پاسخ اجمالی:
اگر الزامی به حجاب در جوامع دینی مشاهده می شود، طبق فرامین الهی و برای حفظ منافع و مصالح عالی است؛ نه یک استراتژی سياسی موقت. حجاب از واجبات و مسلّمات، بلكه از ضروريّات دين اسلام است؛ دین انسان را ملزم به صیانت از گوهر حیاء در پوشش، نگاه، گفتار، رفتار و آرایش می نماید. این وجوب دینی حجاب فرآیندی منطبق با فطرت توحیدی و در راستای حفظ گوهر حیاء است که در تمدن ها و ادیان پیشین نیز بدان پرداخته می شد. بازشناسایی زنان به عفت و مصونیت از آزارها؛ حفظ مردان از شعله غریزه؛ مصونیت خانواه؛ کاهش فرزندان نامشروع؛ حفظ ارزش و احترام زن؛ استواری اجتماع و حفظ نيروی فعال و كم كردن هزينه اقتصادی و ايجاد آرامش روحی زنان و مردان و ... از حکمت های وجوب دینی حجاب است.
پاسخ تفصیلی:
حجاب از مسلّمات و واجبات بلكه از ضروريّات دين اسلام است. مخصوصا در زمان ما همه كسانى كه با مسلمانان معاشرت دارند فهميده اند كه يكى از برنامه هاى تمام فِرَق مسلمين حجاب است كه كم كم به يك شعار تبديل شده و به آن پايبند هستند.(1) با این حال تصویب آن به عنوان یک قانون بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی و مجازات متخطیان از آن به خصوص در سال های اخیر، موجب سم پاشی ها و تبلیغات سوئی علیه این حکم مسلّم اسلامی شده به طوری که ممکن است این شبهه و شائبه برای عده ای پدید آمده باشد که پرداختن به بحث حجاب، بیشتر از آنکه حکمی فقهی و شرعی باشد، یک استراتژی سیاسی و یک شعار ایدئولوژیک از سوی نظام حاکم است.
زدودن این شبهه و از بین بردن این شائبه را از مسیر ایستگاه های ذیل می توان دنبال کرد:
مفهوم فطری و بین الأدیانی حیا و رابطه آن با حجاب
اهمیت مسئله حجاب در مؤلفه های دینی از آنجا نمایان می گردد که حکم حجاب فرآیندی منطبق با فطرت توحیدی و در راستای حفظ گوهر حیاء است، چه اینکه بهترین پوشش و محافظ دین الهی در وجود آدمی حفظ گوهر حیاء است. امام علی(علیه السلام) می فرماید: (نیكوترین پوشش دین حیا است)؛ «أَحْسَنُ مَلَابِسِ الدِّينِ الْحَيَاء»(2) حیاء به قدری در مولفه های دینی اهمیت دارد که امام حسین(علیه السلام) بی حیائی را برابر با بی دینی دانسته، می فرماید: (آن كه حیا ندارد؛ دین هم ندارد)؛ «لَا حَيَاءَ لِمَنْ لَا دِينَ لَه».(3) با تأکید بر همین مؤلفه «حیا» ست که می گوییم اهمیت حجاب به عنوان یک هنجار اجتماعی، تنها یک استراتژی سياسی گذرا و رویکردی تاکتیکی نیست.
پوشش زن و مرد از زمان حضرت آدم و حوا(عليهما السلام) بوده(4) و از سكه ها، تنديس ها، نقاشی ها و آثار به جا مانده ديگر از دوره های قبل، معلوم می شود كه همه اقوام و ملل گذشته پوشش نسبتاً كاملی داشته اند(5) از كتاب مقدس فهميده می شود كه در عهد سليمان نبی(عليه السلام) زنان علاوه بر پوشش بدن، صورت را نيز با روبند می پوشانيدند(6) در زمان ابراهيم پيامبر(عليه السلام) هم اين سنت رايج بوده است(7) در ايران باستان، در دوره مادها، هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان همواره زنان لباسی به صورت شنل، قبا يا چادری داشته اند كه قامت آن ها را می پوشانده است(8) و... .
از همه این مطالب بر می آيد كه علاوه بر محافظت در برابر سرما و گرما، عامل فطری «حیاء» در مسئله پوشش و حجاب نقش محوری داشته است و الّا باید در هنگام اعتدال هوا و در بين بسياری از اقوام، پوشش يا حذف می شد و يا به حداقل می رسيد در حالی که این گونه نیست. جالب تر اينكه به حکم «حیاء» حد پوشش زنان هميشه بيشتر از مردان بوده است.
