شهادت اعضای بدن، شاهدی بر «معاد جسمانی»

آیا شهادت اعضای بدن در قیامت می تواند شاهدی بر «معاد جسمانی» باشد؟

در سوره «يس» سخن از مُهر زدن بر دهان و از كار افتادن موقّت زبان و به سخن درآمدن دست ها و پاها و شهادت آنها بر اعمال انسان است. مسلماً اين مسأله تنها با معاد جسمانى سازگار است وگرنه در معاد روحانى نه دست و پائى در كار است و نه زبان و دهاني و نه سخن گفتني. البته اين شهادت و گواهى ممكن است از طريق دادن قدرت تكلّم به آنها باشد و يا از طريق زبان حال؛ چراكه گوش و چشم و دست و پا و پوست بدن، آثار اعمال را، در خود ضبط و حفظ مى كنند و آن روز كه «يوم البروز» است اين آثار آشكار مى گردد.

روسفيدان و سیاه رویان در «قيامت»

به بیان قرآن کریم چه کسانی در «قیامت» رو سفید و چه کسانی رو سیاه اند؟

به بیان قرآن، چهره هاى نورانى از آنِ كسانى است كه نور ايمان از درون جانشان به حكم «يوم البروز» بودن قيامت در چهره هايشان نمايان مى شود و به همين دليل غرق رحمت خدا هستند و جاودانه در آن خواهند ماند؛ اما تاريك دلان بى نور، كافران بى ايمان و مجرمان سياه دلى هستند كه ظلمت درونشان به برون شان كشيده شده و اين روسياهان، غرق عذاب الهى خواهند بود و به آنها گفته مى شود: «بچشيد عذاب الهى را به خاطر كفرتان».

عدم امکان فرار از مرگ

آیا می توان از محاسبه و مرگ فرار کرد؟

بر اساس آیات قرآن، انسان کافر هنگامى که تمام زشتی های اعمال خود را برملا مى بیند، فریادش بلند مى شود و می گوید: « اى کاش! هرگز نامه اعمالم به من داده نمى شد!». در واقع آرزو مى کند با گذشته اش به کلى قطع رابطه کند، و با آرزوى مرگ از خدا و نابودى و نجات از آن رسوائى بزرگ، مى گوید: «اى کاش خاک بودم و هرگز انسان نمى شدم، سپس زبان به اعتراف گشوده»، و مى گوید: «مال و ثروتم هرگز مرا بى نیاز نکرد و به درد امروز که روز بیچارگى من است نخورد».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

جاهِدْ نَفسَکَ، واعمَلْ للآخِرةِ جُهْدَکَ

با نفس خود بستيز و توان و کوشش خود را براى آخرت به کار گير

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 58