پاسخ اجمالی:
آیاتی در قرآن وجود دارد که به تحریف قسمت هایی از تورات و انجیل که باب میل اهل کتاب نبوده اشاره دارد؛ از جمله: «يَسمعُون كَلامَ الله ثم يُحرّفُونه» و «يَلوُونَ ألسِنتَهُم بِالكِتابِ لِتحسبُوهُ من الكِتابِ وَ ما هُو من الكِتابِ» و «يُحرّفُونَ الكَلِمَ عَن مَواضعهِ». همچنین تفاوت اساسی قرآن با تورات و انجیل در نقل داستان انبیاء به تحریف شدگی این دو کتاب در این باره دلالت دارد. با وجود اینها در قرآن شواهدی است که قسمت هایی از این دو کتاب در زمان نزول قرآن تحریف نشده، مانند تعبیر «مُصدّق لِما مَعهُم» در آیاتی از سوره بقره و مائده.
پاسخ تفصیلی:
قرآن كريم از تحريف تورات و انجيل صريحا سخن نگفته است، اما آیاتی در قرآن وجود دارد که می توان از آنها نتیجه گرفت برخی از اهل کتاب قسمت هایی از تورات و انجیل را که باب میلشان نبوده تغییر می دادند که در نهایت منجر به تحریف لفظی و معنوی آن دو کتاب گردیده است. از جمله آیاتی که به تحریف کتاب های مقدس توسط اهل کتاب اشاره دارند عبارت اند از:
1. آیه 75 سوره بقره
در این آیه می خوانیم: «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»؛ (شما چگونه انتظار داريد كه اين قوم به دستورات آیین شما ايمان بياورند با اينكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى شنيدند و پس از فهم و درک آن را تحريف مى كردند، در حالى كه علم و اطلاع داشتند؟!). این آیه بیشتر به تحریف معنوی دلالت دارد، اما کسی که به تحریف معنوی دست می زند اگر زمینه تحریف لفظی برایش فراهم شود الفاظ را نیز به نفع خود تغییر می دهد؛ چنانکه در مورد سرگذشت بسیاری از پیامبران این تغییر را داده اند و داستان هایی بر خلاف آنچه قرآن بیان می کند نقل کرده اند و حتی گاهی توهین به پیامبران نیز شده است.
اگر یهود به جای تحریف به دنبال واقعیت بودند انتظار مى رفت كه در ابتدای ظهور اسلام پيش از ديگران به نداى اسلام لبيك گويند؛ چرا كه آنها برخلاف مشرکان، اهل كتاب بودند و علاوه بر آن صفات پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را نيز در كتاب هاى خود خوانده بودند، ولى قرآن مى گويد: با سابقه بدى كه آنها دارند انتظار شما مورد ندارد، چرا كه گاهى صفات و روحيات انحرافى يك جمعيت، سبب مى شود كه با تمام نزديكى به حق از آن دور گردند. آنها به جای ایمان به پیامبر اسلام صفات او را از کتاب های خود محو می کردند؛ چنان که در شأن نزول آیه نیز آمده است که بزرگان يهود می گفتند: صفات محمد(ص) را كه در تورات آمده براى مسلمانان بازگو نكنيد تا در پيشگاه خدا دليلى بر ضد شما نداشته باشند.(1)
2. آیه 78 سوره آل عمران
در آیه 78 سوره آل عمران نیز آمده است: «و إنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»؛ (در ميان آنها [يهود] كسانى هستند كه به هنگام تلاوت كتاب [خدا]، زبان خود را چنان مى گردانند كه گمان كنيد [آنچه را مى خوانند،] از كتاب [خدا] است، در حالى كه از كتاب [خدا] نيست! [و با صراحت] مى گويند: آن از طرف خداست! با اينكه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مى بندند در حالى كه مى دانند!).
