پاسخ اجمالی:
خداوند در قرآن به پنج صفت مهم حضرت ابراهیم (ع) تصریح کرده است: امت بودن(به معنی مبالغه در شخصیت والا یا به معنی مقتدای مردم و...)، بنده مطیع خدا بودن، گام برداشتن در خط مستقیمِ حق، از مشرکان نبودن و شاکر نعمت های خدا بودن. نتیجه این صفات این شد که خدا او را برای نبوت برگزید و به راه راست هدایت کرد و در دنیا به او حسنه داد و در آخرت از صالحان بود و مکتبش را هم برای همه امتها خصوصا اسلام الهام بخش گردانید.
پاسخ تفصیلی:
خداى متعال در آیات 120ـ121 سوره «نحل» به پنج صفت از اوصاف برجسته این مرد بزرگ اشاره کرده است:
1 ـ در آغاز مى گوید؛ (ابراهیم خود یک امت بود)؛ «إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً».
در این که: چرا نام «أُمّت» بر «ابراهیم» گذارده شده، مفسران نکات مختلفى ذکر کرده اند که: چهار نکته از آن قابل ملاحظه است:
الف ـ ابراهیم، آن قدر شخصیت داشت که به تنهائى یک امت بود، چرا که گاهى شعاع شخصیت انسان آن قدر افزایش مى یابد که از یک فرد و دو فرد و یک گروه فراتر مى رود، و شخصیتش معادل یک امت بزرگ مى شود.
ب ـ ابراهیم، رهبر، مقتدا و معلم بزرگ انسانیت بود، و به همین جهت، به او «أُمّت» گفته شده، زیرا امت به معنى اسم مفعولى به کسى گفته مى شود که مردم به او اقتدا کنند و رهبریش را بپذیرند.
البته، میان این معنى و معنى اول، پیوند معنوى خاصى برقرار است، زیرا کسى که، پیشواى صدق و راستى براى ملتى شد در اعمال همه آنها شریک و سهیم است و گوئى خود، امتى است.
ج ـ ابراهیم، در آن زمان که هیچ خدا پرستى در محیطش نبود و همگى در منجلاب شرک و بت پرستى غوطه ور بودند تنها موحد و یکتاپرست بود، پس او به تنهائى امتى و مشرکان محیطش امت دیگر بودند.
د ـ ابراهیم، سرچشمه پیدایش امتى بود، و به همین سبب، نام امت بر او گذارده شده.
و هیچ اشکالى ندارد که: این کلمه کوچک یعنى «أُمّت» تمام این معانى بزرگ را در خود جمع کند، آرى «ابراهیم» یک امت بود، یک پیشواى بزرگ بود، یک مرد امت ساز بود، و در آن روز که در محیط اجتماعیش کسى دم از توحید نمى زد او منادى بزرگ توحید بود.(1)
در اشعار عرب نیز مى خوانیم:
«لَیْسَ عَلَى اللهِ بِمُسْتَنْکِرأَنْ یَْجَمَع الْعالَمَ فِى واحِد!»
(از خداوند عجیب نیست *** که جهان را در انسانى جمع کند!)
2 ـ وصف دیگر او (ابراهیم) این بود که: (بنده مطیع خدا بود)؛ «قانِتاً للهِ»
3 ـ (او همواره در خط مستقیم «الله» و طریق حق، گام مى سپرد)؛ «حَنِیفاً»
4 ـ (او هرگز از مشرکان نبود) و تمام زندگى و فکر و زوایاى قلبش را تنها نور «الله» پر کرده بود «وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ».
5 ـ و به دنبال این ویژگیها سرانجام: (او مردى بود که همه نعمتهاى خدا را شکرگزارى مى کرد)؛ «شاکِراً لِأَنْعُمِهِ».
و پس از بیان این اوصاف پنجگانه به بیان پنج نتیجه مهم این صفات پرداخته، چنین مى گوید:
1 ـ (خداوند، ابراهیم را براى نبوت و ابلاغ دعوتش برگزید)؛ «اجْتَباهُ»
2 ـ (خدا او را به راه راست هدایت کرد) و از هر گونه لغزش و انحراف حفظ نمود «وَ هَداهُ إِلى صِراط مُسْتَقِیم».
;چرا که هدایت الهى همان گونه که بارها گفته ایم: به دنبال لیاقتها و شایستگی هائى است که: انسان از خود ظاهر مى سازد چون بى حساب چیزى به کسى نمى دهند.
3 ـ (ما در دنیا به او حسنه دادیم)؛ «وَ آتَیناهُ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً».
«حَسَنَة» به معنى وسیعش: هر گونه نیکى را در بر مى گیرد، از مقام نبوت و رسالت گرفته، تا نعمتهاى مادى، فرزندان شایسته و مانند آن.
4 ـ (و در آخرت از صالحان است)؛ «وَ إِنَّهُ فِی الآخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحِینَ».
با این که: ابراهیم از سر سلسله صالحان بود در عین حال مى گوید: او از صالحان خواهد بود، و این نشانه عظمت مقام صالحان است که «ابراهیم»(علیه السلام) با این همه مقام در زمره آنها محسوب مى شود، مگر نه این که: خود ابراهیم، از خدا این تقاضا را کرده بود: «رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصّالِحِینَ»؛ (خداوندا! نظر صائب به من عطا کن، و مرا از صالحان قرار ده).(2)
5 ـ آخرین امتیازى که خدا به ابراهیم(علیه السلام) در برابر آن همه صفات برجسته داد این بود که: مکتب او نه تنها براى اهل عصرش که براى همیشه، مخصوصاً براى امت اسلامى یک مکتب الهام بخش گردید، به گونه اى که قرآن مى گوید: «سپس به تو وحى فرستادیم که از آئین ابراهیم، آئین خالص توحید، پیروى کن».
«ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً».(3)
بار دیگر تأکید مى کند: (ابراهیم از مشرکان نبود)؛ «وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ».(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.