بنابراین احکام اسلامی، تنها انسان را به حفظ گوهر فطری درونی خود که همان «حیاء» است ملزم می نماید. گوهری که هم بايد در پوشاندن بدن صیانت گردد(9) هم در حفظ و كنترل چشم(10) هم در گفتار و لحن صدا(11) هم در راه رفتن و ساير رفتارها(12) و هم در آرايش نكردن در ميان مردم.(13)
حجاب در آموزه های اسلامی و تجربه حکمرانی معصومین(ع)
علاوه بر موضوع حیاء، فقها و مفسران حداقل شش آیه از قرآن را دال بر لزوم رعایت پوشش شرعی می دانند. برای مثال در آیه 31 سوره نور می خوانیم که: «و به زنان با ايمان بگو چشم هاى خود را [از نگاه هوس آلود] فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند، و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند، و [اطراف] روسرى هاى خود را بر سينه خود افكنند [تا گردن و سينه با آن پوشانده شود]».(14) پوشاندن سر و گردن از دید نامحرم و لزوم آشکار نساختن زینت ها، در این آیه صریحا مورد اشاره قرار گرفته است.
همچنین در آیه 59 سوره احزاب می خوانیم: «اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها [روسرى هاى بلند] خود را بر خويش فرو افكنند. اين كار براى اينكه [از كنيزان و آلودگان] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است».(15)
این آیات به صراحت بر لزوم رعایت پوشش شرعی و پوشیدگی هنگام مواجهه زنان با نامحرمان دلالت دارند.
علاوه بر آیات قرآن، احادیث بسیار زیادی نیز از معصومین درباره وجوب حجاب به دست ما رسیده است که تعدادی از آنها صریحا بر لزوم رعایت آن به عنوان واجبی شرعی دلالت دارند(16) و گروهی دیگر نیز به بیان عواقب دردناک اخروی متخطیان از دستور حجاب می پردازد.(17)
اما شاید مهم تر از همه، اقدامات عملی ای است که بعضی از معصومین(علیهم السلام) برای اقامه حکم حجاب در جامعه انجام داده اند. در میان متون روایی و تاریخی، برخی موارد را می یابیم که نشان می دهد پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) از موضع حکومت درباره حفظ عفت عمومی و چگونگی حضور زنان یا مردان در اجتماع موضع گیری و دخالت کرده اند.
از حضرت علی(علیه السلام) دو روایت در خطاب با مردم کوفه و در هشدار به رفتارهای منافی عفت و حیای عمومی نقل شده که بسیار می تواند برای ما راهگشا باشد. آن حضرت یک جا می فرماید: «يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ يُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِيقِ أَ مَا تَسْتَحْيُون»(18)؛ (ای عراقیان! باخبر شده ام که زنان تان در راه با مردان برخورد می کنند آیا شرم نمی کنید). نیز از ایشان روایت شده که خطاب به همان اهل عراق فرمود: «أَ مَا تَسْتَحْيُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَكُمْ يَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ يُزَاحِمْنَ الْعُلُوج»(19)؛ (آیا شرم نمی کنید و به غیرت نمی آیید که زنان تان راهی بازارها و مغازه ها می شوند و با افراد بی دین برخورد می کنند).
این دو حدیث اگرچه مستقیما ناظر به مسأله اختلاط زنان و مردان نامحرم با یکدیگر است اما سیاق خطاب امام در اینجا نشان می دهد که حضرت شان از جایگاه حکومت و برای محافظت از اخلاق و حیای عمومی چنین سرزنشی را متوجه سهل انگاری عراقیان کرده است.
روایت تاریخی دیگری که می تواند برای ما بسیار راهگشا باشد، روایتی است که راجع به حادثه ای در حجه الوداع پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) گزارش شده است. این روایت نیز اگرچه مستقیما ناظر به حجاب نیست اما از حساسیت حکومت اسلامی در زمان رسول خدا(ص) به مسأله عفت و لزوم رعایت بایسته های اخلاق جنسی در جامعه حکایت دارد.
