پاسخ اجمالی:
توجه به معنای صحیح این سخنان نشان می دهد نگاه نادرستی که می کوشد بدون بررسی های علمی از بیانات حضرت علی(ع) برداشت هایی تحقیرآمیز راجع به زنان داشته باشد، تا چه اندازه دور از انصاف و امانت علمی است.
کلام امام در خطبه 80 ناظر به نقش عایشه در جنگ جمل و تفاوت های ذاتی ای است که بین زنان و مردان وجود دارد و موجب چیرگی احساسات بر عقل آنها هنگام تصمیم های مهم می شود، وگرنه به تصریح آیات قرآن و احادیث معصومین زنان و مردان در جنبه های انسانی و الهی و علمی و فرهنگی در یک مرتبه اند و تفاوت میان آنها نیست.
در نامه 31 نهج البلاغه اشاره لطیفی شده است که موضوع نکوهش مشورت کردن با زنان را تبیین می کند؛ حضرت می فرماید: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ، لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة». روشن است چنين موجود لطيفى نمى تواند در مسائل خاصی طرف مشورت باشد. زیرا مى دانيم كه احساس و عاطفه بر زنان غلبه دارد و همين امر در مقام مشاوره - جهت امور حساسی مثل جنگ - بر آنها اثر مى گذارد.
حکمت 61 نیز ناظر به صفتی از صفات زنان است که باید در کنار دیگر صفات آنها دیده شود؛ یعنی اگرچه برخی زنان نابرخوردار از تربیت ایمانی کافی می توانند گاهی زبان های گزنده ای داشته باشند، اما لازم است به دیگر ویژگی های مثبت آنها نیز توجه شود و با تبعیت از دیگر آموزه های اسلامی، با عفو و بخشش با آنها رفتار گردد.
پاسخ تفصیلی:
برای ارائه پاسخ دقیق به این سؤالات لازم است بیانات مورد اشاره از حضرت علی(علیه السلام) را به دقت مورد بررسی قرار داد تا معنای درست آنها را متوجه شد.
صحت سنجی نسبت نقصان عقل به زنان
در بخشی از خطبه 80 نهج البلاغه و از زبان آن حضرت می خوانیم: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِد و...»(1)؛ (اى مردم! زنان از نظر ايمان و بهره اقتصادى و موهبت عقل، كاستى هايى دارند امّا كاستى ايمان آنها به دليل آن است كه از نماز و روزه در ايّام عادت باز مى مانند و گواه كاستى عقول آنان اين است كه شهادت دو نفر از آنان همچون شهادت يک مرد است و...). اما این خطبه در چه بستری ایراد شده و معنای دقیق آن چیست؟
شرایط زمانی ایراد خطبه؟
برای فهم صحیح این خطبه باید پیش از هر چیز به این نکته توجه داشت که این خطبه بعد از جنگ «جمل» ایراد شده که میدان دار آن عایشه، همسر پيامبر(صلّى اللّه عليه و آله) بود. جنگی که بالغ بر هفده هزار نفر در آن کشته شدند و آثار نامطلوب آن براى هميشه در تاريخ اسلام باقى ماند. بنابراین، می توان گفت این خطبه به عنوان هشداری برای همه مسلمانان بيان شده تا با تبیینی که از جایگاه و ظرفیت زنان در جامعه اسلامی صورت می گیرد، آن جامعه در آينده گرفتار چنين حوادث دردناكى نشوند.
معنای کاستی عقل و ایمان در زنان؟
البته حضرت علی(علیه السلام) خود در این خطبه توضحیاتی راجع به چرایی کاستی ایمان و عقل زنان ارائه می دهند و می فرمایند که کاستی ایمان آنها به دليل آن است كه از نماز و روزه در ايام عادت باز مى مانند و گواه كاستى عقول آنها اين است كه شهادت دو نفر از آنان همچون شهادت يک مرد است. نیز شکی در این نیست که چنین کاستی هایی دلایل و حکمت های خودشان را دارد و نهایتا به تفاوت هایی که میان مردان و زنان وجود دارد برمی گردند. اگر خداوند نماز و روزه را در حالت عادت ماهانه از زنان برداشته به دليل اين است كه در زمان عادت، حالت بيمارگونه اى براى زنان پيدا مى شود كه نياز به استراحت بيشتر دارند و علاوه بر آن وضع آنها در چنان حالتی متناسب عبادت و نيايش نيست. نیز اگر شهادت دو زن برابر شهادت يک مرد دانسته شده به خاطر آن است كه عواطف بر آنان غلبه دارد و اى بسا تحت تأثير عواطف واقع شوند و به نفع كسى و به زيان ديگرى شهادت دهند.
