پاسخ اجمالی:
از نظر اسلام، عمل خالص هر مقدار هم که کم باشد بر عمل زیاد اگر خالص نباشد ترجیح دارد. در «قرآن» به موارد مختلفی اشاره شده که «کیفیّت» بهتر از «کمیّت» است؛ چراكه خدا «احسن عمل» را می خواهد نه «اکثر عمل» را. یک مرد با ایمان و مقاوم بهتر است از ده فرد بي ایمان و ترسو. در قضیه جنگ تبوک برخی از مردم خرمای زیادي به جنگ کمک کردند؛ اما در کار خود اخلاص نداشتند؛ ولی جوانی با کار و تلاش شبانه مقدار کمی خرما خرید و با اخلاص برای کمک به جنگ آورد که مورد قبول و تمجید خداوند و پيامبر(ص) قرار گرفت.
پاسخ تفصیلی:
«قرآن مجيد» همه جا كيفيّت را بر كميّت مقدّم مى دارد. به عبارت ساده تر، اعمال خالصانه و خوب هر قدر هم كه كم باشند، بر اعمال آلوده هرچند زياد باشند ترجيح دارد. به عنوان مثال: اگر كسى هر روز يك ختم «قرآن» به جا آورد، ولى نه تدبّرى، نه تفكّرى و نه عملى به همراه آن داشته باشد؛ در مقابل كسى كه روزى يك صفحه از «قرآن» را تلاوت مى كند؛ امّا همراه با تفكّر، تدبّر و عمل به مضامين و دستوراتش، طبق منطق «قرآن مجيد» كار فرد دوم - كه از كيفيّت بالاترى برخوردار است - را بر عمل فرد اوّل ترجيح مى دهد، يا مثلاً كسى ميليون ها تومان ظاهراً در راه خدا خرج مى كند؛ ولى آلوده به تظاهر و رياكارى است، امّا شخصى ديگر يك دهم مبلغ مذكور را با قصد قربت و مخلصانه در راه رضاى خداوند هزينه مى كند، در اينجا هم عملِ شخصِ دوم ترجيح دارد.
براى آنچه گفته شد، شواهد فراوانى از «قرآن مجيد» مى توان ارائه كرد. از جمله:
1. خداوند متعال در آيات آغازين سوره ملك مى فرمايد: «تَبَارَكَ الَّذِى بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ * الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»؛ (پر بركت و زوال ناپذير است كسى كه حاكميت و مالكيت [جهان هستى] به دست اوست، و او بر هر چيز تواناست. آن كس كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى كنيد، و او آمرزنده است). اينكه خداوند متعال بر «أَحْسَنُ عَمَلاً» تكيه كرده، و «اكثر عملا» نفرموده، نشان از تقديم كيفيّت بر كميّت دارد. در بعضى روايات(1) نيز به اين مطلب اشاره شده است.
2. خداوند متعال در مورد آرايش سپاه اسلام در آيه شريفه 66 سوره «انفال» مى فرمايد: «فَإِنْ يَكُنْ مِّنْكُمْ مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِّنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللهِ وَ اللهُ مَعَ الصَّابِرِينَ»؛ (بنابراين، هرگاه يكصد نفر با استقامت از شما باشند، بر دويست نفر پيروز مى شوند؛ و اگر يك هزار نفر باشند، بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند كرد؛ و خدا با صابران است).
جنگ هاى گذشته بر محور نفرات دور مى زد، معمولاً هر لشكرى كه سرباز بيشترى داشت، پيروز مى شد؛ ولى در عين حال خداوند متعال خطاب به رزمندگان اسلام مى فرمايد: «هر يك نفر از شما توانايى مقابله با ده نفر را دارد». بنابراين، در مسائل نظامى نيز لشكرِ با كيفيّت مقدّم بر لشكرِ با كميّت است.
