پاسخ اجمالی:
روایات «معراج» به چهار گروه تقسیم می شود؛ 1- روایاتى که به خاطر متواتر بودن قطعى است، مانند؛ اصل مسأله معراج. 2- روایاتى که مشتمل بر مسائلى است که هیچ مانع عقلى از قبول آن نیست. 3- روایاتى که ظاهر آن با اصول اسلامى منافات دارد، ولى قابل توجیه است، مانند؛ دیدن برخی بهشتیان و دوزخیان. 4ـ روایاتى که مشتمل بر مطالب باطلی است که به هیچ وجه قابل قبول نیست، مانند؛ دیدن خدا.
پاسخ تفصیلی:
از جمله مسائلى که روایات «معراج»، بلکه تمام این مسأله را از نظر بعضى زیر سؤال برده، وجود بعضى از روایات ضعیف و مجعول در لابلاى آنهاست، در حالى که به گفته مفسر معروف، مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان»، روایات «معراج» را به چهار گروه مى توان تقسیم کرد:
الف ـ روایاتى که به خاطر متواتر بودن قطعى است (مانند اصل مسأله معراج).
ب ـ روایاتى که (از منابع معتبر نقل شده) و مشتمل بر مسائلى است که هیچ مانع عقلى از قبول آن نیست، مانند روایاتى که از مشاهده بسیارى از آیات عظمت خدا در آسمان ها سخن مى گوید.
ج ـ روایاتى که ظاهر آن با اصولى که از آیات قرآن و روایات مسلم اسلامى در دست داریم، منافات دارد، ولى با این حال قابل توجیه است، مانند روایاتى که مى گوید: پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) گروهى از بهشتیان را در بهشت، و گروهى از دوزخیان را در دوزخ دید (که باید گفت، منظور بهشت و دوزخ برزخى است که ارواح مؤمنان و شهداء در یکى، و ارواح کفار و مجرمان در دیگرى قرار دارد).(1)
د ـ روایاتى که مشتمل بر مطالب باطل و بى اساسى است که به هیچ وجه قابل قبول نیست، و محتواى آنها گواه بر مجعول بودن آنهاست، مانند روایاتى که مى گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) خدا را با «چشم ظاهرى» دید، یا با او سخن گفت، و او را مشاهده کرد، این گونه روایات و مانند آن قطعاً مجعول است (مگر این که به شهود باطنى تفسیر گردد).
با توجه به این تقسیم بندى، به یک بررسى اجمالى روى روایات معراج مى پردازیم:
از مجموع روایات به خوبى استفاده مى شود که پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) این سفر آسمانى را در چند مرحله پیمود.
مرحله نخست، مرحله فاصله میان «مسجد الحرام» و «مسجد اقصى» بود، که در آیه اول سوره «اسراء» به آن اشاره شده است، «سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى»؛ «منزه است خداوندى که در یک شب، بنده اش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى برد».
و طبق بعضى از روایات معتبر، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در اثناء راه به اتفاق «جبرئیل» در سرزمین «مدینه» نزول کرد، و در آنجا نماز گزارد.(2)
و نیز در «مسجد الاقصى»، با حضور ارواح انبیاى بزرگ، مانند «ابراهیم» و «موسى» و «عیسى»(علیهم السلام) نماز گزارد، و امام جماعت، پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود.
سپس از آنجا سفر آسمانى پیامبر(صلى الله علیه وآله) شروع شد، و آسمان هاى هفتگانه(3) را یکى پس از دیگرى پیمود، و در هر آسمان با صحنه هاى تازه اى روبرو شد، با پیامبران و فرشتگان، و در بعضى از آسمان ها با دوزخ یا دوزخیان، و در بعضى با بهشت و بهشتیان، برخورد کرد، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) از هر یک از آنها خاطره هاى پر ارزش و بسیار آموزنده در روح پاک خود ذخیره فرمود، و عجائبى مشاهده کرد که هر کدام رمزى و سرى از اسرار عالم هستى بود، و پس از بازگشت، اینها را با صراحت، و گاه با زبان کنایه و مثال، براى آگاهى امت در فرصت هاى مناسب شرح مى داد، و براى تعلیم و تربیت از آن استفاده فراوان مى فرمود.
این امر، نشان مى دهد که یکى از اهداف مهم این سفر آسمانى، استفاده از نتائج عرفانى و تربیتى این مشاهدات پر بها بود، و تعبیر پر معنى قرآن «لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى»،(4) مى تواند اشاره اجمالى و سربسته اى به همه این امور باشد.
البته، بهشت و دوزخى را که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در سفر معراج مشاهده کرد، و کسانى را در آن متنعم یا معذب دید، بهشت و دوزخ قیامت نبود، بلکه بهشت و دوزخ برزخى بود؛ زیرا طبق آیات قرآن بهشت و دوزخ رستاخیز، بعد از قیام قیامت و فراغت از حساب، نصیب نیکوکاران و بدکاران مى شود.
سرانجام به هفتمین آسمان رسید، و در آنجا حجاب هائى از نور مشاهده کرد، همانجا که «سدرة المنتهى» و «جنة المأوى» قرار داشت، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن جهان سراسر نور و روشنائى، به اوج شهود باطنى و قرب الى اللّه و مقام «قاب قوسین او ادنى» رسید، و خداوند در این سفر او را مخاطب ساخته و دستورات بسیار مهم و سخنان فراوانى به او فرمود، که مجموعه اى از آن امروز در روایات اسلامى به صورت «احادیث قدسى» براى ما به یادگار مانده است.
قابل توجه این که، طبق تصریح بسیارى از روایات، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در قسمت هاى مختلفى از این سفر بزرگ، على(علیه السلام) را ناگهان در کنار خود مشاهده کرد، و تعبیراتى در این روایات دیده مى شود، که گواه عظمت فوق العاده مقام على(علیه السلام) بعد از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) است.
با این همه، روایات «معراج» جمله هاى پیچیده و اسرارآمیزى دارد که کشف محتواى آن آسان نیست، و به اصطلاح جزء روایات متشابه است، یعنى روایاتى که شرح آن را باید به خود معصومین(علیهم السلام) واگذار کرد.(5)
ضمناً روایات «معراج» در کتب اهل سنت، نیز به طور گسترده آمده است، و حدود 30 نفر از روات آنها حدیث معراج را نقل کرده اند.(6)
در اینجا این سؤال پیش مى آید: پیمودن این همه راه طولانى، دیدن این همه حوادث عجیب و متنوع، این همه گفتگوهاى مفصل و این همه مشاهده ها چگونه در یک شب یا کمتر از یک شب روى داد؟!
ولى، با توجه به یک نکته، پاسخ این سؤال، روشن مى شود، سفر «معراج» هرگز یک سفر عادى نبود که با معیارهاى عادى سنجیده شود، نه اصل سفر عادى بود، و نه مرکبش، نه مشاهداتش عادى بود، نه گفتگوهایش، نه مقیاس هائى که در آن به کار رفته، همچون مقیاس هاى محدود و کوچک کره خاکى ماست، و نه تشبیهاتى که در آن آمده بیانگر عظمت صحنه هائى است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشاهده کرد، همه چیز به صورت خارق العاده و در مقیاس هائى خارج از مکان و زمانى که ما با آن آشنا هستیم و خو گرفته ایم رخ داد.
بنابراین، جاى تعجب نیست که این امور، با مقیاس زمانى کره زمین ما، در یک شب یا کمتر از یک شب واقع شده باشد (دقت کنید).(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.