پاسخ اجمالی:
به عکس آنچه معروف است که در هنگام زبانه کشیدن آتش عذاب های عمومی «خشک و تر با هم مى سوزند» در منطق عقل و تعلیمات انبیاء هیچ بى گناهى به جرم دیگرى مجازات نخواهد شد. مجازات های الهی این گونه نیست که دامان بی گناهان را به خاطر گناه گناهکاران بگیرد و قرآن مجید درباره عذاب هایی که درباره اقوام لوط و ثمود نازل شد تصریح به این تمایز بین گناهکاران و بی گناهان دارد. بنابراین اگر در پاره اى از احادیث غیر معتبر، چیزى بر خلاف این قانون کلّى اسلام دیده شود، حتماً باید آن را کنار گذاشت، یا توجیه کرد.
با این حال باید توجه داشت که گناهانی که موجب عذاب می شوند با هم متفاوت اند و همه از یک جنس نیستند. در اقوامی مثل قوم سبت، هر چند عذاب الهی بر گناهکاران نازل شده بود، اما علاوه بر آنها کسانی که در قبال گناه گناهکاران ساکت و بی تفاوت بوده اند – که این سکوت نیز نوعی گناه بوده است – نیز از عذاب الهی در امان نمانده اند.
پاسخ تفصیلی:
با مطالعه سرگذشت اقوام گذشته، مثل اصحاب سبت در سوره اعراف، می بینیم که هنگام نزول عذاب الهی بر گناهکاران، این عذاب جنبه ای عمومی داشته و شامل همه مردمان آن قوم، اعم از گناهکار و بی گناه می شده است. در آیه 25 سوره انفال نیز می خوانیم: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ»؛ (و از فتنه اى كه تنها به ستمكاران شما نمى رسد بترسید و بدانید كه خدا سخت كیفر است). گویی فتنه ها تنها دامن کسانی را که ظلم کرده اند نمی گیرد و همه افراد از ظالم و مظلوم را در بر می گیرد.
سوالی که ممکن است به ذهن برسد این است که آیا چنین عذاب هایی موجب هلاکت برخی بی گناهان که در میان قوم گناهکار خود حضور داشتند نمی شده است؟! و آیا چنین عقوبتی برای آن مردمان بی گناه با تعالیم آیه 15 سوره اسراء یعنی «وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»؛ (و هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمى كشد) منافات نمی یابد؟! آیا اصولا پدید آمدن چنین عذاب هایی که در آنها تر و خشک با هم می سوزند، با عدالت خداوند سازگار است؟!
در پاسخ به این سؤال می گوییم که به عکس آنچه معروف است که در هنگام زبانه کشیدن آتش عذاب های عمومی «خشک و تر با هم مى سوزند»، در منطق عقل و تعلیمات انبیاء(علیهم السلام) هیچ بى گناهى به جرم دیگرى مجازات نخواهد شد. همان طور که در آیه 15 سوره اسراء نیز اشاره رفت، هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى کشد. مجازات های الهی این گونه نیست که دامان بی گناهان را به خاطر گناه گناهکاران بگیرد؛ زیرا به تعبیر آیه 51 سوره انفال، خداوند عادلی است که (نسبت به بندگانش هرگز ستم روا نمى دارد)؛ «وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ». خداوند هرگز گناهکاری را بیش از گناهش مجازات نمی کند، چه رسد به بی گناهان؛ زیرا شکی نیست که چنین رفتاری همان ستم روشن و آشکار است که خداوند از آن پاک و مبرّا است. درباره عذاب هایی که درباره اقوام لوط و ثمود نازل شد، قرآن مجید، تصریح به این تمایز بین گناهکاران و بی گناهان دارد.
