پاسخ اجمالی:
اولا: آیات زیادی از قرآن، اهل کتاب را به اسلام آوردن دعوت و تشویق و بلکه الزام کرده است و همچنین آنان را به خاطر اسلام نیاوردنشان، کافر و فاسق و مشمول لعن الهی خوانده است. بنابراین آنها را به رسمیت و مشروعیت و حقانیت نشناخته است.
ثانیا: این آیه در مقام منّت گذاری و رفع عسر و حرج از مسلمانان نازل شده است؛ زیرا با اهل کتاب روابط تجاری و اجتماعی تنگاتنگ دارند. قبل از سوره مائده منع شرعى وجود داشته، و سوره مائده که در مقام منّت گذارى و تخفیف است دلالت دارد بر اینکه آن منع قبلى به منظور تخفیف برداشته شده است؛ پس آیه ربطی به پلورالیسم ندارد.
پاسخ تفصیلی:
جواز معاشرت با اهل کتاب، دلیل رسمیت و مشروعیت و حقانیت آنها!
یکی از روش های طرفداران پلورالیسم برای اثبات مدعای خود، استفاده از آیات قرآن به عنوان دلیل و تاییدی بر پلورالیسم است. در آیه 5 سوره مائده آمده است: «الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدانٍ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ (امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شد و [همچنین] غذاى اهل کتاب براى شما حلال است و غذاى شما براى آنها حلال مىباشد و [نیز] زنان پاکدامن از مسلمانان و زنان پاکدامن از اهل کتاب حلال هستند هنگامى که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید نه زناکار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گیرید. و کسى که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه مى گردد؛ و در سراى دیگر، از زیانکاران خواهد بود).
برخی طرفداران پلورالیسم با استناد به این آیه می گویند، چون قرآن کریم غذای اهل کتاب را برای مسلمانان حلال و ازدواج با زنان اهل کتاب را جایز دانسته - بدون اینکه آنان از آیین خود دست بردارند - پس آیین آنها را به رسمیت و مشروعیت و حقانیت شناخته است.(1)
پاسخ:
نادرستی این مدعا و استدلال و برداشت کثرت گرایان از این گونه آیات را طی نکات ذیل روشن می کنیم:
نکته اول:
آیات زیادی از قرآن، اهل کتاب را به اسلام آوردن دعوت و تشویق و بلکه الزام کرده است، مانند آیه 46 سوره نساء که درباره دعوت اهل کتاب به اسلام و قرآن و تهدید از عاقبت اسلام نیاوردن می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً»؛ (اى کسانى که کتاب [آسمانى] به شما داده شده، به آنچه ما نازل کردیم [به قرآنى] که تصدیق کننده آنچه نزد شماست [از دین و کتاب، و مطابق آنچه پیش شماست از علائم این پیامبر و کتاب او] ایمان آورید پیش از آنکه صورت هایى را محو کنیم و به پشت سر برگردانیم [جسمشان را چنین کنیم یا روحشان را از ایمان به کفر تغییر دهیم] یا آنها را لعن و طرد کنیم چنان که اصحاب سبت را [صیادان ماهى در روز شنبه را] لعن کردیم [و مسخ نمودیم] و فرمان خداوند همواره شدنى است).
همچنین آیات زیادی از قرآن اهل کتاب را به خاطر اسلام نیاوردنشان، کافر و فاسق و مشمول لعن الهی خوانده است، مانند آیه 89 سوره بقره: «وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکافِرینَ»؛ (و هنگامى که از طرف خداوند، کتابى براى آنها آمد که موافق نشانههایى بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزى بر کافران مىدادند [که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.] با این همه، هنگامى که این کتاب، و پیامبرى را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند؛ لعنت خدا بر کافران باد!).
حال با وجود چنین آیاتی چگونه می توان گفت قرآن اهل کتاب را به رسمیت و مشروعیت و حقانیت شناخته است!
نکته دوم:
از منّت های خداوند بر مسلمانان حلال شدن غذای اهل کتاب و جواز نکاح با آنان است که این دو موضوع پیش تر حرام بوده اند. قبل از سوره مائده منع شرعى وجود داشته، و سوره مائده که در مقام منّت گذارى و تخفیف است، دلالت دارد بر اینکه آن منع قبلى به منظور تخفیف برداشته شده است. این آیه در مقام رفع عسر و حرج از مسلمانان نازل شده است؛ زیرا با اهل کتاب روابط تجاری و اجتماعی تنگاتنگ دارند.