مرحوم طبرسى در «مجمع البيان» از بعضى نقل مى كند كه اين آيه نيز در باره گروهى از علماء يهود نازل شده كه با دست خود چيزهايى بر خلاف آنچه در تورات آمده بود درباره صفات پيامبر اسلام مى نوشتند و آن را به خدا نسبت مى دادند (و با زبان خود حقائق تورات را تحريف مى كردند). به عنوان مثال در تورات نبی اکرم به گندم گون بودن چهره و میانه بالا بودن توصیف شده بود؛ در حالی که اینان او را دراز قد معرفی کردند.(2) در روایت دیگری آمده است که علمای یهود، صفت پیامبر را تغییر می دادند تا مستضعفین یهود دچار شک شوند.(3) ابو الفتوح رازى نام كعب بن اشرف و حى بن اخطب و بعضى ديگر از علماى آنها را در اينجا به خصوص ذكر مى كند که اقدام به تحریف تورات و ذکر اموری می کردند که در تورات واقعی وجود نداشت.(4)
به هر حال در اين آيه سخن از بخش ديگرى از خلاف كاري هاى بعضى از علماى اهل كتاب است. «يلون» از ماده «لى» (بر وزن حى) به معنى تابیدن و كج كردن است(5) و اين تعبير در اينجا كنايه جالبى از تحريف سخنان الهى است گويا آنها هنگام تلاوت تورات وقتى به صفات پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) كه بشارت ظهورش در آيات تورات آمده بود مى رسيدند در همان حال آن را تغيير مى دادند و چنان ماهرانه اين عمل انجام مى گرفت كه شنونده گمان مى كرد آنچه را مى شنود متن آيات الهى است. آنها به اين كار نيز قناعت نمى كردند بلكه صريحا مى گفتند: «اين از سوى خدا نازل شده در حالى كه از سوى خدا نبود». سپس قرآن بر اين امر تاكيد مى كند كه اين كار به خاطر اين نبود كه گرفتار اشتباهى شده باشند بلكه «به خدا دروغ مى بندند در حالى كه عالم و آگاهند».(6)
این آیات گرچه صراحت در تحریف متن تورات و انجیل از طرف اهل کتاب آن زمان ندارد اما به این نکته تصریح شده است که آنها الفاظ کتاب هایی که در اختیارشان بود را تغییر می دادند و حقایق را کتمان می کردند و کتمان حقایق و تغییر در آنچه کتب آسمانی بیان کرده، نتیجه اش تحریف در زمان های آینده می باشد؛ چنانکه امروز هیچ اثری از تورات و انجیلی که صفات و ویژگی های حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) در آنها باشد یا احکام و داستان های پیامبران قبلی را به درستی بیان کرده باشد، وجود ندارد.
3. آیه 46 سوره نساء
یکی دیگر از آیاتی که تحریف تورات را می توان از آن برداشت کرد، این آیه است که: «مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا...»؛ (جمعى از يهوديان سخنان را از محل خود تحريف مى نمايند و می گویند: ما شنيديم و مخالفت كرديم). اين تحريف ممكن است جنبه لفظى داشته باشد و يا جنبه معنوى و عملى؛ اما جمله «وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا» مى رساند كه منظور از تحريف در اينجا همان تحريف لفظى و تغيير عبارت است؛ زیرا می گفتند: «ما شنيديم و مخالفت كرديم!» بجاى اينكه بگويند «سمعنا و اطعنا»؛ (شنيديم و فرمان برداريم)، و اين درست به سخن كسانى مى ماند كه گاهى از روى مسخره و استهزاء مى گويند: «از شما گفتن و از ما گوش نكردن»! جمله هاى ديگر آيه نيز شاهد اين گفتار است.(7) بسیاری از مفسرین از جمله فخر رازی و میبدی و... در مورد عبارت «یُحَرّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» تحریف لفظی را احتمال داده اند.(8)
در این آیه به تغییر الفاظ آیات الهی توسط یهودیان تصریح شده و وقتی الفاظ با بیان دیگری بیان شود به مرور در کتابت هم تغییر داده خواهد شد؛ زیرا در آن زمان صنعت چاپ وجود نداشت و آیات الهی آن گونه که شنیده می شد گاهی مکتوب شده و به نسل های بعدی منتقل می گردید. حال وقتی برخی از یهودیان الفاظ کتب آسمانی که مورد پسندشان نبود را تغییر می دادند شکی در این نیست که آنها را تحریف می کردند.
4. آیات 13 و 41 سوره مائده
یکی دیگر از آیاتی که نشان می دهد اهل کتاب بعد از مخالفت با پیامبر(ص) به دنبال محو آثار و صفات آن حضرت از کتابهای خود بودند، عبارتی است که در آیات 13 و 41 سوره مائده تکرار شده است: «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ»؛ (آنها كلمات را تحريف می كنند و از محل و مسير آن بيرون مى برند و قسمتهاى قابل ملاحظه اى از آنچه به آنها گفته شده بود به دست فراموشى مى سپارند).
