پاسخ اجمالی:
طبق گزارش منابع اسلامی زنان در طول تاریخ نه مقام نبوت و نه مقام رسالت را نداشته اند؛ بلکه بر خلاف آن دلیل اقامه شده است.
بعضی از زنان، وحی به معنای «الهام» را دریافت می کردند، چنانکه حضرت مریم(س)، حضرت آسیه و حضرت فاطمه(س) چنین بودند؛ به چنین زنانی «مُحَدَّثَةً» می گویند.
خداوند به دليل ظرافت هاي جسمي و روحی زن، نبوت و رسالت را به دوش مردان نهاده است.
پاسخ تفصیلی:
قبل از پاسخ لازم به ذكر است كه بحث بر روی نبوت زن است و نه رسالت او و تفاوتش در این است كه بین نبوت و رسالت، عموم و خصوص مطلق وجود دارد، یعنی هر رسول، نبی هست ولی هر نبی ای رسول نمی باشد پس نبی، اعم از رسول است. نبی كسی است كه از طرف خداوند یكتا به یكی از طرق معروف به وحی، اطلاع بر امور غیب پیدا می كند. ولی رسول كسی است كه به عنوان نماینده و سفیر از سوی كسی مأمور به ابلاغ قول یا تنفیذ عملی بشود.
اینکه به یک زن وحی شود از جهت عقلی امکان دارد؛ چنانکه در بین زنان افراد بسیاری وجود دارند که به آنها وحی شده است از جمله حضرت مریم(علیها السلام) و حضرت زهرا(علیها السلام) و مادر حضرت موسی(علیها السلام) و...؛ لذا گرچه اینها پیامبر نبوده اند اما از بسیاری از پیامبران از جهت مقام و منزلت نزد پروردگار بالاتر بوده اند. قرآن مجيد نیز زن و مرد را در پيشگاه خدا و در وصول به مقامات معنوى در شرايط مشابه يكسان مى شمارد و هرگز اختلاف جنسيّت و تفاوت ساختمان جسمانى و به دنبال آن پاره اى از تفاوتها در مسؤوليّت هاى اجتماعى را دليل بر تفاوت ميان اين دو از نظر به دست آوردن تكامل انسانى نمى شمارد، بلكه هر دو را از اين نظر كاملًا در يك سطح قرار مى دهد و لذا آنها را با هم ذكر كرده است.
در آيه 195 سوره آل عمران مى فرمايد: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنّى لَاأُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مّنْكُمْ مّنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى»؛ (پروردگارشان درخواست آنها را پذيرفت [و فرمود] من عمل هيچ كسى از شما را، زن باشد يا مرد، تباه نخواهم كرد).
اين درست به آن مى ماند كه از نظر انضباط ادارى يك نفر را به رياست برمى گزينند و ديگرى را به عنوان معاون يا عضو، رئيس بايد توانايى بيشتر، تجربه و اطّلاعات وسيعترى در كار خود داشته باشد، ولى اين تفاوت و سلسله مراتب هرگز دليل بر آن نيست كه شخصيّت انسانى و ارزش وجودى رئيس از معاون يا كارمندانش بيشتر است.
قرآن باصراحت مى فرمايد: «هر كس از مرد و زن، كار نيكى كند و ايمان داشته باشد، داخل بهشت خواهد شد و بدون حساب، روزى داده مى شود».(1) و در جاى ديگر مى فرمايد: «هر كس از مرد و زن كار شايسته كند و مؤمن باشد به او زندگى پاكيزه اى مى بخشيم و پاداش آنها را به نحو احسن خواهيم داد».(2) اين آيات و آيات فراوان ديگر در زمانى نازل شد كه بسيارى از ملل دنيا در انسان بودن جنس زن ترديد داشتند و آن را يك موجود نفرين شده و سرچشمه گناه و انحراف و مرگ مى دانستند.
بسيارى از ملل پيشين حتّى معتقد بودند كه عبادات زن در پيشگاه خدا مقبول نيست. بسيارى از يونانى ها زن را موجودى پليد و از عمل شيطان مى دانستند و... .
