پاسخ اجمالی:
برخلاف ادعاي فلاسفه كه علم خدا را «علم حصولى» دانسته اند و معتقدند كه عكس و صورت هاى موجودات خارجيّه به ذات پاكش منتقل مى شود علم خداوند به تمام موجودات، علم حضوری است؛ یعنی همه جا حاضر است و همه موجودات نزد او حضور دارند و عكس و نقشى در كار نيست، لذا این احاطه حضوری، مشکلی برای او ایجاد نمی کند. خداوندي كه حافظ تمام موجودات است و اداره امور آنها را نیز به عهده دارد و هیچکدام از آنها فتور و ملالتی برای او ندارد.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در فرازی از خطبه 91 «نهج البلاغه» پس از اشاره به گستردگی علم الهی به جزئیات عالم به نكته مهمّى اشاره مى فرمايد و آن اينكه ممكن است اين سؤال پيش آيد كه آيا علم خداوند به اين امور مشكلى براى ذات پاكش ايجاد نمى كند؟ زيرا انسان ها براى احاطه به بخش بسيار بسيار كوچكى از حوادث و اسرار اين جهان، گرفتار مشقّت و دردسر مى شوند.
ولى امام(عليه السلام) با صراحت مى فرمايد: (هيچ گونه مشقّتى براى خداوند در اين زمينه وجود ندارد [نه تنها در علم و آگاهى بر آنها؛ بلكه] در حفظ و نگهدارى آنچه از مخلوقات ابداع كرده، مشكلى براى او رخ نداده؛ [اضافه بر اين] در تنفيذ امور و تدبير موجودات نيز، ملالت و فتورى بر او عارض نشده است)؛ «لَمْ يَلْحَقْهُ فِي ذلِكَ كُلْفَةٌ، وَ لاَ اعْتَرَضَتْهُ فِي حِفْظِ مَا ابْتَدَعَ مِنْ خَلْقِهِ عَارِضَةٌ، وَ لاَ اعْتَوَرَتْهُ(1) فِي تَنْفِيذِ الأُمُورِ وَ تَدَابِيرِ الْمَخلُوقِينَ مَلاَلَةٌ وَ لاَ فَتْرَةٌ». در ادامه حضرت مي فرمايد: (بلكه علمش در آنها نفوذ يافته و شمارش او همه را شامل شده، و عدالتش همه را در بر گرفته است، و با اينكه آنها در آنچه شايسته مقام اوست تقصير و كوتاهى دارند فضل و رحمتش شامل حال همه آنهاست)؛ «بَلْ نَفَذَهُمْ عِلْمُهُ، وَ أَحْصَاهُمْ عَدَدُهُ، وَ وَسِعَهُمْ عَدْلُهُ، وَ غَمَرَهُمْ فَضْلُهُ، مَعَ تَقْصِيرِهِمْ عَنْ كُنْهِ مَا هُوَ أَهْلُهُ».
امام(عليه السلام) در جمله هاى پر معناى بالا، بر چند نكته تأكيد مى كند؛ نخست اين كه: احاطه علمى خداوند به تمام جزئيّات عالَم هستى هيچ مشكلى براى او ندارد؛ چرا كه علم خداوند، علم حضورى است نه علم حصولى.
جمعى از فلاسفه پيشين اعتقاد داشتند كه خداوند نمى تواند عالم به جزئيّات و ريزه كارى هاى اين عالم باشد؛ او فقط يك علم كلى و جامع دارد. آنها مى گفتند: جزئيّات متعدّد و متكثّرند و موجودات متعدّد در ذات پاك او - كه از جميع جهات واحد است - راه ندارد.
اين سخن يك اشتباه بزرگ است و از اينجا ناشى شده كه علم خدا را به اصطلاح «علم حصولى» مى دانستند و چنين مى پنداشتند كه عكس و صورت هاى موجودات خارجيّه به ذات پاك او منتقل مى شود؛ در حالى كه همه ما امروز مى دانيم كه علم خداوند به موجودات از طريقِ انتقال عكس و صورت ذهنى آنها - مانند انسان ها - نيست؛ بلكه علم او «علم حضورى» است. يعنى همه جا حاضر است و همه موجودات، نزد او حضور دارند و او به همه آنها احاطه دارد، بى آنكه احتياج به عكس و نقشى باشد؛ درست شبيه حضور صورت هاى ذهنى انسان در برابر روح او؛ زيرا صورت هاى ذهنى، ذاتاً در روح انسان ها حاضرند نه عكس و نقش آنها؛ و احاطه انسان بر آن ها نوعى احاطه حضورى است.
تأكيد امام(عليه السلام) در اين خطبه بر علم خداوند به تمام جزئيّات هستى، خط بطلان بر اعتقاد بعضى از فلاسفه، در زمينه نفى خدا به جزئيّات، مى كشد و نشان مى دهد كه او بر همه چيز، اعم از كلّى و جزئى و حتّى كوچكترين جزئيّات، احاطه دارد.
ديگر اين كه: علاوه بر احاطه علمى، حافظ تمام آنها است كه چيزى برتر از علم است؛ اين حفظ و نگهدارى نيز مشكلى براى آن ذات مقدّس ايجاد نمى كند؛ چرا كه همه وابسته به وجود او هستند.
و ديگر اين كه: علاوه بر آگاهى و نگهدارى، مدير و مدبّر آنها است و در مسير كمال، آنها را رهبرى و راهنمايى مى كند؛ اين نيز، فتور و ملالتى براى آن ذات پاك ندارد و بى آن كه در انتظار معرفت و شكر خلايق باشد، فضل او همه را شامل شده و عدل او همه را فرا گرفته است.
آرى علمش بى پايان، قدرتش بى انتها و فضلش نامحدود است و از او جز اين انتظار نمى رود.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.