پاسخ اجمالی:
مادیون همه جا دنبال هدف هستند و هر وقت کشف جدید می کنند به دنبال هدف آن می گردند؛ مثلا هر گاه در بدن انسان یا گیاه و یا حیوان به کشفی می رسند به دنبال هدف خلقت آن عضو و یا پدیده می باشند. بنابراین آنها پذیرفته اند یک مبدأ عاقل در نظالم هستی وجود دارد. به گفته انیشتين هیچ دانشمندی نیست كه احساس مذهبی نداشته باشد. بنابراین آنچه که مادیون نفی می کنند خدای کلیسا و یا نام خدا است نه خود خدا.
پاسخ تفصیلی:
از مطالعه آثار و احوال مادیون مى توان نتيجه گرفت كه بسيارى از ماترياليستها در واقع روى «لفظ»، حساسيّت دارند نه «معنا» و لذا همه جا در عمل به دنبال «هدف ها» مى گردند و نمى توانند اين احتمال را به مغز خود راه بدهند كه فلان عضو در بدن انسان يا فلان اندام گياه، يك عضو زايد است، حتّى آن چه را كه در گذشته عضو زايد مى پنداشتند، در پرتو مطالعات بعدى به آثار آن اعتراف نموده اند. به همين جهت اگر وجود عضو خاصّى را در اندام انسان و يا در اندام يك گياه كشف كنند، به يقين به آثار بيولوژيكى آن و نقشى كه در حيات انسان يا گياه دارد، مى انديشند، هر چند مطالعه آنها در اين باره سالها طول بكشد، و هرگز قانع نمى شوند كه شايد اين عضو بيهوده و بى هدف باشد، يعنى در عمل، وجود «هدف» را در نظام آفرينش پذيرفته اند و همه جا به دنبال آن مى گردند.
آنها هميشه در پى كشف قوانين و نظامات جديد اين جهان هستند، يعنى در عمل به وجود «قانون و نظام» در همه جا معترفند. حتّى گاهى از به كار بردن كلمه «هدف» نيز ابا ندارند، به عنوان مثال مى گويند اگر طبيعت به انسان دو «كليه» داده است، با اين كه يك كليه گاهى به تنهايى مى تواند، نيازمندى هاى بدن را پاسخ بگويد، به خاطر آن است كه براى مواقع اضطرارى، يك ذخيره قرار داده است كه اگر يكى از كار بيفتد و حتّى با جرّاحى خارج بشود، ديگرى بتواند به كار خود ادامه دهد.
و نيز مى گويند اين موضوع در بسيارى از اعضاى بدن انسان و اندام گياهان ديده مى شود كه ظرفيّت آنها بيش از حدّ نياز است، گويا براى مواقع اضطرار ذخيره شده است. اين موضوع در مورد ظرفيّت معده و رگ هاى رساننده غذا به سلّول ها و امثال آن نيز صادق است. به كار بردن كلمه «هدف» يا معادل آن از طرف اين دانشمندان، بهترين دليل براى پذيرفتن حضور يك مبدأ عاقل در نظام جهان هستى است. در اين جا بار ديگر به ياد گفته «انيشتين» در كتاب «دنيايى كه من مى بينم» مى افتيم كه مى گويد: «به سختى مى توان در ميان مغزهاى متفكّر جهان كسى را يافت كه داراى يك نوع احساس مذهبى مخصوص به خود نباشد، اين مذهب با مذهب يك شخص عادّى فرق دارد... مذهبش شكل تحيّرىِ شعف آور از نظام عجيب و دقيق كائنات است».
بنابراين آن چه را بسيارى از ماترياليستها نفى مى كنند «خدا» نيست، «خداى كليسا» است و يا تنها نام خدا را نفى مى كنند نه خود او را.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.