پاسخ اجمالی:
نشانه هاى حق و قدرت بى پایان و علم و حکمت نامحدود خدا در کره خاکى، آن قدر فراوان است که عمر هیچ انسانى کافى براى شناخت همه آنها نیست. حجم زمین، فاصله آن با خورشید، حرکت آن به دور خود، و حرکت آن به دور آفتاب، و نیروى جاذبه و دافعه اى که از آن حجم و این حرکت به وجود مى آید و کاملا متعادل و معادل یکدیگر است، و هماهنگى تمام اینها با هم برای فراهم شدن شرایط حیات بر صفحه زمین همه از آیات بزرگ خداست، در حالى که اگر یکى از این رابطه ها کمترین تغییرى پیدا کند، شرایط حیات برهم مى خورد.
پاسخ تفصیلی:
نشانه هاى حق، و قدرت بى پایان، علم و حکمت نامحدود خدا در کره خاکى، آن قدر فراوان است که عمر هیچ انسانى کافى براى شناخت همه آنها نیست.
حجم زمین، فاصله آن با خورشید، حرکت آن به دور خود، و حرکت آن به دور آفتاب، و نیروى جاذبه و دافعه اى که از آن حجم، و این حرکت به وجود مى آید، و کاملا متعادل و معادل یکدیگر است، و هماهنگى تمام اینها با هم تا شرایط حیات را بر صفحه زمین فراهم سازد، همه از آیات بزرگ خدا است، در حالى که اگر یکى از این حرکات و رابطه ها و ویژگى ها، کمترین تغییرى پیدا کند، شرایط حیات و زندگى بر صفحه زمین برهم مى خورد، و موازنه ها به هم مى ریزد.
موادى که زمین را تشکیل داده، و منابع مختلفى که در سطح و زیر زمین براى حیات و زندگى آماده شده، هر یک نشانه اى از نشانه هاى او است.
کوه ها، دشت ها، دره ها و جنگل ها، رودها و چشمه ها که هر کدام نقش مؤثرى در ادامه حیات و هماهنگ ساختن شرایط آن دارد نشانه هاى دیگرى است.
صدها هزار نوع از گیاهان و حشرات و حیوانات، هر کدام با ویژگى ها و عجائبش که به هنگام مطالعه کتاب هاى زمین شناسى و گیاه شناسى و حیوان شناسى، انسان را در حیرت فرو مى برد آیات دیگرى است.
«کرسى موریسین» مى گوید: «در تنظیم عوامل طبیعى منتهاى دقت و ریزه کارى به کار رفته است، مثلا اگر قشر خارجى کره زمین ده پا ضخیم تر از آنچه هست مى بود، اکسیژن وجود پیدا نمى کرد، یا هر گاه عمق دریاها چند پا بیشتر از عمق فعلى بود، آن وقت کلیه اکسیژن و کربن زمین جذب مى شد و دیگر امکان هیچ گونه زندگى نباتى و یا حیوانى در سطح خاک باقى نمى ماند».
و در جاى دیگر، درباره قشر هوایى که اطراف زمین را فرا گرفته مى گوید: اگر آن قشر نبود شهاب هاى ثاقب که هر روز به مقدار چند میلیون عدد به سوى زمین جذب مى شوند، و در همان فضاى خارج زمین (بر اثر برخورد با قشر هوا) منفجر و نابود مى شوند، دائماً به سطح زمین مى رسیدند و هر گوشه اى از آن را مورد اصابت قرار مى دادند.
و یا اگر سرعت حرکت شهاب ها از آنچه هست کمتر مى بود (هرگز بر اثر برخورد با هوا منفجر نمى شدند). همه آنها به سطح زمین مى ریختند و نتیجه خرابکارى آنها معلوم بود.
«غلظت هواى محیط زمین، به اندازه اى است که اشعه کیهانى را تا میزانى که براى رشد و نمو نباتات لازم است، به طرف زمین عبور مى دهد، و کلیه میکرب هاى مضر را در همان فضا معدوم مى سازد، و ویتامین هاى مفید را ایجاد مى نماید.
یا وجود بخارهاى مختلفى که در طى قرون متمادى از اعماق زمین برآمده و در هوا منتشر شده است. و غالب آنها هم گازهاى سمى هستند ـ مع هذا هواى محیط زمین آلودگى پیدا نکرده، و همیشه به همان حالت متعادل که براى ادامه حیات انسانى مناسب باشد باقى مانده است.
دستگاه عظیمى که این موازنه عجیب را ایجاد مى نماید، و تعادل را حفظ مى کند، همان دریا و اقیانوس است که مواد حیاتى و غذایى و باران و اعتدال هوا و نباتات، و بالاخره وجود خود انسان از منبع فیض آن سرچشمه مى گیرد. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.