پاسخ اجمالی:
عبادات علاوه بر جسم، دارای روح نیز هستند؛ «انفاق» هم جسمى دارد و روحى؛ جسم انفاق كمكهاى مادّى و غير مادّى انسانهاى توانگر به نيازمندان است و روح آن، اخلاص و قصد تقرّب است. آنچه مهم است اين كه در كنار توجّه و عنايت به جسم عبادات، به روح آن هم توجّه كنيم. زيرا هم آنان كه فقط به جسم عبادات توجّه مى كنند و از روح آن غافلند در خطا و اشتباه اند، و هم آنان كه توجّهى به جسم عبادات ندارند، و به خيال خود فقط به روح عبادت نظر دارند، راه خطا و اشتباه را در پيش گرفته اند.
پاسخ تفصیلی:
همان گونه كه انسان روح و جسمى دارد، عبادات نيز جسم و روحى دارد؛ جسم نماز، تكبيرها، ركوع ها، سجود، اذكار، قرائت، تشهّد، سلام و امثال آن است. امّا روح نماز، حضور قلب، دل بريدن از غير خدا، و تنها توجّه به خدا است. نمازى مورد قبول پروردگار قرار مى گيرد كه انسان را به خدا نزديك نموده، و او را از فحشا و منكرات و كارهاى زشت دور كند و معراج مؤمن به آسمان فضيلت باشد. لذا در روايات مى خوانيم كه آن مقدار از نماز شما قبول مى شود كه داراى حضور قلب است.(1) براى تحصيل حضور قلب راههايى وجود دارد كه در جلد چهاردهم تفسير نمونه صفحه 204 به آنها اشاره شده است.
جسم روزه، ترك خوردن و آشاميدن و ديگر مبطلات روزه است، امّا روح روزه، رسيدن به قلّه تقوا است؛ «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(2). اگر روزه روح تقوا را در روزه دار زنده كند آن گاه روزه، دارای جسم و روح مى شود؛ امّا همان گونه كه حضرت على(عليه السلام) فرمودند: «بسيارند كسانى كه روزه مى گيرند و نصيبى جز تشنگى و گرسنگى نمى برند؛ و چه بسيارند شب زنده دارانى كه از عبادت شبانه بى روح خود جز خستگى و بى خوابى حظّ و بهره اى نمى برند».(3)
آنچه مهم است اين كه در كنار توجّه و عنايت به جسم عبادات، به روح آن هم توجّه كنيم. زيرا هم آنان كه فقط به جسم عبادات توجّه مى كنند و از روح آن غافلند در خطا و اشتباه اند، و هم آنان كه توجّهى به جسم عبادات ندارند، و به خيال خود فقط به روح عبادت نظر دارند، راه خطا و اشتباه را در پيش گرفته اند.
جسم حج، احرام، وقوف در عرفات و مشعر، اعمال منى، طواف، سعى، حلق، تقصير و مانند آن است، امّا روحش آن است كه حاجى وقتى از مكّه باز مى گردد آدم تازه اى شده باشد، نه اين كه پول زيادى همراه خود ببرد و مقدارى وسائل نامرغوب ساخت چين و آمريكا و اسرائيل همراه خويش بياورد. آرى روح حج آن است كه تحوّلى در روح انسان ايجاد شود، آثار رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را ببيند. تاريخ زنده اسلام را در مكّه و مدينه مطالعه كند، و با يك سير روحانى، به دل تاريخ اسلام و زمان پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) در صدر اسلام سفر كند، و با چشم دل ببيند كه چگونه پيامبر(صلى الله عليه وآله) تنها با خديجه(عليها السلام) و حضرت على(عليه السلام) در مقابل ديدگان مشركان و دشمنان اسلام در برابر ذات لايزال حضرت حق به نماز مى ايستاد، و جز به رضايت پروردگار به هيچ چيز نمى انديشيد.
انفاق هم جسمى دارد و روحى؛ جسم انفاق كمكهاى مادّى و غير مادّى انسانهاى توانگر به نيازمندان است. امّا روح آن، اخلاص و قصد تقرّب است.
سؤال: شما به نيّت مردم چه كار داريد. فلان شخص خيّر، مدرسه يا مسجد يا حسينيّه يا بيمارستانى ساخته است. چه تفاوتى دارد كه نيّتش خودنمايى بوده يا نزديكى به خدا؟
جواب: بين كسى كه بيمارستانى را به قصد رضاى خدا و براى خدمت به محرومان ساخته، با كسى كه چنين كارى را به قصد ريا و خودنمايى انجام داده تفاوت بسيارى وجود دارد. نفر اول، به دنبال تقرّب الى اللّه و كمتر كردن فاصله خويش با خداست. و اين دومی، در پى سوء استفاده و به رخ ديگران كشيدن است. تفاوت بين كسى كه براى رضاى خدا مكانى را مى سازد، و يا به منطقه محرومى سفر مى كند، با شخصى كه كارى مى كند و به جايى مى رود كه مردم بيشتر به او احسن و آفرين بگويند بر كسى مخفى و پنهان نيست.