در داستان مجازات قوم لوط، فرشتگان به حضرت لوط(علیه السلام) و خانواده اش (البتّه به غير از همسرش) دستور دادند كه شب هنگام، قبل از نزول عذاب شهر را ترك كنند تا عذاب الهى دامان آنها را نگيرد. سوره عنکبوت بدین نحو این داستان را روایت می کند که فرشتگانى كه مأمور عذاب قوم لوط بودند بودند قبل از آن كه به سرزمين او براى انجام مأموريت خود بيايند، براى بشارت ابراهیم(علیه السلام) به تولد فرزندش به سرزمين ابراهیم(ع) رفتند و مکالمه ای بین آنها و ابراهیم(ع) به نحو ذیل درگرفت.
در آيه 32 سوره عنکبوت می خوانیم: (و هنگامى كه فرستادگان ما [از فرشتگان] بشارت [تولد فرزند] براى ابراهيم آوردند، گفتند: ما اهل اين شهر و آبادى را [و به شهرهاى قوم لوط اشاره كردند] هلاك خواهيم كرد، چرا كه اهل آن ستمگرند)؛ «وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى قالُوا إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَها كانُوا ظالِمِينَ». هنگامى كه ابراهيم(علیه السلام) اين سخن را شنيد نگران لوط پيامبر بزرگ خدا شد و (گفت: لوط در ایين آبادى است)؛ «قالَ إِنَّ فِيها لُوطاً». سرنوشت او چه خواهد شد؟! اما فورا در پاسخ او (گفتند: [نگران مباش] ما به كسانى كه در آن هستند آگاه تريم)؛ «قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها». کنایه از این حقیقت که هرگز تر و خشك در دستگاه مجازات عادلانه الهی با هم نمى سوزند و این برنامه كاملا دقيق و حساب شده است.(1) همان طور که دیدیم حكمت و عدالت الهی اقتضا کرد كه اگر در هفت شهر قوم لوط يك خانواده پاك و مؤمن وجود داشته باشد آنها نجات یابند و اين اتّفاق رخ داد.(2)
در داستان قوم ثمود نیز همین اتفاق افتاد. هنگامی که فرمان عذاب نازل شد، درست برخلاف آنچه که می گویند که تر و خشك با هم مى سوزند، خداوند مؤمنان را نجات داد و تنها بت پرستان گرفتار عذاب شدند. به آیه 66 سوره هود که به این موضوع اشاره می کند توجه فرماييد: «فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحاً وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْىِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِىُّ الْعَزِيزُ»؛ (و هنگامى كه فرمان [مجازات] ما فرا رسيد، صالح(علیه السلام) و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود [از آن عذاب] و از رسوايى آن روز، رهايى بخشيديم چرا كه پروردگارت، توانا و شكست ناپذير است).
بنابراین عذاب شدن یک گروه بی گناه به واسطه گناه دیگران امری است که قرآن و دیگر آموزه های صحیح اسلامی آن را نفی می کند و اگر در پاره اى از احادیث غیر معتبر، چیزى بر خلاف این قانون کلّى اسلام دیده شود، حتماً باید آن را کنار گذاشت، یا توجیه کرد. مثلا روایتى که مى گوید: «شخص میت به خاطر گریه و بى تابى بازماندگانش، معذّب مى شود»(3) ممکن است منظور از معذّب شدن، عذاب الهى نباشد بلکه ناراحتى ای است که روح او بر اثر آگاهى از بى تابى بستگانش پیدا مى کند. همچنین عقیده کسانى که مى گویند: فرزندان کفار همراه پدران شان در آتش دوزخ خواهند بود یک عقیده اسلامى نیست؛ چرا که هیچ فرزندى به گناه پدر و مادر مجازات نمى گردد و به همین دلیل، حتى فرزندان نامشروع، شخصاً هیچ گناهى ندارند و درهاى سعادت و نجات ـ اگر بخواهند ـ به روى آنان گشوده است هر چند زمینه تربیتى دشوارى دارند.(4)
