پاسخ اجمالی:
آیات قرآن درباره تورات و انجیل دو گروه است؛ گروهی از این آیات با صراحت تمام انجیل و تورات را «تحریف شده» می دانند و بعضی از آیات، این دو کتاب را «نور و هدایت» معرفی می کنند، که این نگاه و قضاوت درباره اصل تحریف نشده آنهاست. در حقیقت قرآن اصل اوّلیّه و بخشی از تورات و انجیل را که در دست یهود و مسیحیّت زمان پیامبر اسلام(ص) بود، هدایت و نور معرفی کرده است. قرآن ضمن توجّه به تحريف تورات و انجیل موجود، از اصل كتب آسمانى تجليل می کند؛ چرا که تمام كتابهاى آسمانى وسيله هدايت پرهيزكاران مي باشند.
پاسخ تفصیلی:
آیات قرآن درباره تورات و انجیل دو گروه است؛ گروهی از این آیات با صراحت تمام انجیل و تورات را از حیث معنا و لفظ «تحریف شده» می دانند(1) و بعضی از آیات، این دو کتاب را «نور و هدایت» معرفی می کنند، که این نگاه و قضاوت درباره اصل تحریف نشده آنهاست. همچنین بعضی از آیات گروه دوّم، از اهل کتاب می خواهد بر اساس کتابهایشان حکم کنند که این درخواست دو دلیل دارد؛ اولا: بخش های تحریف نشده زیادی در این دو کتاب وجود دارد که یهود و مسیحیان از حکم کردن با آن بخشها اجتناب می کردند و بر حکم آنها گردن نمی نهادند؛ مثل احکام مشترک در تورات و قرآن. ثانیا: در همان مطالب تحریف نشده، نشانه ها و تأییداتی به نفع اسلام و پیامبر آن وجود داشت که از پیروان آن کتابها انتظار می رفت بر اساس تبعیّت از این تعلیمات دین اسلام را بپذیرند. در حقیقت قرآن اصل اوّلیّه و بخشی از تورات و انجیل را که در دست یهود و مسیحیّت زمان پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) بود، هدایت و نور معرفی کرده است.
بنابر این وقتی قرآن از تورات و انجيل به عنوان يك كتاب آسمانی ياد مى كند، از اصل كتب آسمانى تجليل می کند؛ چراکه تمام كتابهاى آسمانى مانند قرآن وسيله هدايت پرهيزكاران مي باشند.(2)
به عنوان مثال در آیه 44 سوره مائده می خوانیم: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ» ؛ (ما تورات را نازل كرديم كه در آن هدايت و نور بود و پيامبران كه تسليم در برابر فرمان خدا بودند، با آن، براى يهوديان حكم مى كردند و [همچنين] علماء و دانشمندان به اين كتاب الهى كه به آنها سپرده شده بود و بر آن گواه بودند، داورى مى نمودند، بنا بر اين [از داورى كردن بر طبق آيات الهى] از مردم نهراسيد و از من بترسيد و آيات مرا به بهاى ناچيز نفروشيد و آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمى كنند كافرند).
در آیه 46 سوره مائده هم آمده: «وَ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدىً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ» ؛ (و به دنبال آنها [يعنى پيامبران پيشين] عيسى بن مريم را قرار داديم كه به آنچه پيش از او فرستاده شده بود از تورات تصديق داشت و انجيل را به او داديم كه در آن هدايت و نور بود و [كتاب آسمانى او نيز] تورات را كه قبل از او بود تصديق مى كرد و هدايت و موعظه براى پرهيزكاران بود).
