پاسخ اجمالی:
مردى به پیامبر(ص) گفت: امرؤ القیس قسمتى از زمین مرا غصب کرده است. امرؤ القیس در حضور پیامبر(ص) آن را انکار نمود. پیامبر(ص) به او گفت: سوگند بخور. هنگامى که امرؤ القیس خواست سوگند یاد کند، پیامبر(ص) فرمود: در این باره بیاندیش و بعداً سوگند یاد کن. در این حال آیه اوّل و دوم نازل شد و هنگامى که پیامبر(ص) این دو آیه را براى آنها خواند امرؤ القیس گفت: این مرد راست مى گوید...، هر مقدار مى خواهد بردارد، و معادل آن هم بر آن بیفزاید. در این هنگام سومین آیه نازل شد.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (95 ـ 97) سوره «نحل» می خوانیم: «وَ لاتَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً إِنَّما عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللّهِ باق وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ * مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»؛ (و [هرگز] پیمان الهى را با بهاى کمى مبادله نکنید [و هر بهائى در برابر آن ناچیز است!] آنچه نزد خداست، براى شما بهتر است اگر مى دانستید. * آنچه نزد شماست فانى مى شود؛ اما آنچه نزد خداست باقى است؛ و به کسانى که صبر و استقامت پیشه کنند مطابق بهترین اعمالى که انجام میدانند پاداش خواهیم داد. * هر کس کار شایسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مى داریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مى دادند،خواهیم داد).
شأن نزول:
مرحوم «طبرسى» مفسر بزرگ، از «ابن عباس» چنین نقل مى کند: مردى از اهالى «حضرموت» خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده عرض کرد: اى رسول خدا! همسایه اى دارم به نام «امرؤ القیس»، که قسمتى از زمین مرا غصب کرده است و مردم گواه صدق منند، ولى چون براى او احترام بیشترى قائل هستند، حاضر به حمایت من نیستند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) «امرؤ القیس» را خواست و از او در این زمینه سؤال کرد، او در پاسخ همه چیز را انکار نمود.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او پیشنهاد سوگند کرد، ولى مرد شاکى عرض کرد: یا رسول اللّه! این مرد بى بند و بارى است که براى او هیچ مانعى ندارد سوگند دروغ یاد کند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: به هر حال چاره اى نیست، یا باید شهود بیاورى و یا باید تسلیم سوگند او شوى، به هنگامى که «امرؤ القیس» برخاست تا سوگند یاد کند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او مهلت داد، (فرمود: در این باره بیندیش و بعداً سوگند یاد کن).
آن دو نفر باز گشتند، در این حال، آیه اوّل و دوم مورد بحث نازل شد (و آنها را از سوگند دروغ و عواقب آن بر حذر داشت).
هنگامى که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) این دو آیه را براى آنها خواند، «امرؤ القیس» گفت: حق است، آنچه نزد من است سرانجام فانى مى شود، این مرد راست مى گوید، من قسمتى از زمین او را غصب کرده ام، ولى نمى دانم چه مقدار بوده است؟ اکنون که چنین است هر مقدار مى خواهد (و مى داند حق او است) بر گیرد، و معادل آن هم ـ به خاطر استفاده اى که در این مدت از زمین او کرده ام ـ بر آن بیفزاید، در این هنگام سومین آیه مورد بحث نازل شد (و به کسانى که عمل صالح توأم با ایمان دارند بشارت «حیات طیّبه» داد).(1)، (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.