پاسخ اجمالی:
«يقظه» نقطه مقابل «غفلت» و به معناى خودآگاهى است که بعضى از عارفان آن را يكى از منازل آغازين سير و سلوك ذكر كرده اند. آيات و روايات فراوانى كه از منبع وحى يا از سرچشمه قلب پيامبر اكرم(ص) صادر شده، براى زدودن آثار «غفلت» و بيدار ساختن افراد و اقوامى است كه در خواب بى خبرى فرو رفته اند.
پاسخ تفصیلی:
«يقظه» نقطه مقابل «غفلت» و به معناى خودآگاهى است که بعضى از عارفان آن را يكى از منازل آغازين سير و سلوك ذكر كرده اند. «يقظه» در اصطلاح عارفان اسلامى، بيدارى از خواب «غفلت» و توجه به اعمال و كردارهاى گذشته، براى جبران خطاها و جهت گيري هاى صحيح در آينده است. امام خمينى(قدس سره) در كتاب «جهاد اكبر يا مبارزه با نفس» ضمن اين كه «يقظه» را گام اول در تهذيب نفس مى دانند؛ ذيل اين عنوان چنين نوشته اند: «تا كى مى خواهيد در خواب «غفلت» به سر بريد و در فساد و تباهى غوطه ور باشيد؟ از خدا بترسيد و از عواقب امور بپرهيزيد، از خواب «غفلت» بيدار شويد. شما هنوز بيدار نشديد، هنوز قدم اول را برنداشتيد، قدم اول در سلوك «يقظه» است، ولى شما در خواب به سر مى بريد، چشم ها باز و دل ها در خواب فرو رفته است، اگر دل ها خواب آلود و قلب ها بر اثر گناه سياه و زنگ زده نمى شد، اين طور آسوده خاطر و بى تفاوت به اعمال و اقوال نادرست ادامه نمى داديد، اگر قدرى در امور اخروى و عقبات هولناك آن فكر مى كرديد، به تكاليف و مسؤليت هاى سنگينى كه بر دوش شماست، بيشتر اهمّيّت مى داديد».(1)
«يقظه آمد نوم حيوانى نماند *** انعكاس حس خود از لوح خواند
همچو حس آن كه خواب او را ربود *** چون شد او بيدار عكس او نمود»
آيات و روايات فراوانى به همين منظور، از منبع وحى يا از سرچشمه قلب پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) صادر شده است. اساساً تمام آيات انذار و بشارت، براى رسيدن به همين هدف است؛ يعنى، هدفش زدودن آثار «غفلت» و بيدار ساختن افراد و اقوامى است كه در خواب بى خبرى فرو رفته اند. هشدارهاى قرآن مجيد با جمله هايى مانند «اَفَلَا تَعْقِلُون»(2)؛ (آيا انديشه نمى كنيد و عقل خود را به كار نمى اندازيد؟) و «أَفَلَا تَذَكَّرُون»(3)؛ (آيا متذكر نمى شويد؟) و «اَفَلَا تَتَفَكَرُونَ»؛ (آيا انديشه نمى كنيد؟) و «اَوَ لَم يَتَدَبَّرُوا القُرآنَ» و مانند اينها، همه به منزله بانگ هايى است كه رهبر بيدار دل، به پيروانى كه در خواب سنگين فرو رفته اند، مى زند تا بيدار شوند و آماده حركت به سوى مقصد گردند. همچنين آياتى كه تأكيد بر ذكر خدا دارد و اعراض از ذكر حق را منشأ تباهى انسان و «معيشت ضنك» در اين جهان و نابينا محشور شدن در آن جهان مى شمرد و مسلمانان را از «اسباب لهو» يعنى آنچه كه انسان را از ياد خدا غافل سازد برحذر مى دارد، همه براى رسيدن به اين مقصود يعنى حالت «يقظه» و بيدارى است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.