پاسخ اجمالی:
قرآن در سوره «انبیاء»، درباره شجاعت حضرت ابراهيم(ع) در برابر بت پرستان متعصّب تأكيد مي كند كه اين پيغمبر بزرگ الهى، در مبارزه با بت پرستى در عين تنهايى در برابر انبوه دشمنان خشمگين و خطرناك كمترين سستى به خود راه نداد. در واقع «شجاعت» يكى از فضايل بزرگ پيامبران اولواالعزم بوده است كه در راه خدا كمترين سستى به خود راه ندادند و از ترس اين رذيله بزرگ اخلاقى پاك و مبرّا بودند.
پاسخ تفصیلی:
در آيات 51 الی 58 سوره «انبیاء»، شجاعت بى نظير قهرمان توحيد ابراهيم(عليه السلام) در برابر بت پرستان لجوج و متعصّب و خشن به خوبى منعكس شده است و نشان مى دهد كه اين پيغمبر بزرگ الهى، چگونه در مبارزه با بت پرستى در عين تنهايى و نداشتن يار و ياور و در برابر انبوه دشمنان خشمگين و خطرناك كه حكومت وقت آنها را پشتيبانى مى كرد كمترين سستى به خود راه نداد. آيات فوق مى گويد: «وَ لَقَدْ آتَيْنَا اِبْرَاهيِمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عَالِمِينَ»؛ (ما وسيله رشد ابراهيم(عليه السلام) را از قبل به او داديم و از [شايستگى] او آگاه بوديم). در واقع خداوند استعدادهاى شايان توجّهى را به ابراهيم(عليه السلام) داده بود، ولى بى شك ابراهيم(عليه السلام) كه در بهره گيرى از اين استعدادها آزاد بود از آن بهترين بهره گيرى را كرد و به مبارزه با عامل اصلى بدبختى انسانها يعنى بت پرستى برخاست و چنانكه در ادامه اين آيات آمده است با قوّت و قدرت و صراحت، نخست از عمويش آزر شروع كرد و گفت: اين مجسّمه هاى بى روحى را كه پرستش مى كنيد چيست؟! و هنگامى كه «آزر» به او جواب داد: اين رسم و سنّت نياكان ماست، گفت: به يقين هم شما و هم پدران و نياكانتان در گمراهى آشكارى بوديد!. «آزر» هنوز باور نمى كرد كه ابراهيم(علیه السلام) با اين صراحت به طور جدّى به مبارزه با بت ها كه آن همه خواهان داشت برخيزد، لذا پرسيد: آيا شوخى مى كنى؟! و ابراهيم(عليه السلام) در جواب گفت: اين يك مطلب كاملًا جدّى است، پروردگار شما همان آفريننده زمين و آسمان است، سپس افزود: «وَ تَاللَّهِ لَاَكِيدَنَّ اَصْنَامَكُمْ بَعْدَ اَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ»؛ (به خدا سوگند من نقشه اى براى نابودى اين بت ها در غياب شما مى كشم!) و سرانجام به گفته خود عمل كرد و با استفاده از يك فرصت مناسب همه آنها را جز بت بزرگ آنها قطعه قطعه كرد شايد به هنگامى كه به سوى آن باز مى گردند از آن عبرت گيرند، «فَجَعَلَهُمْ جُذَاذاً اِلَّا كَبِيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ اِلَيْهِ يَرْجِعُونَ». در اينكه مرجع ضمير «اليه» در بخش اخير آيه چيست؟ مفسّران احتمالات زيادى داده اند: بعضى گفته اند ضمير به «كبيرهم» برمى گردد، يعنى به سوى بت بزرگ برگردند و از او سؤال كنند چه حادثه اى سبب شكستن ساير بتها شده و چه عاملى سبب نجات او گرديده است؟ و طبيعى است بت بزرگ از دادن پاسخ به آن عاجز است و از اينجا بى اعتبارى بتها را دريابند. احتمال ديگر اينكه ضمير به «ابراهيم(علیه السلام)» بازمى گردد، يعنى بت پرستان به سراغ ابراهيم(عليه السلام) آيند و از او درباره انگيزه بت شكني اش سؤال كنند و او حقايق را براى آنان بازگو كند (البتّه در اين صورت جمله «الّا كَبِيراً لَهُمْ» تأثيرى در مفهوم آيه ندارد به خلاف تفسير قبل). احتمال سوّم اينكه ضمير به «خداوند متعال» برمى گردد، يعنى مشاهده ضعف و زبونى بت ها در مقابل يك انسان سبب شود كه آيين بت پرستى را رها كنند و به سوى خدا بازگردند (اين تفسير نيز اشكال سابق را دارد).
از همه مناسب تر همان تفسير اوّل است.(1) به هر حال آيه نشان مى دهد كه يكى از فضايل بزرگ پيامبران اولواالعزم، شجاعت بى نظير آنها بوده است، آنها از غير خدا نمى ترسيدند و در راه خدا كمترين سستى به خود راه نمى دادند و از جُبن و ترس - كه يك رذيله بزرگ اخلاقى است - پاك و مبرّا بودند و به همين دليل يك تنه در برابر انبوه دشمنان مى ايستادند و پيروز مى شدند.
بى شك اگر رذيله اخلاقى ترس و جُبن بر آنها مسلّط مى شد هرگز قادر به انجام رسالت خويش نبودند و بر دشمنان نيز پيروز نمى شدند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.