پاسخ اجمالی:
مکتبهاى مادى و کمونیستى همواره اصرار دارند دعوت ادیان را، دعوت به تخدیر افکار و دین را افیون توده ها معرفى کنند. و مدام می گویند: مذهب، زائیده جهل و نادانى بشر نسبت به عوامل طبیعت است!. ولى آیاتى که دعوت به تفکر و اندیشه مى کند ـ بلکه، عصاره دین و خمیرمایه تکامل و پیشرفت انسان را همین اندیشه و تفکر مى داند ـ مشت این دروغ پردازان را باز مى کند؛ همچنین در روایات اسلامى ـ به پیروى از قرآن ـ مسأله«فکر و اندیشه» در درجه اول اهمیت قرار گرفته و از آن به عنوان برترین عبادت یاد شده است.
پاسخ تفصیلی:
مکتبهاى مادى و کمونیستى، که همیشه، از ناحیه مذاهب راستین احساس خطر مى کنند، همواره اصرار دارند دعوت ادیان را دعوت به تخدیر افکار توده ها معرفى کنند، تعبیر رسواى آنها که: «دین افیون توده هاست» معروف است.
همچنین استعمارگران شرق و غرب، به خاطر هراسى که از قیام توده هاى مؤمن در سایه افکار مذهبى و استقبال از شهادت در راه خدا داشته اند، سعى مى کردند: به روان شناسان و جامعه شناسان خود این مطلب را تلقین کنند، تا در کتابهاى به اصطلاح علمی خود منعکس سازند، که مذهب، زائیده جهل و نادانى بشر نسبت به عوامل طبیعت است!
البته، این بحثى است دامنه دار، و در جاى خود جوابهاى قاطع و دندان شکن داده شده، که: اینجا جاى شرح همه آنها نیست، ولى آیاتى که دعوت به تفکر و اندیشه مى کند ـ بلکه، عصاره دین و خمیرمایه تکامل و پیشرفت انسان را همین اندیشه و تفکر مى داند ـ مشت این دروغ پردازان را باز مى کند.
چگونه ممکن است آئینى همچون اسلام وسیله تخدیر یا مولود جهل باشد، در حالى که آورنده اش به بالاترین صوت خود، همه انسانها را مخاطب ساخته و مى گوید: قیام و نهضت براى زنده کردن اندیشه هاى خفته کنید، آن هم در محیطى آرام و خالى از غوغا.
در محیطى دور از هوا و هوس و امواج تبلیغاتى مسموم.
دور از تعصبها، و دور از لجاجتها.
براى خدا قیام کنید و اندیشه کنید.
که تنها اندرز من به شما همین است و بس!
آیا چنین آئینى را که نه تنها در اینجا، بلکه در موارد بسیار زیادى همین دعوت را تکرار کرده، متهم به تخدیر افکار ساختن، مضحک نیست؟!
به خصوص این که، مى گوید: نه فقط در حال تنهائى و انفرادى اندیشه کنید، بلکه، به صورت دو نفرى و با معاضدت یکدیگر به تفکر پردازید، محتواى دعوت انبیاء را بشنوید، دلائل آنها را مورد مطالعه قرار دهید و اگر با عقل شما هماهنگ بود پذیرا شوید.
حوادثى که در عصر و زمان ما، به خاطر قیام مسلمانان انقلابى در کشورهاى مختلف، در برابر قدرتهاى جهنمى شرق و غرب، روى داد، و دنیا را در نظر مستکبران تیره و تار کرد، و پایه هاى قدرتشان را لرزان ساخت، نشان داد که آنها این نکته را درست فهمیده بودند که: عقائد اصیل مذهبى، دشمن سرسخت آنها، و خطر عظیمى است براى آنها، و نیز نشان داد که: هدفِ این اتهاماتى که به مذهب بسته اند، چیست؟
راستى عجیب است، در تحلیلهاى ـ به اصطلاح فلسفى «جامعه شناسان غربى» ـ این مسأله را مسلم مى گیرند که:
جهانى ماوراء طبیعت نیست، و دین یک پدیده ساختگى بشر است، سپس بر سر این مسأله دعوا مى کنند که عامل آن چیست؟ مسائل اقتصادى است؟ ترس انسانهاست؟ عدم آگاهى بشر است؟ عقده هاى روحى است و...؟
اما حاضر نیستند، حتى یک لحظه خود را از این پیش داورى غلط تهى کرده، و احتمال دهند، ماوراى عالم طبیعت، عالم دیگرى است و در دلائل روشن «توحید» و نشانه هاى آشکار نبوت پیامبرانى همچون محمّد(صلى الله علیه وآله) بیندیشند.
