پاسخ اجمالی:
از نظر اسلام بهترين رياضت، پرهيز از گناه و سپس بعضى از خواسته های نفسانىِ مباح است؛ كه در زندگانى معصومین(ع) نیز ديده مى شود. آنها گاه لباس خشن مى پوشيدند و به غذاهاى ساده قناعت مى كردند و به شب زنده داری مى پرداختند و اين رياضت ها نورى بر نورانيّت آنها مى افزود. البته بعضی از این روشها مربوط به افراد خاص بوده و به همه توصيه نشده است.
پاسخ تفصیلی:
از زمان هاى گذشته مسأله رياضت در دو شاخه رياضت جسم و نفس در ميان انسان ها وجود داشته است. رياضت جسمانى كه همان ورزش ها باشد سابقه بسيار طولانى دارد و حتى مسابقات جهانى از يونان قديم گرفته تا مناطق ديگر چهره بارزى از آن محسوب مى شود. رياضت نفس نيز كه از طريق ترك مشتهيات نفسانى حاصل مى گردد و روح انسان را تقويت مى كند، سابقه طولانى دارد كه مرتاضان هندى به آن معروفند و حقيقت آن اين است كه انسان با ترك خواسته هاى نفس مى تواند به نيروى عظيمى برسد كه گاه توان كارهاى خارق العاده اى پيدا مى كند. البته رياضت هاى نفسانى نيز به دو هدف انجام مى شده: اهداف مادّى و اهداف معنوى. اهداف مادّى انجام پاره اى از كارهاى خارق العاده بوده تا از اين طريق به منافعى برسند يا اسم و آوازه اى پيدا كنند؛ ولى هدف معنوى آن همان قرب به خداوند و پاك ساختن روح از رذايل اخلاقى و حاكميّت بر شهوات و ترك منكرات است.
آنچه امام(عليه السلام) در نامه 45 نهج البلاغه با جمله «إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الاَْكْبَرِ» و جمله «لاََرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ» بيان فرموده به قسم دوم از رياضت معنوى اشاره دارد. «ابن ابى الحديد» در شرح نهج البلاغه خود در ذيل خطبه 220 (خطبه 214 در شرح ابن ابى الحديد) بحث مشروحى درباره رياضت نفس و اقسام آن بيان كرده و درباره تأثير گرسنگى در صفاى نفس سخن گفته است. سپس كلماتى از فلاسفه و حكما درباره مكاشفاتى كه از رياضت حاصل مى شود بيان نموده و از اشعار شعرا نيز در اين زمينه شواهدى آورده است.
در احاديث مختلفى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) به همين مسأله اشاره شده، از جمله در حديثى در غررالحكم آمده است: «مَنِ اسْتَدامَ رِياضَةَ نَفْسِهِ انْتَفَعَ»(1)؛ (كسى كه پيوسته نفس خويش را رياضت دهد [از اشراقات الهيه] بهره مند خواهد شد) و در حديث ديگرى در همان كتاب مى فرمايد: «الشَّرِيعَةُ رِيَاضَةُ النَّفْس»(2)؛ (شريعت اسلام رياضت نفس است). در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) آمده است كه يكى از وصيّت هاى خضر نبى به حضرت موسى(عليهما السلام) اين بود: «رَضِّ نَفْسَكَ عَلَى الصَّبْرِ تَخْلُص مِنَ الاْثْمِ»(3)؛ (نفس خويش را با شكيبايى رياضت ده تا از گناه نجات يابى). در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «جَوِّعُوا بُطُونَكُمْ وَ أظْمَئُوا أكْبادَكُمْ و أعِرُوا أجْسادَكُمْ وَ طَهِّرُوا قُلُوبَكُمْ عَساكُمْ أَنْ تُجاوِزُوا الْمَلَاَ الأَعْلى»(4)؛ (شكم هاى خود را گرسنگى دهيد و جگرهاى خود را تشنگى و بدن ها را [از لباس هاى پر زرق و برق] برهنه كنيد و دل هايتان را پاك سازيد تا از فرشتگان فراتر رويد).
ولى گاه گروهى به عنوان رياضت نفس، راه افراط و خطا را پيموده، مرتكب رياضت هاى بسيار شاق و گاه خطرناك و نامشروع شده اند كه نمونه هاى آن در «احياء العلوم» غزالى و ساير كتب صوفيه فراوان ديده مى شود. از جمله نقل است كه «شبلى» سردابه اى داشت كه در آنجا مى رفت و يك بغل چوب با خود مى برد و هر گاه غفلتى به دل او در مى آمد، خويشتن را بدان چوب ها مى زد و گاه بود كه همه چوب ها مى شكست. او دست و پاى خود را بر ديوار مى كوبيد.(5) در حالات «شيخ ابو سعيد» از صوفيان معروف آمده است كه در جوانى شب ها پس از آنكه اهل خانه به خواب مى رفتند آهسته بر مى خاست و به مسجد مى آمد. در گوشه مسجد چاه آبى بود. طنابى را به وسط چوبى بسته و سر ديگر طناب را به پاى خود مى بست سپس چوب را روى دهانه چاه مى گذاشت و خود را تا نزديكى طلوع صبح در چاه معلق مى ساخت و قرآن مى خواند.(6)
درباره «ابوبكر شبلى» آمده است: در آغازى كه مشغول به رياضت شد سال هاى دراز، شب ها نمك در چشم مى پاشيد تا به خواب نرود(7) و امثال اين كارها كه در آثار صوفيه فراوان است. اين گونه رياضت هاى خطرناك و آنچه مايه رسوايى و آبروريزى است از نظر اسلام نامشروع است و بايد به شدت از آن پرهيز كرد. در ميان مرتاضان هند و بعضى از صوفيه، اين گونه رياضت هاى نامشروع ديده مى شود كه اسلام با آن موافق نيست. بهترين رياضت، پرهيز از هرگونه گناه و سپس بعضى از مشتهيات نفسانى از مباحات است كه در زندگانى پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) و ائمه هدى(عليهم السلام) و اصحاب و ياران آنها ديده مى شود كه گاه لباس خشن مى پوشيدند و به غذاهاى بسيار ساده قناعت مى كردند، مقدار قابل ملاحظه اى از شب را بيدار مى ماندند و به عبادت پروردگار مى پرداختند و اين رياضت ها نورى بر نورانيّت آنها مى افزود.
در خطبه 209 نهج البلاغه داستان افراط و تفريط دو برادر به نام علاء بن زياد و عاصم بن زياد آمده است كه يكى بسيار زندگى مرفهى داشت و ديگرى به كلى دست از كار كشيده و در گوشه اى از خانه مشغول عبادت بود و امام(عليه السلام) به کار هر دو ايراد گرفتند؛ به علاء توصیه فرمودند از نعمتهای دنیا برای آباد کردن آخرت خود بهره بگیرد و به عاصم فرمودند انزوا و رهبانیت کار پسندیده ای نیست.(8)
كوتاه سخن اينكه مسأله رياضت شرعيّه هم در نهج البلاغه و هم در روايات پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت(عليهم السلام) فراوان آمده است و به يقين آثار مثبتى در روحانيّت و نورانيّت دارد؛ ولى چنان نيست كه به همه توصيه شده باشد. به همين دليل در آياتى از قرآن مجيد و روايات متعدّدى ديده مى شود كه به عموم، اجازه داده شده از لذّات حلال بهره مند گردند و ضمن بهره گيرى از اين نعمت ها خدا را سپاس گويند: «يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَليمٌ»(9)؛ اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه بخوريد و عمل صالح انجام دهيد كه من به آنچه انجام مى دهيد دانا هستم).(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.