از اينجا روشن مى شود که اگر در پاره اى از قوانين به خاطر تفاوتهاى جسمى و عاطفى كه ميان مرد و زن وجود دارد، تفاوتهايى از نظر مسؤوليّتهاى اجتماعى مثل نبوت و مرجعیت و... ديده مى شود، به هيچ وجه به ارزش معنوى زن لطمه نمى زند و از اين لحاظ زن و مرد با يكديگر تفاوتى ندارند و درهاى سعادت به طور يكسان به روى هر دو باز است.(3)
اما مهمترین دلیل اینکه زنان پیامبر نبوده اند و یا گزارشی از نبوت آنها به ما نرسیده، این است که پیامبران غالبا مأمور به رسالت و ابلاغ پیام الهی بوده اند و این مسؤولیت مهم که امری اجرایی است و لازم است پیامبر با همه اقشار جامعه ارتباط داشته باشد و حتی آزار و اذیت فراوان مشرکان و بت پرستان را تحمل کند، از زنان برداشته شده است. زنان گرچه گاهی از مردان هم تحمل سختی بیشتر دارند اما از این جهت که زن لازم است از ارتباط با نامحرمان و جدل با مردان متجاوز و زورگو دوری کند و از طرفی ریختن فضولات حیوانات بر سر آنها و پرتاب سنگ و آواره شدن در بیابانها و... با جایگاه اجتماعی زنان تناسب ندارد، این امر مهم از دوش آنها برداشته شده است و خداوند به دليل ظرافت هاي جسمي و روحي زن، آن را به دوش مردان نهاده است. به علاوه، همه مردان نيز داراي نبوت نيستند؛ بلكه تعداد اندكي اين مسؤوليت را داشته اند.
البته برخی تلاش کرده اند که نبوت زنانی مانند حضرت مریم و زنانی دیگر خصوصا در میان پیامبران بنی اسرائیل را ثابت کنند، حتی علمای غیر مسلمان تصریح كرده اند كه در بین انبیاء بنی اسرائیل عده بسیاری از آنان زن بوده اند.(4)
اما برفرض نبوت آنها ثابت شود چنین نبوتی، نبوت انبائی است و تفاوتی در اصل مسأله که زنان به پیامبری به این معنی که صاحب شریعت باشند یا تبلیغ شریعتی داشته باشند نمی رسند، نخواهد داشت و همانطور که بیان شد این به معنی نرسیدن زنان به مقامات بالا نزد خداوند نمی باشد بلکه زنان شرایط انجام این وظیفه را ندارند. از طرفی شواهدی نیز وجود دارد که زنان پیامبر نبوده اند، از جمله آیه «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى...»(5)؛ (ما هيچ پيامبرى را قبل از تو نفرستاديم مگر اينكه آنها مردانى بودند كه وحى به آنها فرستاده مى شد مردانى كه از شهرهاى آباد و مراكز جمعيت برخاستند)، و نیز روایات و اجماع که در این باره بیان شده است.
دریافت وحی توسط حضرت مریم و مادر حضرت موسی و... هم به معنی پیامبر بودن آنها نمی باشد. اگر چه پیامبر کسی است که وحی بر او نازل می شود، اما این گونه نیست که هر کس وحی دریافت کرد، پیامبر باشد؛ چرا که وحی بر دو قسم است، یکی وحی تشریعی و دریافت حلال و حرام، واجب و مستحب، مکروه و مباح و مانند آن، که مختص به پیامبران است و با رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) قطع شده است و هیچ بشری حتی امام معصوم نمی تواند دریافت کننده چنین وحیی باشد. نوع دوم وحی به صورت خبر غیبی بدین مفهوم که فردی از طریق وحی مطلع شود که در جهان چه می گذرد، آینده جهان چیست؟ و آینده خودش را ببیند و از آینده دیگران نیز با خبر شود، این نوع وحی مختص به پیامبران نیست و بقیه انسان ها اگر استعداد آن را کسب کنند می توانند از آن برخوردار گردند. این نوع وحی در آیات قرآن بر غیر انبیا نیز صورت گرفته است، مانند مادر حضرت موسی و حضرت مریم.
همچنین امامان معصوم شیعه و یا برخی دیگر از انسان های والا مثل حضرت زهرا(سلام الله علیها) می توانند از آن برخوردار باشند، به این گونه از وحی،«تحدیث» و به کسی که بر او وحی می شود محدث می گویند. در حدیثی آمده است: «انَّ أَوْصِيَاءَ مُحَمَّدٍ(عَلَيْهِمُ السَّلَامُ) مُحَدَّثُون»(6)؛ (اوصیای محمد(علیهم السلام) محدث اند)، یعنی صدای فرشته را می شنیدند، ولی خود او را نمی دیده اند.
در حدیث دیگری آمده است : «فَاطِمَةُ كَانَتْ مُحَدَّثَةً وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّة»(7)؛ (فاطمه زهرا محدثه بوده است که صدای فرشته را می شنید، ولی نبی نبود).
لذا اگر مراد کسانی که قائل به نبوت زنانی مثل حضرت مریم شده اند، اثبات نبوت انبائی و دریافت وحی به صورت خبر غیبی برای مریم(علیها السلام) و... باشد، این را همه عرفا، حکما و محققان اهل تفسیر می پذیرند، و اگر منظور، نبوّت تشریعی بوده، که مریم(علیها السلام) دارای رسالت بوده و وحی تشریعی دریافت می کرده، این مردود است؛ زیرا نه از آیات می توان این را استنباط کرد و نه روایات مشعر به آن هستند، بلکه بر خلاف آن، دلیل اقامه شده و می شود، مبنی بر این که نبوّت تشریعی از آنِ مرد است نه از آنِ زن.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.