مهندس يا بنّاى رياكار فقط به فكر زمان حال خويشتن است كه بنايى را تحويل داده، و پولى گرفته، و به شهرتى برسد، هر چند در فاصله كوتاهى خراب شود، و خسارات مالى و جانى به دنبال داشته باشد، امّا آن كس كه براى رضاى خدا كار مى كند به آينده كار خود نيز مى انديشد. در زلزله بم اين دو نوع طرز تفكّر ثمراتش را نشان داد. چه بسيار اداراتى كه به صورت پيمانكارى ساخته شده بود و چون سازندگان آن تنها به فكر پول بيشتر بودند و استحكام كافى نداشت، خراب شد، امّا مسجد جامع شهر كه با قصد قربت و خلوص نيّت ساخته شده بود خراب نشد. بنابراين خلوص و ريا در عمل نيز تأثير مى گذارد و اثر آن فقط در نيّت نيست.
كمِ بسيار و اندكِ بى شمار
اعمالى كه براى خداوند انجام مى شود و كيفيّت آن از جنس اخلاص و تقرّب الى اللّه است، كمش بسيار و اندكش بى شمار است. نمونه هاى فراوانى در تاريخ اسلام و ساير اديان سراغ داريم كه كار كوچك مخلصانه اى منشأ خيرات كثير و فراوانى شده است.
حضرت موسى(عليه السلام) پس از حوادث خاصّى كه برايش رخ داد و تحت تعقيب فرعونيان قرار گرفت، براى حفظ جانش مجبور به ترك مصر و سفر به سوى كشور مدين شد. او در حالى از دست مأموران طاغوت مى گريخت كه نه توشه سفرى داشت، و نه كسى را در مدين مى شناخت. امّا هنگامى كه به مدين رسيد براى رضاى خدا گام كوچكى برداشت كه تحوّل بزرگى در زندگيش ايجاد كرد. خسته و كوفته در سايه درختى نشسته بود و صحنه آبيارى گوسفندان را تماشا مى كرد، و همزمان با خداى خويش راز و نياز مى نمود. بناگاه متوجّه شد كه در ميان شبان ها، دو دختر هستند كه چوپانهاى پسر نوبتى به آنها براى سيراب كردن گوسفندانشان نمى دهند. نزديك آن چاه آمد و به چوپانها اعتراض كرد: چرا نوبت اين دختران را مراعات نمى كنيد؟ آنها به كنارى رفتند تا موسى(عليه السلام) دلوى كه بايد چند نفر از چاه مى كشيدند، به تنهايى پر از آب كند و از چاه بيرون بكشد. او با استعانت از پروردگار اين كار را انجام داد، و گوسفندان آن دختران را سيراب كرد، و به سايه درخت بازگشت و خطاب به پروردگارش عرض كرد: «رَبِّ إِنِّى لِمَا أَنزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَيْر فَقِيرٌ»(4)؛ (پروردگارا! به هر خير و نيكى كه تو بر من فرو فرستى، نيازمندم).
دختران شعيب كه زودتر از همه روز به خانه بازگشتند داستان را براى پدر بازگو كردند و حضرت شعيب(عليه السلام) يكى از دختران را به دنبال حضرت موسى(عليه السلام) فرستاد، و او را به خانه اش دعوت كرد، و در نهايت حضرت موسى(عليه السلام) صاحب زندگى و همسر و مال و ثروت شد، و علاوه بر آن در دامان يك پيامبر عظيم الشأن دوران تربيت نبوّت و پيامبرى را پشت سر گذاشت. آرى سيراب كردن تعدادى گوسفند براى رضاى خدا، اين همه خير و بركات دارد.
نمونه ديگر داستان طوعه است. نماينده امام حسين(عليه السلام) حضرت مسلم بن عقيل پس از عهدشكنى عهدشكنانى كه با وى بيعت كرده بودند، غريب و تنها در ميان كوچه هاى كوفه به دنبال سرپناهى مى گشت. طوعه كه فرزند ناخلفى داشت و تا دير وقت به خانه باز نگشته بود مرتّب به در حياط منزل مى آمد تا شايد خبرى از پسرش بيابد. هنگامى كه براى بار چندم در حياط را باز كرد تا به كوچه سركى بكشد، مرد غريبى كه بر ديوار خانه آنها تكيه زده بود توجّهش را جلب كرد. پس از پرس و جو متوجّه شد او مسلم بن عقيل نماينده امام زمانش حضرت حسين بن على(عليهما السلام) است. حضرت را به خانه دعوت كرد، و يك شب از او پذيرايى نمود. در كوفه اشراف فراوان و ثروتمندان زيادى بودند كه گذشت زمان نام همه آنها را از خاطره ها برد، ولى نام اين زن در كنار نام امام حسين(عليه السلام) در تاريخ كربلا جاودانه شد، چون يك شب با نيّت خالص از نماينده امام حسين(عليه السلام) پذيرايى كرد. نتيجه اين كه كار خير همراه با اخلاص، كوچكش هم بزرگ و اندكش نيز فراوان است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.