پاسخ اجمالی:
در اصطلاح علوم قرآنی به هر نوع تغيير و دگرگونی در معنا و ساختار كلام تحريف گفته می شود. تحریف معمولا یا لفظی است و یا معنوی. در تحریف لفظی با افزودن یا کاستن یا جابه جایی یک یا چند کلمه، معنای یک گزاره تغییر می یابد و در تحریف معنوی - که به آن تفسیر به رأی نیز می گویند - بدون اینکه هیچ تغییری در ساختار و کلمات گزاره و کلام پدید آید، تفسیری وارونه و بی ربط با مقصود نویسنده یا گوینده، از آن ارائه می شود. تفسیرهای منحرف از قرآن در گفتار معصومین بسیار نکوهش شده و مرتکبان چنین تفسیرهایی به عذاب هایی بسیار سخت وعده داده شده اند.
پاسخ تفصیلی:
محقّقان و علماى اسلام اعمّ از شيعه و اهل سنّت، قائل به عدم تحريف قرآن اند و معتقدند آنچه در قرآن كنونى است همان چيزى است كه بر پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) نازل شده نه يك كلمه زيادتر نه كمتر.(1) تحریف به چه معناست و چه اقسامی دارد؟ در ادامه می کوشیم به این سؤالات پاسخ دهیم.
معنای لغوی و اصطلاحی «تحریف»
«تحريف» از ريشه «حرف» است. «حرف» به معنی كناره، لبه، گوشه، طرف و حد و مرز می باشد. چنان كه جوهری گفته است: «حرفِ هر چيز، كناره، لبه و مرز آن است».(2) ابن منظور نيز گفته است: «حرفِ كشتی و كوه، گوشه آنهاست... و حرفِ شئ، كناره آن است».(3) زبيدی و راغب اصفهانی نيز «حرف»ِ هر چيز را كناره، لبه و گوشه آن دانسته اند.(4)
در عبارات قرآنی نيز ماده «حرف» به معنای كنار و جانب به كار رفته است؛ چنانكه خداوند در آیه 11 سوره حج می فرمايد: «مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلي حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلي وَجْهِهِ ...»؛ (بعضي از مردم خدا را در يك جانب عبادت می كنند، اگر خيری به او رسد اطمينان پيدا می كند اما اگر مصيبتی برای امتحان به او برسد روی بر می گرداند ...). زمخشری اين آيه را چنين معنا كرده است: «بر گوشه ای از دين نه باطن و قلب آن».(5)
تحریف، مصدر باب «تفعیل» از ماده ماده «حرف» است. با توجّه به معنای اين باب، كه غالبا بر تعدّی دلالت دارد و مفعول پذير است، «تحريف» به معنای «به كنار بردن و به گوشه كشاندن از متن و موضع مخصوص» خواهد بود. لذا در تعريف «تحريف» نيز گفته اند: «تحریف کلام به معنای تغییر آن از دلالت های قراردادی اش است».(6)
از همین خاستگاه معنای لغوی است که می توانیم به معنای اصطلاحی «تحریف» نیز دست یابیم که چیزی نیست جز دگرگون کردن و وارونه سازی(7) و درباره تغییر دادن کتاب نیز بسیار به کار می رود.(8) در واقع هر سخن معنا و جايگاه ويژه خود را دارد امّا تحريف كننده، آن را از جايگاه و معنای اصلی خود منحرف كرده به كناری می برد و به کلی دگرگونش می نماید. گويی تحريف كننده، با تغيير كلمات و جملات و يا تفسير نادرست از كلام گوينده، آن را از جايگاه اصلی خارج و با حاشيه بردن آن، مفهوم و معنايی ديگر و حتی گاه وارونه را بر آن سوار می كند. به عبارت دیگر «هر نوع تغيير و دگرگونی در معنا و ساختار كلام تحريف نامیده می شود».
تحریف یا لفظی است و یا معنوی؛ تحریف لفظی بر سه گونه و تحریف معنوی بر دوگونه تقسیم می شود، که تک تک آنها مورد بررسی قرار می گیرد:
تحریف لفظی
به هر گونه تغییر و تصرف در الفاظ یا عبارات یک آیه یا سوره ای از قرآن که منجر به کم یا زیاد شدن یا تغییر مکان لفظ یا آیه ای گردد، «تحریف لفظی» گفته می شود.(9) تحریفی که به سه شکل قابل تصور است.
تحریف به تعویض: تحریف به تعویض، عوض کردن یا پس و پیش کردن کلمه، ترکیب یا اعراب آیات قرآن است.(10)
تحریف به زیادت: عبارت است از اضافه شدن حرف، كلمه، جمله، آیه يا سوره اى به قرآن كريم.(11)
تحریف به نقیصه: به معنای فقدان بخشی از قرآن – اعم از حرف، جمله، آیه یا سوره(۱۲) - در مصاحف موجود است. یعنی اعتقاد به این که قسمتی از قرآن، هنگام تدوین یا دوره های بعدی، از بین رفته است و تمام آن چه بر پیامبر(صلیالله علیه وآله) نازل شده، در قرآن فعلی نیست.(۱۳)
تحريف معنوی
تحریف معنوی به معنای تغییر معنای نوشته یا کلام یک شخص است به گونه ای كه این تفسیر و تعبیر جدید، از مقصود شخص نویسنده یا گوینده دور شده و مقصود تحريف كننده بر آن سوار شود. درباره قرآن مجید، تحریف معنوی به دو شکل روی می دهد:
تغییر معنی: گاهی معنای یک آیه یا عبارت قرآنی مورد تغییر می یابد، مثلا درباره واژه «وليّ» در آیه ۵۵ سوره مائده یعنی «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»؛ (سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پيامبر او، و آنها كه ايمان آورده اند و نماز را بر پا می دارند و در حال ركوع زكات مي پردازند)، گفته شود که به معنای دوست و حبیب است نه به معنای حاکم و والی!