تفاوت ها به معنای برتری نیست
به هر حال وجود چنین ویژگی های تفاوت بخشی نزد زنان قابل انکار نیست و اسلام نیز بر اساس همین تفاوت ها به تشریع احکام پرداخته است و به نظر می رسد این خطبه نیز ناظر به همین تفاوت ها است بى آنكه اين تفاوت ها از شخصيت زن بكاهد و يا بر شخصيّت مرد بيافزايد.
یکسان بودن زن و مرد در ابعاد انسانی و الهی در زبان قرآن و بیانات معصومین
در بعد انسانی و الهی که عمده ترين ارزشهاى انسانى در آن مطرح است، فرقى ميان مرد و زن نيست. هر دو در پيشگاه خدا يكسانند و هر دو مى توانند راه قرب الى اللّه را تا بى نهايت ادامه دهند. به تعبير ديگر راه تكامل براى هر دو به طور يكسان گشوده است. مؤید این ادعا نیز خطابات قرآنی است که در این زمینه شامل هر دوی آنها به طور مساوی است.
برای مثال در آیه 97 سوره نحل می خوانیم: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»؛ (هر كس كار شايسته اى انجام دهد خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است او را به حياتى پاک زنده مى داريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى دادند خواهيم داد).
در آیه 35 سوره احزاب نیز می خوانیم: «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً»، (به يقين مردان و زنان مسلمان مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو... خداوند براى همه آنها مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است).
آيه 13 سوره حجرات یعنی «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»؛ (گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست) نيز معيار را قرب به پروردگار قرار مى دهد از هر كس كه باشد بى آنكه جنسيّت مرد و زن در آن دخيل باشد.
در روايات اسلامى نيز اين حقيقت به خوبى نمايان است؛ در حديثى كه مرحوم كلينى در كتاب كافى آورده مى خوانيم که: خواهر رضاعى پيامبر(صلّى اللّه عليه و آله) خدمتش رسيد. هنگامى كه پيامبر(ص) او را ديد بسيار شاد شد و ملحفه خود را براى او گسترد و او را بر آن نشاند. سپس با وى گرم صحبت شد. هنگامى كه او از خدمت پيامبر(ص) بيرون رفت برادرش آمد ولى پيامبر(ص) آن احتراماتى را كه براى خواهرش قايل شد براى او قايل نشد (هر چند به او نيز محبّت كرد) بعضى از صحاب علت این امر را از رسول خدا سؤال کردند. ایشان فرمود: «لِأَنَّهَا كَانَتْ أَبَرَّ بِوَالِدَيْهَا مِنْه»(2)؛ (اين به خاطر آن است كه آن خواهر نسبت به پدر و مادرش از آن برادر نيكوكارتر بود). در اینجا می بینیم که اصحاب روى امتياز مرد بودن تكيه كردند ولی پيامبر(ص) نه تنها آن را امتياز نشمرد بلكه خواهرش را به خاطر ارزش هاى الهى انسانى بر او مقدم شمرد.
در ابعاد علمی و فرهنگی نیز فرقى ميان زن و مرد وجود ندارد. يعنى راه فراگيرى علم و دانش به روى هر دو يكسان باز است و حديث نبوی معروف «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة»(3) دلیل بر این مدعاست. بنابراين هيچ محدوديتى از نظر اسلامى در هيچ مرحله اى از فراگيرى علوم براى زنان وجود ندارد و آنها مى توانند تمام مدارج كمال را از اين نظر طى كنند. در تاريخ اسلام نيز به شخصيت هاى بزرگ و با فضيلتى از جنس زنان برخورد مى كنيم كه در كتب حديث اسامى گروهى از آنان به عنوان زنان راوى ديده مى شود.(4)
بر این اساس می گوییم وجود پاره اى از تفاوت ها ميان مسئوليت ها و حقوق زنان و مردان نمی تواند اصول كلى برابرى آنها در مهم ترین ابعاد انسانی و الهی و علمی و فرهنگی را بر هم بزند یا آن چنان که این خطبه علوی مورد بدفهمی قرار گرفته، موجب پدید آمدن نگاه تحقیرآمیز به یکی از آنها گردد.