در این روایت تاریخی می خوانیم که درحجه الوداع زنی جوان و زیبا از طایفه خثعم برای پرسیدن مسئله ای به حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) رسید و در آن حال فضل بن عباس پسر عموی حضرت پشت سر ایشان سوار بود. نگاه هایی میان آن زن و فضل رد و بدل شد. پیامبر(ص) متوجه شد که آن دو به هم خیره شده اند و زن جوان به جای آنکه توجهش به جواب مسئله باشد همه توجهش به فضل است که جوانی نورس و زیبا بود. و از این رو رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) با دست خود صورت فضل را چرخانید.(20)
از عایشه نیز نقل شده که گفته است: «دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادرى من بود در حالى که زینت کرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز وارد شد و هنگامى که او را دید از او روى برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامى که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روى خود موضع دیگرى را نمایان کند».(21)
از بعضى از روايات نیز استفاده مى شود كه در صدر اسلام بعضى از زنان، در امور مربوط به زنان (مسائل حجاب و امثال آن) نظارت داشتند؛ از جلمه زنى به نام «سحراء بنت نهیک» كه در بازارها گردش مى كرد و امر به معروف و نهى از منكر مى نمود.(22)
با وجود چنین بیاناتی که ده ها مثال دیگر نیز می توان به آن افزود، آیا باز هم می توان ادعا نمود که موضوع پوشش زنان و تأثیر آن در عفت و حیای عمومی، الزامی غیر دینی و غیرشرعی و صرفا سیاسی باشد؟
جنبه های عمومی و اجتماعی حجاب و مسئولیت حکومت اسلامی در قبال آنها
بی تردید آن چه تا اینجا گفته شد، ثابت می کند که حکم حجاب، موضوعی است که الزام به آن نه از ایدئولوژی ها و استراتژی های سیاسی بلکه از اصیل ترین منابع دینی، قویا قابل اثبات است. با این حال، حجاب جنبه های عمومی و اجتماعی بسیار فراوانی دارد که گاه ممکن است در نظر برخی بی دقتان، به عنوان امری سیاسی تلقی شود. این به خاطر نگاه همه جانبه اسلام به تمام تبعاد فردی و اجتماعی آدمی در جامعه است.
نکته بسیار ظریفی که باید در این زمینه مورد توجه قرار گیرد، موضوع وظیفه حکومت اسلامی در حاکم کردن هنجار برتر در اجتماع است. در جامعه اسلامی گروه کمی از افراد هستند که از اراده قوی و ايمان قلبی محکمی برخوردارند و تحت هر شرايطی ملتزم به قانون و شرع می مانند و جو جوامع پيرامون تاثيری در آنان نمی گذارد. در طرف مقابل نيز گروه کمی هستند که بنای لا ابالی گری دارند و خوی سرکشی و تمرد از هنجارهای قانون و شرع در نهادشان نهفته است. بين اين دو طيف، اکثريت مردم تابع وضع موجود ومتأثر از فضای عمومی اند!
بی ترديد در هر جامعه ای متوليان تربيت اجتماعی و مسئولين اجرای قانون، بايد اين بستر را ايجاد کنند که جو عمومی جامعه يا همان «وضع موجود» مشوق و محرک افراد به سمت همرنگی با گروه اول و تبعيت از قانون و هنجارهای صحيح اجتماعی باشد و گروه دوم خود را در انزوا و مطرود حس کند.
سوال اينجاست که چرا بايد وضع موجود را کسانی شکل بدهند که از گروه دوم اند در حالی که ابزار قانون و شرع مدافع گروه اول است؟ چرا بايد فرزند زن مسلمان در محيط مدرسه کم کم از اينکه مادرش چادر به سر می کند خجالت بکشد؟ چرا اکثريت معمولی جامعه به رنگ اقليت آلوده دربيايند و کم کم آلودگی گروه های کج رو به عنوان هنجار شناخته شود؟! چرا اقليت متخلف از قانون و شرع هنجار سازی کنند؟!(23) آیا حکومت اسلامی وظیفه ندارد برای صیانت از کیان اخلاقی جامعه روز به روز حمایت خود را از گروه اول (به عنوان رعایت کنندگان هنجارهای جامعه) بیشتر و فعالیت های گروه دوم (هنجارشکنان) را محدودتر سازد؟ بی گمان چنین است.
موضوع حجاب و بی حجابی اگرچه در وهله اول موضوعی شخصی است و آثار وضعی و تکلیفی اش در آینده فرد متبلور می شود اما این موضوع نافی آثار اجتماعی آن در عرصه اجتماعی نیست. وقتی «بی حجابی» خارج از محدوده و حوزه خصوصی افراد اتفاق می افتد، موضوعی برای دخالت و مسئولیت حکومت می شود. زیرا حکومت اسلامی نمی تواند در قبال نشر یافتن فسادها و تباهی ها و بدعت ها دست روی دست بگذارد.
