پاسخ اجمالی:
میان این دو گروه آیات تناقضی وجود ندارد؛ چرا که اطلاق نور و هدایت به اين دو كتاب، ناظر به تورات و انجيل اصلى است، ضمن اینکه تمام این دو کتاب باطل و بر خلاف واقع نیست، بلكه قسمتى از تورات و انجيل واقعى در لابلاى همين كتب وجود داشته و دارد.
پاسخ تفصیلی:
در قرآن مجيد به تورات و انجيل و قرآن هر سه «نور» گفته شده است: درباره تورات مي خوانيم: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدىً وَ نُورٌ» (1)؛ (ما تورات را نازل كرديم در حالى كه در آن، هدايت و نور بود). همچنین درباره انجيل آمده است: «... الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدىً وَ نُورٌ» (2)؛ (... و انجيل را به او(عیسی) داديم كه در آن، هدايت و نور بود) و درباره قرآن نیز مي خوانيم: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ» (3)؛ (از طرف خدا، نور و كتاب آشكارى به سوى شما آمد). تعبیر «وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ» در پایان آیه 46 سوره مائده نیز همانند تعبيرى است كه در آغاز سوره بقره درباره قرآن آمده است؛ آنجا كه مي گويد: «هدىً لِلْمُتَّقِينَ» (4)؛ (قرآن وسيله هدايت پرهيزكاران است).
تمام كتابهاى آسمانى چنين اند كه وسيله هدايت پرهيزكاران مي باشند.(5) انبيا و كتابهاى آنان، همه از يك سرچشمه و براى يك هدفند و يكديگر را تصديق مى كنند.(6) اساسا تمام كتابهاى آسمانى، در اصول مسائل هماهنگى دارند، و هدف واحد يعنى تربيت و تكامل انسان را تعقيب مي كنند، اگر چه در مسائل فرعى به مقتضاى قانون تكامل تدريجى با هم، تفاوتهايى دارند، و هر آئين تازه، مرحله بالاترى را مى پيمايد، و برنامه جامع ترى دارد.
لذا قرآن در موارد متعددى از تورات و انجيل به عنوان كتاب آسمانی ياد مى كند، و «ضمن توجّه به تحريف تورات و انجیل موجود»، از «اصل كتب آسمانى» تجليل می کند؛ «تجلیل از کلیات و اصول مشترک» که مایه هدایت انسانهای پرهیزکار هستند.
با وجود اینکه اين دو كتاب در اصل از طرف خدا نازل شده و جاى هيچ گونه شك و ترديد نيست، ولى اين نيز مسلم است كه قسمتهایی از اين دو كتاب آسمانى بعد از زمان پيامبران دستخوش تحريف شدند، حقايقى از آن كم شد و خرافاتى بر آن افزوده گرديد و آنها را از ارزش انداخت و يا كتب اصلى فراموش گرديد و كتابهاى ديگرى كه تنها بخشى از حقايق آنها را در برداشت جاى آنها نشست.
بسیاری از محققین یهودی و مسیحی نیز معتقدند که تورات و انجیل فعلی، تورات و انجیل اصلی نیست و دستخوش تغییر شده است؛ به عنوان مثال محققین یهودی ثابت كرده اند كه عهد عتيق موجود، پس از اسارت بابلي يهود و در دوره ي كاهنان (يعني 500 سال قبل از ميلاد) تأليف شده است.(7) «اسپينوزا» که یک دانشمند یهودی است بر این باور است نويسندگان كتاب هاي عهد عتيق افرادي نبودند كه در ديد سنتی به آنها منسوب اند.(8)
براي تبيين تحريف هاي صورت گرفته در کتب مسيحيت نیز كافي است تا نگاهي به تعارضات و تناقض گويي هاي موجود بين انجيل هاي چهارگانه و ديگر كتاب هاي مقدس آنان داشته باشيم. به عنوان مثال در اناجيل هم نوا (متي، مرقس، لوقا) عيسي(عليه السّلام) موساي جديد است كه شريعت تازه اي آورده است.(9) و تعبير «پسر خدا» مختص او نبوده و تمام مؤمنان فرزندان خداوند به حساب مي آيند؛ چنان كه در انجيل متي مي گويد: «خوشا به حال آنان كه براي برقراري صلح در ميان مردم مي كوشند زيرا ايشان فرزندان خدا ناميده خواهند شد»(10) و قرن ها بعد علماي مسيحي به تبعيت از پولس در شوراي نيقيه نه تنها اين عنوان را به عيسي(عليه السّلام) اختصاص دادند، بلكه آن را به معناي واقعي گرفته و گفتند: «مسيح پسر خدا، مولود از پدر، يگانه مولود كه از ذات پدر است. خدا از خدا و نور از نور ...»(11)
اين تغييرات در کتب مقدس مسیحیان که توسط پولس آغاز شد آن قدر زياد و فراوان گشت كه خود مسيحيان نیز اعتراف كردند که مسيحيت كنوني مسيحيت وضع شده از سوي پولس است و به پولس لقب دومين مؤسس مسيحيت را دادند.(12)
بنابراین میان آیاتی از قرآن که این کتب مقدس را مایه «هدایت و نور» معرفی می کند، با آیاتی که «دلالت بر تحریف» آنها بعد از پیامبران دارد، تناقضی وجود ندارد؛ چرا که اطلاق نور به اين دو كتاب، ناظر به تورات و انجيل اصلى است. ضمن اینکه تمام این دو کتاب باطل و بر خلاف واقع نیست، بلكه قسمتى از تورات و انجيل واقعى در لابلاى همين كتب وجود داشته و دارد.(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.