اینها بى شباهت به مشرکان عصر جاهلیت نیستند، با این تفاوت که آنها متعصب، لجوج و درس نخوانده بودند، اینها نیز متعصب و لجوجند، اما درس خوانده! و به همین دلیل خطرناکتر و اغوا کننده ترند!
جالب این که: آخرین قسمت بسیارى از آیات قرآن، دعوت به تفکر یا تعقل یا تذکر است:
گاه، مى گوید: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْم یَتَفَکَّرُون».(1)
و گاه، مى گوید: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ».(2)-(3)-(4)
و گاه، مى گوید: «لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ».(5)-(6)
و گاه، همین جمله را به صورت رویارو، مطرح ساخته مى فرماید: «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُون»؛ (این گونه خداوند آیاتش را براى شما بیان مى کند شاید اندیشه کنید).(7)
و از این قبیل، در قرآن فراوان است، مانند دعوت به «فقه» (فهم) در آیات زیادى از قرآن، دعوت به «عقل و تعقل»، و مدح آنها که عقل خویش را به کار مى گیرند، و مذمت شدید از آنها که فکر خود را به کار نمى اندازند که در 46 آیه از آیات قرآن مجید وارد شده!
توصیف زیادى که از علما و دانشمندان و مقام علم و دانش نموده، که اگر بخواهیم همه آیات آن را گردآورى و تفسیر کنیم، خود کتاب مستقلى مى شود.
در این مورد همین بس که، قرآن یکى از صفات دوزخیان را نداشتن تفکر و تعقل ذکر کرده است: «وَ قالُوا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فِی أَصْحابِ السَّعِیر»؛ (و دوزخیان مى گویند: اگر ما گوش شنوا و عقل بیدارى داشتیم، در میان دوزخیان نبودیم)! [که جاى عاقلان در دوزخ نیست].(8)
و در جاى دیگر مى گوید: اصولاً افرادى که گوش دارند و نمى شنوند، چشم دارند و نمى بینند و عقل دارند و اندیشه نمى کنند، براى جهنم نامزد شده اند! : «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لایَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لایُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لایَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»؛
(به طور مسلم، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ قرار دادیم، نشانه آنها اینست که عقل دارند، با آن اندیشه نمى کنند، چشم دارند، با آن نمى بینند، و گوش دارند و با آن نمى شنوند، آنها همچون چهارپایان اند، بلکه گمراه تر! آنها همان غافلان اند).(9)
در روایات اسلامى ـ به پیروى از قرآن ـ مسأله «فکر» و اندیشه در درجه اول اهمیت قرار گرفته، و تعبیرات بسیار گویا و جالبى در آن دیده مى شود، که نمونه هائى از آن را در اینجا مى آوریم:
الف ـ تفکر بزرگترین عبادت است
در حدیثى از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) مى خوانیم: «لَیْسَ الْعِبادَةُ کَثْرَةَ الصَّلاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبادَةُ التَّفَکُّرُ فِى أَمْرِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ»؛ (عبادت به زیادى نماز و روزه نیست، عبادت واقعى تفکر در کار خداوند متعال و اسرار جهان آفرینش است).(10)
در روایت دیگرى مى خوانیم: «کَانَ أَکْثَرَ عِبَادَةِ أَبِی ذَرّ التَّفَکُّرُ»؛ (بیشترین عبادت ابوذر تفکر و اندیشه بود).(11)
ب ـ یک ساعت تفکر از یک شب عبادت بهتر است.
در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم، شخصى سؤال کرد: این که مردم از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى کنند: «تَفَکُّرَ سَاعَة خَیْرٌ مِنْ قِیَامِ لَیْلَة»؛ (یک ساعت اندیشه کردن بهتر از یک شب عبادت نمودن است) منظور چیست؟ و چگونه باید تفکر کند؟
امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «یَمُرُّ بِالْخَرِبَةِ أَوْ بِالدّارِ فَیَقُولُ أَیْنَ سَاکِنُوکِ أَیْنَ بانُوکِ ما لَکِ لاتَتَکَلَّمِین»؛ (هنگامى که از کنار ویرانه، یا خانه اى [که از ساکنان خالى شده] مى گذرد بگوید: ساکنان تو کجا رفتند؟ بنیان گزارانت چه شدند؟ چرا سخن نمى گوئى)؟(12)
ج ـ تفکر سرچشمه عمل است
امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: «إِنَّ التَّفَکُّرَ یَدْعُو إِلَى الْبِرِّ وَ الْعَمَلِ بِهِ»؛ (تفکر دعوت به نیکى و عمل به آن مى کند).(13).(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.