پاسخ اجمالی:
«انفال»، همه اموالى را که مالک خصوصى ندارد شامل مى شود. تمام این اموال متعلق به خدا و پیامبر(ص) و قائم مقام او است و به تعبیر دیگر متعلق به حکومت اسلامى است و در مسیر منافع عموم مسلمین مصرف مى گردد. منتها در مورد غنائم جنگى و اموال منقولى که با پیکار به دست سربازان مى افتد، قانون اسلام بر این قرار گرفته که چهار پنجمِ آن، به عنوان تشویق و جبران گوشه اى از زحمات جنگجویان به آنها داده شود و تنها یک پنجم از آن به عنوان خمس مصرف گردد.
پاسخ تفصیلی:
«انفال» در اصل از ماده «نَفْل» - بر وزن نفع - به معنى زیادى است، و این که به نمازهاى مستحب «نافِلَه» گفته مى شود، به این دلیل است که اضافه بر واجبات است، و همچنین اگر «نوه» را «نافله» مى گویند به خاطر این است که بر فرزندان افزوده مى شود، «نَوْفَل» به کسى گفته مى شود که بخشش زیاد داشته باشد.
و اگر به غنائم جنگى نیز «انفال» گفته شده است، یا به جهت این است که یک سلسله اموال اضافى است که بدون صاحب مى ماند و به دست جنگجویان مى افتد، در حالى که مالک خاصى براى آن وجود ندارد.
و یا به این جهت است که جنگجویان براى پیروزى بر دشمن مى جنگند، نه براى غنیمت، بنابراین غنیمت یک موهبت اضافى است که به دست آنها مى افتد.
مفهوم انفال یک حکم کلى و عمومى است، و تمام اموال اضافى یعنى آنچه مالک خصوصى ندارد را شامل مى شود، به همین دلیل در روایاتى که از طریق اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده مى بینیم مفهوم وسیعى براى انفال بیان شده است، در روایات معتبر از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) چنین مى خوانیم:
«إِنَّها ما أُخِذَ مِنْ دارِ الْحَرْبِ مِنْ غَیْرِ قِتال کَالَّذِى انْجَلى عَنْها أَهْلُها وَ هُوَ الْمُسَمّى فَیْئاً وَ مِیْراثُ مَنْ لا وارِثَ لَهُ، وَ قَطائِعُ الْمُلُوکِ إِذا لَمْ تَکُنْ مَغْصُوبَةً وَ الآجامُ، وَ بُطُونُ الأَوْدِیَةِ، وَ الْمَواتُ، فَإِنَّها لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ بَعْدَهُ لِمَنْ قامَ مَقامَهُ یَصْرِفُهُ حَیْثُ یَشاءُ مِنْ مَصالِحِهِ وَ مَصالِحِ عِیالِهِ»؛
(انفال، اموالى است که از دار الحرب بدون جنگ گرفته مى شود،
همچنین سرزمینى که اهلش آن را ترک کرده و از آن هجرت مى کنند ـ که فَیْىء نامیده مى شود ـ
و میراث کسى که وارثى نداشته باشد،
و سرزمین و اموالى که پادشاهان به این و آن بخشیده باشند ـ در صورتى که غصبى نباشد و صاحب آن شناخته نشود ـ
و بیشه زارها، جنگل ها، درّه ها و سرزمین هاى موات،
همه اینها انفال است و از آنِ خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بعد از او براى کسى است که قائم مقام او است، آن را در هر راه که مصلحت خویش و مصلحت مردمى که تحت تکفل او هستند ببیند، مصرف خواهد کرد).(1)
گر چه همه غنائم جنگى در حدیث بالا نیامده است، ولى در حدیث دیگرى که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «إِنَّ غَنائِمَ بَدْر کانَتْ لِلْنَّبِىِّ خاصَّةً فَقَسَّمَها بَیْنَهُمْ تَفَضُّلاً مِنْه» ؛
(غنائم بدر مخصوص پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود و او به عنوان بخشش آنها را در میان جنگجویان تقسیم کرد).(2)
از آنچه گفته شد چنین نتیجه مى گیریم: مفهوم اصلى انفال نه تنها غنائم جنگى بلکه همه اموالى را که مالک خصوصى ندارد شامل مى شود و تمام این اموال متعلق به خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و قائم مقام او است، و به تعبیر دیگر متعلق به حکومت اسلامى است و در مسیر منافع عموم مسلمین مصرف مى گردد.
منتها در مورد غنائم جنگى و اموال منقولى که با پیکار، به دست سربازان مى افتد، قانون اسلام بر این قرار گرفته که چهار پنجمِ آن را به عنوان تشویق و جبران گوشه اى از زحمات جنگجویان به آنها داده شود، و تنها یک پنجم از آن به عنوان خمس مصرف گردد.
و به این ترتیب غنائم نیز در مفهوم عمومى انفال مندرج است و در اصل، ملک حکومت اسلامى است و بخشیدن چهار پنجمِ آن به جنگجویان به عنوان عطیّه و تفضّل است (دقت کنید).(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.