چرایی نهی از مشورت با زنان؟
بخش دیگری از کلام امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه که به تحقیر زنان متهم شده فرازی از نامه آن حضرت به امام حسن(علیه السلام) است که با نام خطبه 31 شناخته می شود. در این فراز می خوانیم: «وَ إِيَّاكَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ فَإِنَّ رَأْيَهُنَّ إِلَى أَفْنٍ، وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى وَهْن»(5)؛ (از مشاوره با زنان [كم خرد] بپرهيز كه رأى آنها ناقص و تصميم شان سست است). برای نزدیک شدن به معنای صحیح این بیان علوی و فهمیدن این نکته که چرا آن حضرت نظرگاه زنان را پرکاستی و تصمیم گیری های شان را سست معرفی می کند – علاوه بر توضیحاتی که تفسیر خطبه 80 نهج البلاغه بیان کردیم – باید به این نکته توجه کنیم که اين تعبيرات هرگز درباره همه زنان نيست بلكه اشاره به گروه خاصى دارد كه سرچشمه مفاسدى در درون خانواده يا داخل اجتماع مى شدند.
شاهد اين سخن ديدگاه قرآن نسبت به زنان است كه توصیفات و جایگاه هایی را برای آنها ارائه عنوان می کند که قاعدتا نمی توان آنها را موجوداتی ناقص العقل شمرد و حضرت علی(علیه السلام) نیز به عنوان یکی از داناترین مفسران قرآن و عالم به بطون و معانی آن حتما به این آیات نظر داشته است. به عنوان نمونه در آیه 187 سوره بقره می خوانیم: «هُنَّ لِباسٌ لَّكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَّهُن»؛ (آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها [هر دو زينت هم و سبب حفظ يكديگريد]). اگر فرض را بر این بگیریم که زنان همگی ناقص العقل باشند، چنین زنانی چگونه مى توانند سبب زينت همسران شان و مايه حفظ آنها گردند؟!(6)
علاوه بر توضیحاتی که از آیات قرآن به دست می آید، در خود این نامه اشاره لطیفی نیز شده است که موضوع نکوهش مشورت کردن با زنان را تبیین می کند. حضرت می فرماید: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ، لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة»(7)؛ (زن همچون شاخه گل است نه قهرمان [مدير مسلط]). روشن است چنين موجود لطيفى نمى تواند در مسائل مهم طرف مشورت باشد. زیرا مى دانيم كه مسائل احساسى و عاطفى بر زنان غلبه دارد و همين امر در مقام مشاوره با آنها اثر مى گذارد.(8)
حقیقت تشبیه زنان به عقرب؟
بعداز روشن شدن معنای صحیح این دو بیان علوی به سراغ بیانی دیگر از آن حضرت می رویم که بیان دیگری که برای برخی ها شائبه حقیر شمردن زنان را به پدید آورده، حکمت 61 نهج البلاغه است که در آن می خوانیم: «ألْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّبْسَةِ»(9)؛ (زن عقربى است كه نيش او شيرين است). امام(عليه السلام) در اين سخن حكيمانه به يكى از ويژگى هاى متضاد زنان اشاره می کند. در اينكه اگر زن همچون عقرب باشد چگونه نيش زدن او شيرين است شايد از آن رو كه در كنار نيش هاى او نوش هاى فراوانى نيز وجود دارد كه نيش هاى او را قابل تحمل بلكه شيرين مى كند.
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه آيا اين تعبير درباره همه زنان صادق است يا درباره گروهى از آنها؟ به يقين منظور همه زنان نيستند زيرا بسيارى از آنان داراى چنان ايمان و تربيت و اخلاقى هستند كه هرگز همسران شان از آنها نيشى احساس نمى كنند. بنابراين منظور اين است كه در طبيعت زن اگر تربيت كافى نداشته باشد و از ايمان و معرفت روح او سيراب نشود حالت گزندگى به خود مى گيرد و اين سخن حكيمانه براى همسران اين گونه زنان اين پيام را دارد كه به دليل فوايد وجودى آنان نيش هاى آنها را تحمل كنند. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: (يكى از حقوق زن بر مرد اين است كه اگر كار جاهلانه اى انجام دهد او را ببخشد و از او درگذرد)؛ «وَانْ جَهِلَت غَفَرَ لَها».(10).(11)
جمع بندی: توجه به معنای صحیح این فرازهای نهج البلاغه نشان می دهد نگاه نادرستی که می کوشد بدون بررسی های علمی از بیانات حضرت علی(علیه السلام) برداشت هایی تحقیرآمیز راجع به زنان داشته باشد، تا چه اندازه دور از انصاف و امانت علمی است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.