اصولا یکی از وظایف دولت و حاکم اسلامی آن است که زمینه ساز سعادت دنیوی و اخروی مردم و فراهم آورنده بستر رشد و تعالی آنان باشد و این مهم بدون دفع و رفع زمینه های فساد و مبارزه با عوامل تباهی و اشاعه خوبیها و ترویج نیکیها میسر نیست.
متون دینی ما نیز چنین وظیفه ای را برای حاکم و حکومت تعریف کرده اند. در توصیههای پبامبر(صلی الله علیه وآله) به معاذبن جبل آن گاه که وی را به یمن فرستاد آمده است: «أَمِتْ أَمْرَ الْجَاهِلِيَّةِ إِلَّا مَا سَنَّهُ الْإِسْلَامُ وَ أَظْهِرْ أَمْرَ الْإِسْلَامِ كُلَّهُ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَه»(24)؛ (کار جاهلی را بمیران و امر مربوط به اسلام را چه کوچک و چه بزرگ آشکار نما).
همچنین در نامه حضرت علی(علیه السلام) به یکی از کارگزارانش یعنی عثمان بن حنیف آمده است: «فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِيَ وَ هَدَى فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَة»(25)؛ (بدان که بهترین بندگان خدا پیش او پیشوای عادلی است که هدایت شده باشد و هدایت نماید سنت شناخته شده را بر پا دارد و بدعت ناشناخته را بمیراند).
به عنوان نمونه با اینکه برای ترک خود روزه «حد شرعی» یا «تعزیر» قرار داده نشده است و دادگاه نسبت به آن حق هیچ گونه دخالتی ندارد، اما «روزه خواری در ملأ عام» جرم بوده و مجازات دارد. این نوع برخورد، به دلیل حساسیت اسلام نسبت به سلامت جامعه است و از همین رو است که امر به معروف و نهی از منکر را از اهمّ واجبات قرار داده است. امیرالمومنین(علیه السلام) در مورد اهمیت این کار می فرماید: (همه اعمال نیک در برابر امر به معروف و نهی از منکر مانند قطره ای در برابر دریاست)؛ «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّي».(26)
حفظ منافع و مصالح عالی خانواده و جامعه در گروی حفظ حجاب
رعایت حجاب موجب جلب منافع و مصالحی کلی برای بانوان و نهاد خانواده می شود. منافع و مصالحی که هیچ گاه از چشم شارع مقدس دور نمانده و برای ضمانت بقای شان در جامعه، به تشریع قوانینی برای حفظ آن پرداخته است. منافع و مصالحی مانند:
1. بازشناسایی زنان به عفت و مصونیت از آزارها:
خداوند متعال می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْن».(27) برخی از علما این آیه را این گونه ترجمه می کنند: «اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب ها [روسرى هاى بلند] خود را بر خويش فروافكنند، اين كار براى اينكه به [عفت] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است».
يعنی حجاب برای خود زن در بعد اجتماعی عامل محوری جهت بازشناسی وی به عفت و حیاء است و همین شاخصه سبب می گردد تا خود زن مورد آزار و تعرض اشخاص لاابالی و بزه کار قرار نگيرند. حجاب يك «نه» بزرگ به مجرمانی است كه قصد سوء استفاده از زن و آزار جنسی وی را دارند، که اگر این نه بزرگ یعنی حجاب از طرف جامعه زنان انجام نپذیرد افزایش نیروهای امنیتی جهت حفظ امنیت زنان از آزار های جنسی، نیز کارگر نخواهد بود، لذا می بینیم در برخی کشورها وجود پدیده بی حجابی هرساله موجب چه آمارهایی از آسیب ها و جنایات جنسی علیه زنان می شود.
2. مصونیت اجتماعی مردان از شعله های غریزه جنسی:
یکی از آیات وجوب حجاب آيه 31 سوره نور است: «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ»؛ (و به زنان با ایمان بگو: چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، و زینت خود را [مانند لباس های زیبا، گوشواره و گردن بند] مگر مقداری که [طبیعتاً مانند انگشتر و حنا و سرمه، بر دست و صورت] پیداست [در برابر کسی] آشکار نکنند، و [برای پوشاندن گردن و سینه] مقنعه های خود را به روی گریبان هایشان بیندازند).