3. در زمان «بنى اسرائيل» مردم از ظلم و ستم حاكم زمانِ خود، «جالوتِ ستمگر» به ستوه آمده بودند، لذا خدمت پيامبر خود رسيده و از وى خواهش كردند كه فرمانده اى شجاع براي آنها معرّفى كند، تا زير پرچم و تحت فرمان او به جنگ جالوت رفته، شرّ او را كم كنند. پيامبر خدا جوان شجاع و باايمانى به نام «طالوت» را به آنها معرفى كرد. مردم ظلم كشيده تحت فرمان طالوتِ شجاع به سمت جالوت حركت كردند. طالوت آنها را در سه مرحله آزمايش كرد و با كسانى كه از آزمايش سربلند خارج شدند در مقابل سپاه جالوت صف آرايى كرد. سپاهيان طالوت وقتى لشكر عظيم جالوت را ديدند، تصوّر كردند كه تاب مقابله و درگيرى با آنها را ندارند؛ امّا افراد قوى الايمان گفتند: «کَمْ مِّنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللهِ وَ اللهُ مَعَ الصَّابِرِينَ»(2)؛ (چه بسيار گروه هاى كوچك كه به فرمان خدا، بر گروه هاى بزرگ پيروز شدند، و خداوند با صابران [و استقامت كنندگان] است). سپس حضرت داود(عليه السلام) به وسيله قلّاب سنگ، سنگى را به سمت جالوت پرتاب كرد. سنگ به پيشانى جالوت اصابت كرد و او را از روى اسب به زمين انداخت و بدين وسيله سپاهيانِ جالوت فرار كردند و لشكر كوچك امّا با كيفيّتِ طالوت پيروز شد.
4. به هنگام عزيمت سپاه اسلام به سمت تبوك، انبارهاى غذايى خالى بود و لشكريان اسلام موادّ غذايى كافى نداشتند. اعلان شد هركس به مقدار توانش موادّ غذايى براى رزمندگان اسلام بياورد. هركس به تناسب ثروتش كمك كرد. بعضى از ثروتمندان تا سه هزار كيلو خرما اهدا كردند. خرمنى از خرما تهيّه شد. جوان كارگر مؤمنى كه ثروتى نداشت و با تهيّه آب آشاميدنى و فروش آن روزگار مى گذراند تصميم گرفت در اين كار خير شركت كند؛ امّا درآمدش بيش از هزينه هاى روزانه خانواده اش نبود. براى رسيدن به هدفش تصميم گرفت يك شب نخوابد و اضافه كارى كند، حاصل اين كار چند كيلو خرماى خشك شد. صبح هنگام خرماها را داخل دامن لباسش ريخت و خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) آورد. عدّه اى از منافقين كه در آنجا حضور داشتند شروع به تمسخر ابوعقيلِ جوان كردند. آيه شريفه 79 سوره «توبه» نازل شد كه: «الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِى الصَّدَقَاتِ وَ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛ (كسانى كه از مؤمنان فرمانبردار در صدقاتشان عيبجويى مى كنند، و كسانى كه [براى انفاق در راه خدا] جز به مقدارِ [ناچيز] توانايى خود دسترسى ندارند، مسخره مى نمايند، خدا آنها را استهزا مى كند؛ [و كيفر مى دهد] و براى آنها عذاب دردناكى است!). پيامبر(ص) بى توجّه به استهزاء منافقان خطاب به ابوعقيل فرمود: خرماهايت را روى اين خرماها بريز، تا بركت پيدا كند!
5. در داستان موسى و شعيب(عليهما السلام) نيز اين مطلب ديده مى شود، حضرت موسى(عليه السلام) به منظور جلب رضاى پروردگار، با قصد قربت و مخلصانه يك دلو آب براى سيراب كردن گوسفندانِ دختران شعيب از چاه كشيد، و خداوند پاداش هاى مهمّى به او عنايت فرمود. هم مشكل اشتغالش حل شد و به عنوان چوپانِ شخصيّتى بزرگ همچون شعيب(عليه السلام) مشغول به كار شد و هم همسرى صالح و شايسته پيدا كرد و از تجرّد و غربت و تنهايى درآمد، و هم مشكل مسكنش حل شد و در خانه حضرت شعيب(ع) سُكنى گزيد، و از همه بالاتر در محضر پيامبر صاحبدل و با تجربه اى همچون حضرت شعيب(ع) زانوى شاگردى بر زمين زد و درس نبوّت آموخت. آرى! يك كار كوچك امّا با كيفيّت، اين همه آثار ارزشمند به دنبال داشت.
خوانندگان محترم! برنامه اسلام بالا بردن كيفيّت كارهاست. بياييد در مسائل فردى، خانوادگى، اجتماعى به سراغ كيفيّت برويم و كيفيّت را فداى كميّت نكنيم. سعى كنيم نيّت هايمان را خالص كرده، كارها را اساسى و حسابى انجام دهيم، و تنها به ظواهرِ كار، قناعت نكنيم.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.