پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در توصیف روحیات مردم کوفه آنها را با این تعابیر خطاب می کند: مردمانی در ظاهر متحد و در فکر و عقیده پریشان، پرادعا و سست عمل، در سخن رجزخوان و در عمل فراری از پیکار، مردمانی که وقتی با دعوت و فراخوانی، یا با زور به میدان جنگ آورده می شوند قابل اعتماد و آرامش نیستند. مردمان سست عنصری که با توسل به بهانه های مختلف در انجام وظایف شان تعلل می ورزند و مانند بدهکارانی که با طلبکار خود مواجه اند. خواستار تمدید مهلت وقت انجام وظایف شان هستند.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در خطبه 29 نهج البلاغه، لشکریان کوفه را مخاطب ساخته چنین مى فرماید:
(اى مردمى که بدن هایتان جمع و افکار و خواسته هایتان پراکنده است)؛ «أَیُّهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَةُ أبْدَانُهُمْ، اَلْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ».
(سخنان [داغ] شما، سنگهاى سخت را درهم مى شکند، ولى اعمال [سست] شما، دشمنانتان را به طمع مى اندازد) ؛«کَلامُکُم یُوهِیَ(1)الصُّمَّ(2) الصِّلابَ وَ فِعْلُکُمْ یُطْمِعُ فِیکُمُ الاَْعْدَاءَ».
آرى، بدبختى و زبونى و ذلّت شما از اینجا سرچشمه مى گیرد که روحِ وحدت از میان شما رخت بربسته است. شما ظاهراً جمع و متحدید، امّا در باطن تنها و پراکنده. (در مجالس خود [داد سخن مى دهید و رجز مى خوانید] مى گویید: «چنین و چنان خواهیم کرد»، امّا هنگامى که لحظه پیکار با دشمن فرا مى رسد مى گویید: اى جنگ! از ما دور شو دور شو!)؛ «تَقُولُونَ فِی الْمَجالِسِ: کَیْتَ وَ کَیْتَ(3)، فَإذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ: حِیْدِی حَیَادِ».(4)
این گروه همانند منافقان عصر پیامبرند که در سوره احزاب درباره آنها چنین مى خوانیم: «قَدْ یَعْلَمُ اللهُ الْمُعَوِّقِیْنَ مِنْکُمْ وَ الْقائِلیْنَ لاِِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إلَیْنا وَ لایَأتُونَ الْبَأسَ إلاّ قَلیلااَشِحَّةً عَلَیْکُمْ فَإِذا جَآءَ الْخَوفُ رَأیْتَهُمْ یَنْظُرُونَ إلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِى یُغْشَى عَلَیْهِ مِنَ الْمَوتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوفُ سَلَقُوکُمْ بأَلْسِنَة حِدَاد أشِحَّةً عَلَى الْخَیرِ أُولئِکَ لَمْ یُؤمِنُوا فَأَحْبَطَ اللهُ أَعْمالَهُمْ وَ کانَ ذالِکَ عَلَىَ اللهِ یَسْیِراً».
(خداوند، کسانى را که مردم را از جنگ باز مى داشتند و آنهایى را که به برادران خود مى گفتند: «به سوى ما آیید [و از معرکه جنگ کناره گیرى کنید]!» به خوبى مى شناسد. آنها [افرادى ضعیفند] جز اندکى، پیکار نمى کنند. آنها در همه چیز نسبت به شما بخیلند و هنگامى که ترس و وحشتى پیش آید، مى بینى آن چنان به تو نگاه مى کنند و چشمهایشان در حدقه [بى اختیار] مى چرخد که گویى مى خواهند قالب تهى کنند، امّا هنگامى که خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و غضب بر شما مى گشایند [و سهم خود را از غنائم طلبکار مى شوند] در حالى که در آن نیز حریص و بخیلند. آنها هرگز ایمان نیاورده اند، از این رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد و این کار بر خدا آسان است).(5)
اگر تنها معدودى از یاران پیامبر اسلام چنین بودند، باید گفت متأسّفانه اکثریت مردم کوفه ـ که لشکریان امام (علیه السلام) را تشکیل مى دادند ـ این گونه بودند. حضرت، سپس در ادامه این سخن مى فرماید:
(آن کس که شما را [براى دفاع از حقّ] فرا خواند، پاسخ آبرومندانه اى نمى شنود و آن کس که شما را با قهر و زور [براى جهاد و انجام وظیفه] در فشار بگذارد قلبش آرامش نمى یابد)؛ «مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاکُمْ، وَ لاَ اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاکُمْ».
این سخن در واقع پاسخ به کسانى است که ممکن است بر این گونه خطبه هاى امام (علیه السلام) خرده بگیرند که چرا آن حضرت تنها به موعظه بسنده مى کند؟ چرا با فشار و تهدید آنان را زیر پرچم جهاد گردآورى نمى کند، آن گونه که در بسیارى از کشورهاى دنیا به هنگام بروز جنگ معمول است؟
امام (علیه السلام) در پاسخ مى فرماید: اگر شما را آزاد بگذارم و از طریق دعوت به جهاد وارد شوم پاسخ مناسبى نمى دهید و اگر با شدّت و فشار شما را فراخوانم، واکنشى که قلب را آرامش ببخشد نشان نخواهید داد; چرا که افرادى سست و لجوج هستید و چنین افرادى با این گونه روحیات، بزرگترین مایه دردسر براى فرماندهان و پیشوایانند.
حضرت باز در ادامه سخن مى افزاید: (شما پیوسته به بهانه هاى گمراه کننده متوسّل مى شوید و تعلّل مى ورزید)؛ «أَعالِیْلُ بِأَضَالِیْلَ».(6) و از من مى خواهید که جهاد را به تأخیر اندازم، مانند بدهکارى که (بر اثر سستى و سهل انگارى از اداى دین خویش ناتوان شده) از طلبکار خود پیوسته تمدید و مهلت مى خواهد «وَسَأَلْتُمُونی التَّطْویِلَ، دِفَاعَ ذِی الدَّیْنِ الْمَطُولِ».
درست شبیه همین معنا را در گروهى از منافقان و عافیت طلبان عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى بینیم که قرآن درباره آنها افشاگرى کرده، ریشه اصلى درد آنها را چنین بازگو مى کند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُم إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِى سَبیِلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الاَْرضِ أَرَضِیْتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الاْخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِى الاْخِرَةِ إِلاّ قَلِیلٌ».
(اى کسانى که ایمان آورده اید! چرا هنگامى که به شما گفته مى شود: «به سوىِ جهاد در راه خدا، حرکت کنید!» بر زمین سنگینى مى کنید (و سستى به خرج مى دهید)؟ آیا به زندگى دنیا به جاى آخرت راضى شده اید؟ با این که متاع زندگى دنیا در برابر آخرت، جز اندکى نیست).(7) ؛(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.