تغییر مصداق: گاهی نیز معنای یک آیه بر مصداقی بی ارتباط با آن منطبق می شود. مثلا در تاریخ می خوانیم که معاویه از سمُرة بن جندب خواسته بود که با جعل حدیث آیه ۲۰۷ سوره بقره یعنی «وَمِنْ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛ (بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است) - که درباره حادثه لیلةالمبیت است - بر قاتل حضرت علی(علیه السلام) یعنی عبدالرحمن بن ملجم مرادی منطبق گردد.(۱۴)،(۱۵)
از تحريف معنوی با تعبير «تفسير به رأی» نیز ياد می كنند. در اين تحريف، شخص تحريف كننده هيچ تغييری در ساختار كلام گوينده نمی دهد، بلكه رأی و نظر خود را بر ساختار آن تحميل می كند و به عبارتی ديگر «نگرش خود را بر نگارش گوينده تحميل می كند».(۱۶) قرآن مجيد در نکوهش گروهى از يهودیان که دست به تحریف معنوی آیات قرآن می زدند در آیه 75 سوره بقره مى فرمايد: «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»؛ (آيا انتظار داريد به آيين شما [مسلمانان] ايمان بياورند با اين كه عدّه اى از آنها سخنان خدا را مى شنيدند و پس از فهميدن، آن را تحريف مى كردند در حالى كه علم و آگاهى داشتند).
در «تفسير على بن ابراهيم» نیز از ابوذر چنين مى خوانيم: هنگامى كه آيه 106 سوره آل عمران یعنی «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»؛ نازل شد پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود روز قيامت از مردم سؤال می كنند كه با ثقلين (قرآن و عترت پيامبر) چه كرديد؟ مى گويند: «أَمَّا الْأَكْبَرُ فَحَرَّفْنَاهُ وَ نَبَذْنَاهُ وَرَاءَ ظُهُورِنَا...»(۱۷)؛ (ما ثقل اكبر - قرآن - را تحريف كرديم و پشت سر انداختيم). پيداست كه منظور از تحريف در اينجا همان دگرگون ساختن مفهوم قرآن و پشت سر انداختن آن است.(۱۸)
در اين تحريف خبری از مقصود نویسنده و گوينده نيست و معنای جديد نه بر معنای حقيقی وضعی و نه بر معنای مجازی - كه نسبتی با معنای حقيقی دارد - دلالتی ندارد، يعنی قراين و شواهد هم از معنی تحميلی به دور هستند. اين نوع از تحريف در آيات قرآن هم ممكن و هم واقع شده است، لذا پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله) نسبت به چنين عملی هشدار داده است چنانكه فرموده اند: «... مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِب ...»(۱۹)؛ (هر كس قرآن را تفسير به رأی خود كند، پس به تحقيق دروغ بر خدا بسته است). نیز از آنجا که چنین تفسيری، يكى از خطرناك ترين برنامه ها در مورد قرآن مجيد است، در روايات اسلامى، يكى از گناهان كبيره شمرده شده و مايه سقوط از درگاه قرب پروردگار معرفی شده است. در حديثی منسوب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است كه خداوند مى فرمايد: «ما آمَنَ بى مَنْ فَسَّرَ بِرَأيِهِ كَلامى»(۲۰)؛ (آن كس كه سخن مرا به ميل خود و بر طبق هواى نفس خويش تفسير كند به من ايمان نياورده است). بديهى است اگر ايمان صحيحى داشت كلام خدا را آن چنان كه هست مى پذيرفت نه آن گونه كه مطابق ميل اوست. در بسيارى از كتب معروف اين حديث نیز از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است که فرمود: «مَنْ قَالَ فِي الْقُرْآنِ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّار»(۲۱)؛ (كسى كه قرآن را به ميل خويش تفسير کند بايد آماده شود كه در جايگاه خويش در دوزخ قرار گيرد).
امام علی(عليه السلام) نيز از وقوع چنین تحریفی توسط عدّه ای خبر داده و چنين از دست آنها به درگاه خدا شكايت می كند: «... إِلَى اللَّهِ أَشْكُو مِنْ مَعْشَرٍ يَعِيشُونَ جُهَّالًا وَ يَمُوتُونَ ضُلَّالًا لَيْسَ فِيهِمْ سِلْعَةٌ أَبْوَرُ مِنَ الْكِتَابِ إِذَا تُلِيَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ لَا سِلْعَةٌ أَنْفَقُ بَيْعاً وَ لَا أَغْلَى ثَمَناً مِنَ الْكِتَابِ إِذَا حُرِّفَ عَنْ ْمَوَاضِعِه...»(۲۲)؛ (... به خدا شكايت مى كنم از گروهی كه جاهلانه زندگى مى كنند و گمراهانه مى ميرند، در ميان آنها، كالايى خوارتر از كتاب خدا نيست اگر آن گونه كه بايد تلاوت شود، و متاعى سود آورتر و گران بهاتر از آن نيست اگر تحريف شود...).
به يقين اگر باب «تفسير به رأى» در قرآن گشوده شود، این کتاب آسمانی به كلّى از اعتبار خواهد افتاد و هر كس آن را مطابق ميل خویش معنى مى كند و هر عقيده باطلى را بر قرآن تطبيق مى نمايد.(۲۳)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.