پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در خطبه 152 «نهج البلاغه» ده صفت مهمّ برای «قرآن» برشمرده است: 1. طراوت و تازگی. 2. نوآوری و شگفتی های آن. 3. مانند سرزمین پرگیاهی که در فصل بهار غرق انواع نعمت هاست. 4. چراغ پرنوری که امواج ظلمت را می شکافد. 5. رساننده انسان به خیرات و خوبی ها. 6. برطرف کننده ظلمت ها و تیرگی ها. 7. تعیین کننده مناطق و مرزهای ممنوعه و حدود محرمات الهی. 8. نشان دادن موارد مباح و حلال. 9. درمان شفاجویان و نیازمندان. 10. برطرف کردن نیازهای طالبان.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در خطبه 152 «نهج البلاغه»، اوصاف مهمى براى «قرآن مجيد» اين كتاب الهى بيان مى كند كه بالغ بر ده وصف مى شود؛ مى فرمايد: (تعليمات علمى قرآن هرگز فانى نمى شود و شگفتى ها و نوآورى هايش پايان نمى گيرد، در آن نعمت هايى است همچون سرزمين هاى پر گياه در فصل بهار و چراغ هاى روشنى بخش تاريكى ها، درهاى خيرات جز با كليدهاى آن گشوده نمى شود و ظلمت ها جز با چراغ هاى پر فروغش برطرف نمى گردد)؛ «لَا تَفْنَى غَرَائِبُهُ، وَ لَا تَنْقَضِي عَجَائِبُهُ، فِيهِ مَرَابِيعُ(1)النِّعَمِ، وَ مَصَابِيحُ الظُّلَمِ، لَا تُفْتَحُ الْخَيْرَاتُ إِلَّا بِمَفَاتِيحِهِ».
امام(عليه السلام) در اين شش جمله به اوصاف مهمى از «قرآن مجيد» اشاره مى كند كه هر يك از ديگرى جالب تر است. نخست مى فرمايد: «غرائب»؛ (صفات برجسته بى نظير) «قرآن» هرگز فانى نمى شود و گرد و غبار كهنگى و فرسودگى بر آن نمى نشيند؛ هميشه نو و باطراوت است.
و در وصف دوّم اشاره به نوآورى ها و شگفتى هايى مى كند كه هر روز چهره تازه اى از آن نمايان مى شود؛ مى فرمايد: اين ها پايان نمى گيرد؛ بنابراين فرق ميان «غرائب» و «عجائب» و «فنا» و «انقضا» اين است كه اوّلى اشاره به صفات برجسته اى است كه هميشه «قرآن» داشته و همواره خواهد داشت و دوّمى اشاره به نكات مهمى است كه با گذشت زمان و مطالعه بيشتر هر روز آشكار مى گردد.
اين همان چيزى است كه در حديث معروف امام صادق(عليه السلام) آمده است كه: «شخصى از او پرسيد: «مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا يَزْدَادُ عَلَى الدَّرْسِ وَ النَّشْرِ إِلَّا غَضَاضَةً»؛ (چرا قرآن هر چه بيشتر منتشر و خوانده مى شود، كهنه نمى گردد؛ بلكه طراوت آن بيشتر مى شود؟) فرمود: «قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ (اين به دليل آن است كه خداوند متعال آن را براى زمان خاص يا گروه معينى قرار نداده است؛ لذا «قرآن» تا روز قیامت در هر زمانى نو و نزد هر قوم و ملتى باطراوت است)».(2)
در سوّمين وصف، آن را به سرزمين هاى پرگياهى تشبيه مى كند كه در فصل بهار غرق انواع نعمت هاست و مى دانيم گياهان بهارى داراى طراوت و لطافت و كيفيت و طعم ممتازى است.
و در وصف چهارم آن را به چراغ هاى پرنورى تشبيه مى كند كه امواج ظلمت ها را مى شكافد و همه جا را روشن مى سازد.
در وصف پنجم و ششم راه رسيدن به خيرات و برطرف كردن ظلمت ها را منحصر به «قرآن» مى شمرد. اشاره به اين كه آنها كه كليد خيرات را در غير از «قرآن» جستجو مى كنند و براى زدودن تيرگى هاى دل و نورانيّت صحنه اجتماع از غير «قرآن» يارى مى جويند در اشتباهند.
و در پايان به چهار وصف ديگر اشاره كرده مى فرمايد: (قرآن، مناطق ممنوعه و حدود محرّمات را تعيين كرد و موارد مباح و حلال را نشان داده، درمان شفاجويان در قرآن است و همه نيازهاى طالبان در آن جمع است)؛ «قَدْ أَحْمَى حِمَاهُ(3)، وَ أَرْعَى(4) مَرْعَاهُ فِيهِ شِفَاءُ الْمُسْتَشْفِي، وَ كِفَايَةُ الْمُكْتَفِي».
امام(عليه السلام) در اين اوصاف به نظم قانونى «قرآن» اشاره مى كند كه اصول كلى حلال و حرام را به طور كامل نشان داده و طرق مبارزه با بيمارى هاى اخلاقى و مفاسد اجتماعى را ارائه كرده و در پايان فرموده است: هر چه بخواهيد در قرآن است و به راستى تا انسان با «قرآن» آشنا نشود عمق اين سخنان را درك نمى كند.
آرى! درمان انواع بيمارى هاى اخلاقى و انحرافات فكرى و مشكلات اجتماعى در «قرآن» است و در واقع، آن كس كه «قرآن» دارد و با «قرآن» همراه است همه چيز دارد؛ همان گونه كه امام(عليه السلام) در خطبه ديگرى مى فرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى»؛ (بدانيد هيچ كس با داشتن قرآن، فقر و بيچارگى و بدون آن، غنى و بى نيازى نخواهد داشت).(5)
به همين دليل، جامعه نيمه وحشى عصر جاهليّت كه از نظر اخلاقى و اقتصادى و اجتماعى در نهايت فقر و بدبختى زندگى مى كردند، در سايه تعليمات «قرآن» به اوج افتخار و قدرت در دين و دنيا رسيدند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.