با در نظر گرفتن اینکه لحن، لحن منت گذارى است، و اینکه مقام سخن، مقام تخفیف و آسان کردن وظائف است، معناى آیه چنین مى شود: «ما بر شما مسلمانان منت مىگذاریم، که تکلیف را برایتان آسان کردیم، و حرمت ازدواج بین مردان شما و زنان اهل کتاب را برداشتیم، و براى این برداشتیم که آنها قبل از شما صاحب کتاب بودند، و قهرا نسبت به سایر طوایفى که مسلمان نیستند به مسلمانان نزدیکترند»، زیرا به توحید و رسالت اعتقاد دارند، بر خلاف مشرکین و بت پرستان که منکر نبوتند.(2)
مرحوم علامه طباطبایی درباره غرض از تشریع حکم مربوط به زنان اهل کتاب و هشدار دادن از سقوط در پرتگاه هوا و هوس در معاشرت با اهل کتاب می گوید: جمله پایانی آیه «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ...»، مى خواهد مؤمنین را از خطرى که ممکن است در اثر سهل انگارى در امر خدا و معاشرت آزادانه با کفار متوجّه آنان شود بر حذر بدارد، و بفهماند که اگر در جملات قبل، طعام اهل کتاب را و ازدواج با زنان عفیف آنان را بر شما مؤمنین حلال کردیم براى این بود که در معاشرت شما با اهل کتاب تخفیف و تسهیلى فراهم آوریم، تا این وسیله اى بشود که شما با اخلاق اسلامى خود با یهود و نصارا معاشرت کنید، و آنان را شیفته اسلام بسازید، و داعى آنان باشد بسوى علم نافع و عمل صالح. پس غرض از تشریع حکم مورد بحث این بوده، نه اینکه مسلمین این حکم را بهانه و وسیله قرار دهند براى اینکه خود را در پرتگاه هوا و هوسها ساقط نموده، در دوستى و عشق ورزیدن با زنان یهودى و نصرانى بى بند و بار شوند، و عاشق جمال آنان شده، در نتیجه خواه ناخواه خلق و خوى آنان را نیز متابعت نمایند و چیزى نگذرد که خلق و خوى یهودیت و نصرانیت حاکم بر مسلمین گشته و بر خلق و خوى اسلامى مسلط گردد، و آن را تحت الشعاع خود کند، و فساد آنان بر صلاح اسلام چیره گردد، که این خود بلاى بزرگى است، که مسلمانان را به قهقرا بر مى گرداند، در نتیجه حکمى را که خدا در تشریعش بر مسلمانان منت نهاده بود را فتنه و محنت و مهلکه مسلمین کرده، تخفیف الهى را به صورت عذاب در آورد. به همین جهت خداى تعالى بعد از بیان حلیت طعام اهل کتاب و زنان پاکدامن ایشان، مسلمانان را از بى بند و بارى در تنعم به این نعمت، حلال بودن طعام و زنان اهل کتاب بر حذر داشته، تا بى بند و باریشان کارشان را به کفر ایمان و ترک ارکان دین و اعراض از حق نکشاند، زیرا اگر چنین کنند باعث مى شوند که اعمالشان حبط شود، و در آخرت نتیجهاى از تلاش زندگى خود نبینند.(3)
نکته سوم:
در مورد طعام اهل کتاب، هم اجازه داده شده که از طعام آنها خورده شود (البته با شرائطى که دارد) و هم به آنها اطعام شود. امّا در مورد ازدواج تنها گرفتن زن از آنان تجویز شده ولى زنان مسلمان به هیچوجه مجاز نیستند که با مردان اهل کتاب ازدواج کنند، و فلسفه آن ناگفته پیدا است؛ زیرا زنان بخاطر آنکه عواطف رقیقترى دارند زودتر ممکن است عقیده همسران خود را بپذیرند تا مردان!(4) پس تجویز ازدواج با آنان بی حد و مرز نیست.
نکته چهارم:
کلمه «الْیَوْمَ» در این آیه اشاره به دوران اقتدار مسلمانان است؛ پس تجویز چنین معاشرتی بی حد و مرز نیست. وبه بیان آیة الله مکارم شیرازی: بدیهى است حکومتى مى تواند چنین توسعه اى به اتباع خود بدهد که بر اوضاع محیط کاملا مسلط گردد، و بیمى از دشمن نداشته باشد، چنین شرائطى در واقع در روز غدیر خم و به عقیده بعضى در روز عرفه در حجة الوداع یا بعد از فتح خیبر حاصل گشت، اگر چه روز غدیر خم از هر جهت براى این موضوع مناسبتر به نظر می رسد.(5) درحالیکه برپایه پلورالیسم روابط بین شرایع و پیروان آنها بی حد و مرز است و وابسته به قوت و ضعف آنان نیست.
با توجه به نکات بالا روشن می شود که حلال بودن غذای اهل کتاب و ازدواج با آنان، در مقام منت گذاری و رفع عسر و حرج از مسلمانان نازل شده است زیرا با اهل کتاب روابط تجاری و اجتماعی تنگاتنگ دارند. پس این مطلب ربطی به تایید پلورالیسم و و مشروعیت و حقانیت اهل کتاب ندارد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.