در حکمت و شان نزول این آیه آمده است که جوانى از انصار در مسير خود با زن بدحجابى رو برو شد، جوان جلب او گشت تا اينكه وارد كوچه تنگى شد ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزى استخوانی در ديوار صورتش را شكافت! او به نزد رسول خدا شکایت برد و آیه مورد بحث نازل گردید و زنان را ملزم به حجاب نمود.(28)
به طور کلی برهنگى زنان، مردان و خصوصا جوانان را در يك حال تحريك دائم قرار مى دهد كه سبب فرسایش اعصاب آنها و ايجاد هيجان هاى بيمار گونه عصبى مى گردد. غريزه جنسى نيرومندترين غريزه آدمى بوده و در طول تاريخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنايات هولناكى شده، تا آنجا كه گفته اند: هيچ حادثه مهمى را پيدا نمى كنيد مگر اينكه پاى زنى در آن در ميان است! آيا دامن زدن مستمر از طريق برهنگى به اين غريزه و شعله ور ساختن آن بازى با آتش نيست؟(29) البته که برهنگى زنان، بازی با آتش غریزه مردان است که تبعات و ناهنجاری های جبران ناپذیر فردی و اجتماعی را به همراه دارد.
3. مصونیت کانون خانواده از آسیب طلاق:
آمارهاى قطعى و مستند نشان مى دهد كه با افزايش برهنگى در جهان، میزان طلاق و از هم گسيختگى زندگى زناشويى در دنيا به طور مداوم بالا رفته است، چرا كه برهنگی سبب هوس هاى سركش شده و به هر قيمتى انسان را به دنبال هوس می کشاند، و به اين ترتيب شخص هر روز دل به دلبرى مى بندد و با ديگرى وداع مى گويد.
در محيطى كه حجاب است (و احکام ديگر الهى رعايت مى شود) دو همسر تعلق به يكديگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص يكديگر است. ولى در «بازار آزاد برهنگى» كه عملا زنان به صورت كالاى مشتركى (لا اقل در مرحله غير آميزش جنسى) در آمده اند ديگر قداست پيمان زناشويى مفهومى نمى تواند داشته باشد و خانواده ها همچون تار عنكبوت به سرعت متلاشى مى شوند و كودكان بى سرپرست مى مانند.(30)
4. مصونیت جامعه از خطرات فحشاء و فرزندان نامشروع:
يكى از دردناك ترين پيامدهاى بى حجابى افزایش فحشاء و فرزندان نامشروع است، که نيازى به ارائه ارقام و آمار ندارد و دلائل آن مخصوصا در جوامع غربى كاملا نمايان است.«فحشاء» و از آن بدتر «فرزندان نامشروع» سر چشمه انواع جنايت ها و مفاسد اجتماعی است، در انگلستان، هر سال پانصد هزار فرزند نامشروع به دنيا مى آيد، خطراتى كه فرزندان نامشروع براى امنيت جامعه به وجود آورده اند، به گونه اى است كه در بسيارى از پرونده هاى جنايى پاى آنها در ميان است. مساله گسترش فحشاء حتى براى آنها كه هيچ اهميتى براى مذهب و برنامه هاى اخلاقى قائل نيستند فاجعه آفرين است. بنابراين هر چيز كه دامنه فساد جنسى را در جوامع انسانى گسترده تر سازد تهديدى براى امنيت جامعه ها محسوب مى شود، و پى آمدهاى آن هر گونه حساب كنيم به زيان آن جامعه است.(31)
پرهیز از برهنگی و پایبندی به حفظ حجاب خصوصا توسط بانوان آثار مثبت دیگری نیز جهت برقراری مصالح فردی و اجتماعی دارد از جمله: «حفظ ارزش و احترام زن»، «استواری اجتماع و حفظ نيروی های فعال»، «كم كردن هزينه اقتصادي»، «ايجاد آرامش روحي زنان و مردان» و... .
به هر حال اگر الزامی به حجاب در جوامع دینی مشاهده می شود طبق فرامین الهی و برای حفظ این منافع و مصالح عالی است نه یک استراتژی سياسی موقت. امروزه در بسياری از کشورها، برای رسیدن به مصالح اجتماعی سوادآموزی الزامی است زیرا همگان به نیکی می دانند اين کاری است که مي بايست بشود و مصالح و فوائدش عايد خود اين افراد و اجتماع می گردد، لذا هیچ کس از این نوع الزام ها یک استراتژی سياسی برداشت نمی کند.
پیشنهاد برای مطالعه:
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.