلبى، از حق فاصله گرفتند تا آنجا که با جانشین رسول خدا، که با او بیعت کرده بودند، به مقابله برخاستند. ایشان می فرماید: «به خدا سوگند! قریش از ما انتقام نمى گیرد جز به خاطر این که خداوند ما را از میان آنها برگزیده و بر آنان مقدّم داشته است».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه33 نهج البلاغه به روابط خود با قریش در گذشته و حال مى پردازد؛ زیرا این خطبه در آستانه جنگ جمل ایراد شده و مى دانیم که آتش افروزان جنگ جمل طلحه و زبیر و افراد دیگرى از کینه توزان قریش بوده اند که آشکارا یا در پشت صحنه حرکت این جنگ را اداره مى کردند.
به همین دلیل امام (علیه السلام) به عنوان یک هشدار این سخنان را ایراد مى کند، تا مردم از انگیزه هاى واقعى جنگ جمل آگاه شوند، نخست مى فرماید: (قریش از من چه مى خواهد؟ به خدا سوگند! هنگامى که کافر بودند با آنها جنگیدم و اکنون که [بعد از قبول اسلام] منحرف شده اند باز با آنها مى جنگم تا به راه خدا برگردند)؛ «مالِى وَ لِقُرَیْش؟ وَ اللهِ! لَقَدْ قاتَلْتُهُمْ کافِرِینَ وَ لاَُقاتِلَنَّهُمْ مَفْتُونِینَ».(1)
آرى آنها در آغاز مشرک بودند و با دعوت پیامبر و شمشیر على(علیه السلام) به اسلام پیوستند، ولى بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به خاطر جاه طلبى ها، تدریجاً از حق فاصله گرفتند تا آنجا که با جانشین رسول خدا، على(علیه السلام) که خودشان نیز با او بیعت کرده بودند به مقابله برخاستند.
در روایاتى که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده، مى خوانیم که آن حضرت به على(علیه السلام) فرمود: «یا عَلىُّ! حَرْبُکَ حَرْبىْ وَ سِلْمُکَ سِلْمى»؛ (جنگ با تو مانند جنگ با من است و صلح با تو مانند صلح با من است).(2)
به هر حال منظور امام از این سخن، این است که او نسبت به قریش هیچ گونه کینه و عداوت خاصّى ندارد و اگر آنها بذر حسادت و عداوت در دل هاى خود پاشیده اند، به خاطر آن است که امام(علیه السلام) در میدان هاى نبرد حق و باطل، در آغاز اسلام در برابر آنها ایستاد و این چیزى جز اجراى فرمان خدا نبود و در جنگ جمل نیز جز اجراى حکم حق نظرى نداشت.
حضرت سپس در ادامه این سخن مى افزاید: (اینها نباید فراموش کنند که من همان کسى هستم که دیروز [در غزوات اسلامى] با آنها [و در برابر آنان] بودم، همان گونه که امروز نیز در برابر آنها هستم)؛ «وَ اِنّى لَصاحِبُهُمْ بِالاْمْسِ کَما أَنَا صاحِبُهُمُ الْیَوْمَ».
همان بازوى مردافکن و همان شمشیر برّان که ضربات آن را در جنگ هاى بدر و اُحد و اَحزاب به آنان نشان دادم، امروز نیز در اختیار من است و این در واقع تهدید و پیام گویایى است براى آتش افروزان جنگ جمل.
حضرت در ادامه به یکى دیگر از انگیزه هاى اصلى آتش افروزان جنگ جمل اشاره کرده، مى فرماید: (به خدا سوگند! قریش از ما انتقام نمى گیرد جز به خاطر این که خداوند ما را از میان آنها برگزیده و [بر آنان مقدّم داشته است]، ولى [با این حال ما] آنها را در زمره خویش داخل کردیم)؛ «وَاللهِ! ماتَنْقِمُ مِنّا قُرَیْشٌ اِلاَّ أَنَّ اللهَ اخْتارَنا عَلَیْهِمْ، فَأَدْخَلْناهُمْ فى حَیِّزِنا».
سپس مى افزاید: (امّا سرانجام همان شد که شاعر گفته است که: به جان خودم سوگند! که هر صبح از شیر خالص صاف نوشیدى. و به قدر کافى از سر شیر و کره و خرماى بدون هسته خوردى و [از غذاهاى لذیذ به طور کامل بهره گرفتى.] ما به تو عظمت بخشیدیم، در حالى که بزرگ نبودى! و در اطراف تو با اسب و نیزه پاسدارى دادیم [و نگهدارى ات کردیم]، ولى تو قدر این نعمت را نشناختى)؛ «فَکانُوا کَما قالَ الاَْوَّلُ(3)
أَدَمْتَ لَعَمْرِى شُرْبَکَ الْمَحْضَ(4) صابِحاً *** وَ أَکْلَکَ بِالزُّبْدِ(5) الْمُقَشَّرَةَ(6) الْبُجْر(7)
وَ نَحْنُ وَهَبْناکَ الْعَلاءَ وَ لَمْ تَکُنْ *** عَلِیّاً وَ حُطْنا حَوْلَکَ الْجُرْدَ(8) وَ السُّمْرَا».(9)
آرى، آنها نسبت به ما شدیداً رشک بردند و حسد ورزیدند، ولى این خواست خدا بود که نبوّت و امامت را در میان ما قرار داد، با این حال ما مقابله به مثل نکردیم و به آنها بها دادیم و شخصیت و مقام بخشیدیم و از خطاهایشان درگذشتیم و در برابر دشمنان از آنها حفاظت کردیم، ولى آنها نه تنها قدر این نعمت هاى بزرگ را ندانستند، بلکه به روى ما شمشیر کشیدند و به مقابله و جنگ ناجوانمردانه برخاستند.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.