بعيد نيست قسمتى را كه آنها به دست فراموشى سپردند همان نشانه ها و آثار پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) باشد كه در آيات ديگر قرآن به آن اشاره شده است و نيز ممكن است اين جمله اشاره به آن باشد كه مي دانيم تورات در طول تاريخ مفقود شده، سپس جمعى از دانشمندان يهود به نوشتن آن مبادرت كردند و طبعا قسمتهاى فراوانى از ميان رفت و قسمتى تحريف يا به دست فراموشى سپرده شد و آنچه به دست آنها آمد بخشى از كتاب واقعى موسى(ع) بود كه با خرافات زيادى آميخته شده بود و آنها همين بخش را نيز گاهى بدست فراموشى سپردند.(9)
اختلاف قرآن و کتاب های آسمانی ذیگر در نقل داستان برخی انبیاء الهی
موضوع دیگری که هنگام بحث از تحریف آمیز بودن کتاب های مقدس، سخن از آن به میان می آید، چگونگی روایت داستان برخی از انبیای الهی در قرآن است. در قرآن تاریخ انبیاء گذشته بیان شده و شکی نیست که آنچه در این کتاب آمده از ناحیه خداست و مطابق با واقع می باشد. از طرفی برخی از این داستان ها در تورات و انجیل طور دیگری بیان شده که با آنچه در قرآن آمده تفاوت بسیار دارد لذا با توجه به اینکه دو گزارش متفاوت و نقیض از یک جریان هر دو صحیح نمی باشد می توان نتیجه گرفت که قرآن برخی از مطالب تورات و انجیل را تحریف شده و ناصحیح می داند. با وجود این آیات و شواهد و قرائنی که وجود دارد به این نتیجه می رسیم که تورات و انجیلی که در اختیار اهل کتاب می باشد همان چیزی نیست که بر حضرت موسی(علیه السلام) و حضرت عیسی(ع) نازل شده و حتی خود علمای یهود و مسیحیت نیز گاهی به این نکته اعتراف کرده اند.
معنای تصدیق شدن برخی از مفاد کتاب های مقدس در قرآن
آنچه مسلم است در زمان نزول قرآن، تورات و انجیل به صورت کامل تحریف نشده بود و بسیاری از حقایق از جمله نبوت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و صفات و ویژگی های آن حضرت و حتی برخی از احکامی که حضرت بیان می کردند در اختیار اهل کتاب بود و آنها با وجود علم به حقانیت حضرت با ایشان مخالفت کردند چنانچه در آيات متعددى از قرآن مجيد، اين تعبير به چشم مى خورد كه: «قرآن مفاد كتب پيشين را تصديق مى كند». به عنوان مثال در آيات 89 و 101 سوره بقره مى خوانيم: «مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ» و در آيه 48 سوره مائده مى فرمايد: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ»؛ (ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم در حالى اين كتاب كتب آسمانى پيشين را تصديق مى كند).
همين امر سبب شده كه جمعى از مبلغان يهود و مسيحى، اين آيات را سندى بر عدم تحريف تورات و انجيل بگيرند در حالی که این آيات چيزى جز «تصديق كردن عملى» قرآن و پيامبر(صلی الله علیه وآله) نسبت به نشانه هاى حقانيت او كه در كتب گذشته بوده است نيست و دلالتى بر تصديق تمام مندرجات تورات و انجيل ندارد. به علاوه چنانکه بیان شد آيات متعددى از قرآن حكايت از اين مى كند كه آنها آيات تورات و انجيل را تحريف نمودند.(10)
گریزان بودن یهود از احکام تورات
قرآن در آیه 43 سوره مائده در تعبیر دیگری به گریزان بودن یهود از احکام تورات که از زمینه های مهم تحریف است، اشاره شده: «و كَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِيها حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ»؛ (آنها چگونه تو را به داورى مى طلبند در حالى كه تورات نزد ايشان است و در آن حكم خدا هست [وانگهى] پس از داورى خواستن از حكم تو روى مى گردانند، و آنها مؤمن نيستند). در اين جمله مى خواهد شنونده را از رفتار يهوديان به شگفت وادار نمايد كه مى فرمايد يهود امتى است صاحب كتاب و شريعت و منكر نبوت و كتاب و شريعت تو. فعلا به واقعه اى بر خورده اند (حكم سنگسار كردن زن و مردى كه زناى محصنه كرده اند) كه حكمش در كتاب خودشان نيز هست (در تورات كنونى در فصل بيست و دوم از سفر تثنيه آمده است) ولى نمى خواهند آن حكم را كه حكم خدا است جارى سازند. با اين حال چگونه به حكم تو كه آن نيز همان حكم خدا است تن در مى دهند؟ معلوم است كه تن در نمى دهند اينان از كتاب خدا و حكم آن گريزانند هرگز به آن ايمان نخواهند آورد.(11)
نتیجه اینكه: در تورات موجود، و دائر در بين يهود امروز، مقدارى از تورات اصلى كه بر موسى(علیه السلام) نازل شده وجود دارد و مقدارى هم از مطالب تحريفى وجود دارد. خلاصه در تورات اصلى دستبرد شده كه يا چيزهايى به آن اضافه كرده اند و يا از آن انداخته اند و يا لفظ آن را و يا جاى آن را تغيير داده اند و يا تصرفاتى ديگر كرده اند(12)، اين آن نظريه اى است كه از قرآن كريم در باره تورات استفاده مى شود و بحث دقيق و مفصل هم به همين نتيجه مى رسد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.