به این ترتیب هر کدام از پیامبران الهی کتب آسمانی قبل از خود را تصدیق می کردند و آنها را تکمیل می کردند و پیامبر اسلام نیز از این قاعده مستثناء نیست و به همه مردم جهان این پیام را داد که من طبق آنچه در کتب آسمانی سابق وعده داده شده برای تکمیل ادیان الهی مبعوث شده ام، پس به من ایمان بیاورید (و به آنچه نازل كرده ام (قرآن) ايمان بياوريد كه نشانه هاى آن با آنچه در كتابهاى شما است كاملا مطابقت دارد، و نخستين كافر به آن نباشيد، و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد [به خاطر در آمد مختصرى نشانه هاى قرآن و پيامبر اسلام را كه در كتب شما موجود است پنهان نكنيد] و تنها از من [و مخالفت دستور من] بترسيد [نه از مردم] * و حق را با باطل نياميزيد، و حقيقت را با اينكه مى دانيد كتمان نكنيد)؛ «وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ * وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» .(3)
اما برخی به جای پیروی از پیامبر اسلام به مخالفت با او پرداختند و هر آنچه بر حقانیت پیامبر اسلام وجود داشت را پنهان کردند؛ لذا در قرآن می خوانیم: «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» (4)؛ (شما چگونه انتظار داريد كه اين قوم به دستورات آئين شما ايمان بياورند، با اينكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى شنيدند و پس از فهم و درك آن را تحريف مى كردند، در حالى كه علم و اطلاع داشتند؟!).
در ابتداى ظهور پيامبر اسلام انتظار مى رفت كه قوم يهود پيش از ديگران با نداى اسلام لبيك گويند چرا كه آنها اهل كتاب بودند (بخلاف مشركان) بعلاوه صفات پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را نيز در كتابهاى خود خوانده بودند ولى قرآن مى گويد: با سابقه بدى كه آنها دارند انتظار شما مورد ندارد، چرا كه گاهى صفات و روحيات انحرافى يك جمعيت، سبب مى شود كه با تمام نزديكى به حق از آن دور گردند.(5)
آنها حتی احکامی که با احکام اسلام مطابقت داشت را رها کردند؛ به عنوان مثال آنها طبق آیه 43 سوره مائده از گردن نهادن به حکم مشترک تورات و قرآن درباره سنگسار زنای محصنه اجتناب کردند؛ در این آیه آمده است: «و كَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِيها حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ» ؛ (آنها چگونه تو را به داورى مى طلبند در حالى كه تورات نزد ايشان است و در آن حكم خدا هست [وانگهى] پس از داورى خواستن از حكم تو روى مى گردانند، و آنها مؤمن نيستند).
بايد دانست كه حكم مزبور (يعنى حكم سنگسار كردن زن و مردى كه زناى محصنه كرده اند)، در تورات كنونى در فصل بيست و دوم از سفر تثنيه آمده است. تعجب از اين است كه آنها تورات را يك كتاب منسوخ نمى دانند، و آئين اسلام را باطل مى شمرند با اين حال چون احكام تورات موافق اميالشان نيست آن را رها كرده و به سراغ حكمى مى روند كه از نظر اصولى با آن موافق نيستند. و از آن عجب تر اينكه بعد از انتخاب پیامبر اسلام براى داورى، حكم او را كه موافق حكم تورات است چون بر خلاف ميل آنها است نمى پذيرند. حقيقت اين است كه آنها اصولا ايمان ندارند و گر نه با احكام خدا چنين بازى نمى كردند.(6)
از همه اينها نتيجه مى گيريم كه در تورات موجود، و دائر در بين يهود امروز، مقدارى از تورات اصلى كه بر موسى(علیه السلام) نازل شده وجود دارد و مقدارى هم از مطالب تحريفى وجود دارد؛ اين آن نظريه اى است كه از قرآن كريم در باره تورات استفاده مى شود و بحث دقيق و مفصل هم به همين نتيجه مى رسد.(7) همچنین انجیل کنونی آن انجیلی نیست که بر حضرت عیسی(علیه السلام) نازل شده بلکه مطالب اصلی و تحریف شده را باهم دارد.
آيات مختلف قرآن نیز گواهى مى دهد كه نشانه هاى پيامبر اسلام و آئين او در همان كتابهاى تحریف شده و موجود در دست يهود و نصارى در زمان ظهور اسلام وجود داشته و مسلم است كه منظور از تحريف اين كتب آسمانى اين نيست كه تمام مطالب كتابهاى موجود باطل و بر خلاف واقع مى باشد.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.