بعداز بیان نکات فوق می گوییم، در عذاب های عمومی ای که بر سر برخی اقوام گذشته – مانند داستان اصحاب سبت – نازل شده، نکته ای وجود دارد که ممکن است این موضوع را به ذهن متبادر کند که افراد بی گناه آن قوم، به جرم رفتارهای گناه کاران شان، مورد عذاب قرار گرفته اند و به اصطلاح تر و خشک با هم سوخته اند. آن نکته چیست؟
قرآن مجید در یک جمله کوتاه و پر معنى در آیه 44 سوره یونس مى فرماید: «إِنَّ اللّهَ لاَ یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئًا وَلَـكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»؛ (خداوند کم ترین ظلمى به کسى نمى کند ولى مردم به خویشتن ظلم و ستم روا مى دارند).(5) به شهادت قرآن مجيد و حوادث تاريخى و تجربيات عينى، بخشى از مشكلات، رنج ها و بلايا نتيجه گناهان و معاصی انسان است كه در همين دنيا دامنگير او مى گردد. در آيه 30 سوره شورى مى خوانيم: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير»؛ (هر مصيبتى به شما مى رسد به خاطر اعمالى است كه انجام داده ايد و بسيارى را نيز عفو مى كند). اين مجازات ها كه نتيجه گناهان انسان است گاهی به صورت بلاياى طبيعى و عمومی جلوه مى نمايد.(6)
البته گناهان افراد با هم متفاوت است و همه از یک جنس نیستند. لذا در اقوام پیشین، هر چند عذاب الهی بر گناهکاران نازل شده است، اما علاوه بر این، کسانی که در قبال گناه گناهکاران ساکت و بی تفاوت بوده اند – که این سکوت نیز نوعی گناه بوده است – نیز از عذاب الهی در امان نمانده اند.
از نظر قرآن، انسان مؤمن لازم است خود از گناه دوری کرده و دیگران را نیز توصیه و دعوت به پرهیز از گناه کند تا این گونه از خسران و زیان رهایی یابد. در سوره عصر، مؤمنان کسانی معرّفی می شوند که یکدیگر را توصیه به حقّ کنند: (كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند و يكديگر را به حقّ سفارش كرده و يكديگر را به شكيبايى و استقامت توصيه نموده اند)؛ «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر».
در بیان داستان اصحاب سبت خداوند در آیه 165 سوره اعراف می فرماید: (هنگامی که آنچه را بدان تذکّر داده شده بودند از یاد بردند کسانی را که از کار بد دور بودند و باز می داشتند نجات دادیم و کسانی را که ستم کردند به سزای آنکه نافرمانی می کردند به عذابی شدید گرفتار کردیم)؛ «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُون».
در این ماجرا، اصحاب سبت ـ بعد از اینکه به خاطر امتحان این قوم، خداوند ماهیگیری را بر آنها در روز شنبه ممنوع کرد ـ به سه گروه تقسیم شدند: 1. کسانی که اقدام به ماهیگیری کرده و امر خداوند را نادیده گرفتند؛ 2. کسانی که بی تفاوت بوده و به زندگی خود مشغول بودند؛ 3. و گروه سوم کسانی که امر به معروف و نهی از منکر کردند و آنها را از این کار بر حذر داشتند. حال وقتی زمان عذاب این گروه فرا رسید تر و خشک با هم نسوختند و تنها کسانی که مرتکب گناه شده بودند و همچنین کسانی که در برابر گناه آنها سکوت کرده و بی تفاوت بودند مورد عذاب الهی قرار گرفتند.
بنابراین کسی که خود از گناه و بدی دور باشد و دیگران را نیز دور کند نجات می یابد و عذاب نمی شود و اگر بی تفاوت از کنار گناه بگذرد و حتی امر به معروف و نهی از منکر قلبی نداشته باشد می بایست آماده مجازات باشد. زیرا کسی که انکار قلبی ندارد در حقیقت با کافران متشابه است و همین تشابه با کفر و کافران مجازات را شامل او خواهد کرد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.