پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) پس از انتصاب «نعمان بن عجلان» به فرماندارى «بحرين»، نامه ای خطاب به فرماندار سابق، «عمر بن ابي سلمه» نوشت، او را مورد تفقّد قرار داده و فرمود: «من نعمان بن عجلان زُرَقى را به جای تو به فرماندارى بحرين منصوب كردم، بى آنكه ملامتى بر تو باشد. چرا كه تو مأموريت خود را به نيكويى انجام دادى و حق امانت را ادا نمودى. من تصميم گرفتم به سوى ستمگران اهل شام حركت كنم و دوست دارم تو با من باشى؛ زيرا تو از كسانى هستى كه من در جهاد با دشمن و برپا داشتن ستون دين از آنها استعانت مى جويم».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در نامه 42 نهج البلاغه چنين می فرماید: (اما بعد [از حمد و ثناى الهى] من نعمان بن عجلان زُرَقى را به فرماندارى بحرين منصوب كردم و تو را از آنجا برگرفتم)؛ «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي قَدْ وَلَّيْتُ النُّعْمَانَ بْنَ عَجْلاَنَ الزُّرَقِيَّ عَلَى الْبَحْرَيْنِ وَ نَزَعْتُ يَدَكَ».
ولى از آنجا كه «عمر بن ابى سلمه»، مرد پاك نهاد، مخلص، مدير و مدبری بود و ممكن بود اين تغيير مأموريت خاطر او را مكدر كند، امام(عليه السلام) با هشت جمله كوتاه و پرمعنا به او اطمينان داد كه مطلقا خطايى از او سر نزده و نگرانى درباره او وجود نداشته است. فرمود: (بى آنكه تو را مذمت كنم و يا ملامتى بر تو باشد، چرا كه تو زمامدارى و مأموريت خود را به نيكويى انجام دادى و حق امانت را ادا نمودى، بنابراين به سوى ما بيا بى آنكه مورد سوء ظن يا ملامت باشى و نه متهم و نه گناهكار)؛ «بِلاَ ذَمّ لَكَ وَ لاَ تَثْرِيب(1)عَلَيْكَ، فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ الْوِلاَيَةَ وَ أَدَّيْتَ الاَْمَانَةَ فَأَقْبِلْ غَيْرَ ظَنِين(2)وَ لاَ مَلُوم وَ لاَ مُتَّهَم وَ لاَ مَأْثُوم(3)». امام در اين تعبيرات، كاملا به او اطمينان مى دهد كه اين تغيير مأموريت نه تنها به علت كوتاهى او در انجام وظيفه نبوده، بلكه به سبب اين بوده است كه مى خواهد ماموريت مهم ترى را بر دوش او بگذارد.
سپس به شرح اين مأموريت پرداخته مى فرمايد: (من تصميم گرفتم به سوى ستمگران اهل شام [و براى مبارزه با معاويه و هوادارانش] حركت كنم و دوست دارم تو با من باشى؛ زيرا تو از كسانى هستى كه من در جهاد با دشمن و برپا داشتن ستون دين از آنها استعانت مى جويم. إن شاءالله)؛ «فَلَقَدْ أَرَدْتُ الْمَسِيرَ إِلَى ظَلَمَةِ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِي، فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ(4)بِهِ عَلَى جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ إِقَامَةِ عَمُودِ الدِّينِ، إِنْ شَاءَ اللهُ». سوابق زندگى «عمر بن ابى سلمه» و وفادارى او نسبت به امام(عليه السلام) در تمام حالات نيز گواه بر اين معناست.
جمله «أَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِي» به معناى شهادت در ركاب حضرت نيست؛ بلكه به معناى حضور با آن حضرت است. جمله «مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ...» نشان مى دهد كه «عمر بن ابى سلمه» مردى شجاع باكفايت و كاملا وفادار به امام(عليه السلام) بود و تعبير به «جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ إِقَامَةِ عَمُودِ الدِّينِ» نشان مى دهد كه «عمر بن ابى سلمه» مقام بسيار والا و موقعيّت فوق العاده اى داشت تا آنجا كه براى اقامه ستون دين، امام(عليه السلام) از او يارى مى طلبد.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.