پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) مي فرمايد: «اى بندگان خدا بدانيد كه مراقبانى از خودتان بر شما گماشته شده و ديده بانانى از اعضاى پيكرتان، و نيز حسابدارانى راستگو كه مراقب شمايند كه اعمالتان و حتى شماره نفس هايتان را ثبت مى كنند، نه ظلمتِ شبِ تاريك، شما را از آنها پنهان مى دارد و نه درهاى محكم و فرو بسته!». آری علاوه بر اعضاى پيكر و پوست تن انسان، دو فرشته الهى هميشه با انسان هستند و اعمال و كردار او را ثبت و ضبط مى كنند. نتيجه آنكه اين گونه امور، انسان را به موضوع مراقبت، توجّه بيشترى مى دهد و عامل بازدارنده مؤثرى در برابر گناهان اوست.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 157 «نهج البلاغه» درباره مراقبان و كاتبان و حافظان اعمال مى فرمايد: (اى بندگان خدا بدانيد كه مراقبانى از خودتان بر شما گماشته شده و ديده بانانى از اعضاى پيكرتان، و نيز حسابدارانى راستگو كه مراقب شمايند كه اعمالتان و حتى شماره نفس هايتان را ثبت مى كنند)؛ «اعْلَمُوا، عِبَادَ اللهِ، أَنَّ عَلَيْكُمْ رَصَداً مِنْ أَنْفُسِكُمْ، وَ عُيُوناً مِنْ جَوَارِحِكُمْ، وَ حُفَّاظَ صِدْقٍ يَحْفَظُونَ أَعْمَالَكُمْ، وَ عَدَدَ أَنْفَاسِكُمْ».
و در ادامه در وصف اين مراقبان اعمال مى فرمايد: (نه ظلمتِ شبِ تاريك، شما را از آنها پنهان مى دارد و نه درهاى محكم و فرو بسته!)؛ «لَا تَسْتُرُكُمْ مِنْهُمْ ظُلْمَةُ لَيْلٍ دَاجٍ(1)، وَ لَا يُكِنُّكُمْ(2) مِنْهُمْ بَابٌ ذُو رِتَاجٍ(3)».
جمله «أَنَّ عَلَيْكُمْ رَصَداً مِنْ أَنْفُسِكُمْ...» اشاره به گواهى اعضاى پيكر انسان و حتى پوستِ تن او در قيامت است؛ آن گونه كه «قرآن» مى گويد: «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»(4)؛ (روزى كه زبان ها و دست ها و پاهاى آنها بر ضدّ آنها گواهى مى دهد و اعمالشان را بازگو مى كند). و نيز مى فرمايد: «حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصَارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * وَ قَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللهُ الَّذِى أَنطَقَ كُلَّ شَىْءٍ»(5)؛ (وقتى [كنار آتش دوزخ] مى رسند گوش ها و چشم ها و پوست هاى تنشان به آنچه مى كردند گواهى مى دهند. به پوست هاى تنشان مى گويند: چرا بر ضدّ ما گواهى داديد آنها جواب مى دهند: همان خدايى كه هر موجودى را به نطق درآورده، ما را گويا ساخته است).
با توجه به اين كه «رصد» به معناى مراقب است و «عيونا» به معناى ديده بانها، روشن مى شود كه اين دو از قبيل اجمال و تفصيل است؛ يعنى مراقبانِ اعمال انسان در درجه اوّل، همان اعضاء و جوارح اويند كه در قيامت به نطق مى آيند و تمام اعمال را گواهى مى دهند. اين كه جمعى از شارحان «نهج البلاغه»، «رصد» را به معناى وجدان اخلاقى انسان گرفته اند كه او را بر بدى ها ملامت مى كند، اشتباه است؛ زيرا وجدان، قاضىِ درون است؛ نه مراقب و گواه كه در مفهوم «رصد» نهفته است.
آيا اين گواهى با زبان قال و نطق معمولى است و يا با زبان حال و شهادتِ آثار است؟ هر دو احتمال ممكن است باشد؛ چرا كه انسان هر عملى انجام مى دهد در تمام اعضاى او اثر مى گذارد و در قيامت، اين آثار بازگو كننده تمام اعمالى است كه انسان در طول عمر خود انجام داده و نيز قابل تبديل به امواج صوتى است كه همگان آن را بشنوند.
و جمله «وَ حُفَّاظَ صِدْقٍ...» اشاره به فرشتگانى است كه مأمور ثبت و ضبط اعمال انسان اند؛ آن گونه كه «قرآن كريم» مى فرمايد: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ * كِرَاماً كَاتِبِينَ * يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ»(6)؛ (و بى شك، نگاهبانانى والامقام بر شما گمارده شده نويسنده [اعمال نيك و بد شما] كه مى دانند شما چه مى كنيد).
در اينجا سؤال معروفى مطرح است و آن اين است كه با وجود علم خداوند به همه حقايق جهان هستى و اينكه به ما از خود ما نزديك تر است چه نيازى به اين مراقبان و گواهان است؟
پاسخ اين پرسش با توجه به يك نكته روشن مى شود. انسان موجودى است مادّى و با جهان ماوراى ماده آشنايى زيادى ندارد و نزديك بودن خداوند را به خود احساس نمى كند؛ اما هنگامى كه گفته شود اعضاى پيكر و پوست تن شما در قيامت گواه تن شماست، اين مطلب را به خوبى درك مى كند؛ همچنين اگر گفته شود: دو فرشته الهى هميشه با شماست و اعمال و كردار شما را ثبت و ضبط مى كنند، اين گونه امور او را به موضوع مراقبت توجّه بيشترى مى دهد و عامل بازدارنده مؤثرى در برابر گناهان اوست. خداوند متعال مى خواهد به هر وسيله بندگانش را از گناهان باز دارد و گواه قرار دادن اعضاى پيكر و فرشتگان يكى از اين وسائل است.
جالب اينكه اين گواهان همه چيز حتى تعداد نفس كشيدن هاى ما را ثبت مى كنند و براى نوشتن نامه اعمال ما نيازى به روشنايى چراغ ندارند؛ حتى در ظلمتِ مطلق نيز مى نويسند و ثبت مى كنند؛ اما نوشتن آنها چگونه است؟ به يقين مانند نوشتن ما نيست؛ هر چند جزئيات آن را نمى دانيم.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.