پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره ويژگي هاي منحصر به فردِ «قرآن» می فرماید: «قرآن، پند دهنده اى است كه هرگز كسى را نمى فريبد، هدايتگرى است كه هيچ گاه گمراه نمى سازد، سخنگويى است كه هرگز دروغ نمى گويد، هيچ كس در كنار اين قرآن ننشسته جز اينكه از كنار آن با زياده يا نقصانى برخاسته؛ زيادتى در هدايت يا نقصانى از كوردلى و جهالت، و بدانيد هيچ كس با داشتن قرآن، فقر و بيچارگى ندارد و هيچ كس بدون آن بى نيازى نخواهد داشت، پس براى درمان بيمارى هاى خود از قرآن شفا بطلبيد؛ چرا كه در قرآن شفاى سخت ترين بيمارى ها يعنى كفر و نفاق و جهل و ضلالت است».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در بخشی از خطبه 176 «نهج البلاغه»، اهمّيّت «قرآن مجيد»، اين نسخه شفابخش آسمانى و كتابى كه دروس انسانى در آن جمع است را در پنج وصف مهم بيان مى دارد، مى فرمايد: (بدانيد اين قرآن، پند دهنده اى است كه هرگز كسى را نمى فريبد)؛ «وَ اعْلَمُوا أَنَّ هذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لَا يَغُشُّ»، (و هدايتگرى است كه هيچ گاه گمراه نمى سازد)؛ «وَ الْهَادِي الَّذِي لَا يُضِلُّ»، (و سخنگويى است كه هرگز دروغ نمى گويد)؛ «وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِي لَا يَكْذِبُ»، (هيچ كس در كنار اين قرآن ننشسته جز اينكه از كنار آن با زياده يا نقصانى برخاسته؛ زيادتى در هدايت يا نقصانى از كوردلى و جهالت)؛ «وَ مَا جَالَسَ هذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ: زِيَادَةٍ فِي هُدىً، أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمىً»، (و بدانيد هيچ كس با داشتن قرآن، فقر و بيچارگى ندارد و هيچ كس بدون آن غنا و بى نيازى نخواهد داشت)؛ «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ، وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنىً».
در جمله هاى اوّل و دوّم و سوّم مجموعاً اشاره به اين حقيقت شده است كه يك راهنماى خوب و هدايتگر، كسى است كه نه دروغ بگويد، نه غشّ و خيانت كند و نه گرفتار گمراهى شود تا سبب انحراف ديگران گردد؛ ممكن است كسى راه و چاه را به خوبى بشناسد، اما به مخاطبان خود راست نگويد و يا آنها را بفريبد و نيز ممكن است راستگو و دلسوز باشد، اما راه را پيدا نكند؛ در حالى كه «قرآن» چنين نيست؛ وحى الهى است كه از علم بى پايان حقّ سرچشمه گرفته؛ نه دروغى در آن راه دارد و نه غشّ و خيانتى؛ چرا كه گوينده اين كتاب، خداوند است و خدا از همگان بى نياز و بر همگان مشفق است.
به همين دليل در ادامه اين سخن دو نتيجه مهمّ براى هدايت هاى «قرآن» ذكر كرده است: نخست اينكه همنشين هاى «قرآن»پيوسته در زياده و نقصانند: فزونى در هدايت و كاستى در گمراهى؛ و ديگر اينكه قرآن سرمايه اى عظيم است كه هر كس و هر جامعه اى از آن بهره گيرد و دستوراتش را به كار بندد، نه گرفتار فقر معنوى مى شود و نه فقر مادّى؛ و آنها كه به آن پشت كنند گرفتار هر دو نوع فقر خواهند شد.
در اينكه منظور از «بَعْدَ الْقُرْآنِ» در جمله هاى ياد شده بعد از نزول «قرآن» است يا بعد از عمل به آن؟ شارحان «نهج البلاغه» تفسيرهاى مختلفى دارند؛ ولى صحيح معناى دوّم است؛ چرا كه برطرف كننده فقر معنوى و مادى، عمل به «قرآن» است؛ نه تنها نزول بدون عمل.
در ضمن، از اين جمله به خوبى استفاده مى شود كه اگر مسلمينِ جهان گرفتار ضعف و ناتوانى يا فقر و پريشانى در جهات معنوى يا مادّى اند، به جهت دورى از «قرآن» است؛ همچون تشنه كامانى كه در كنار چشمه آب زلالى نشسته اند و ناله «العطش» آنها به آسمان بلند است.
سپس امام(عليه السلام) با ذكر پنج جمله چنين نتيجه گيرى مى فرمايد: (حال كه چنين است براى درمان بيمارى هاى خود از قرآن شفا بطلبيد و براى پيروزى بر شدائد و مشكلات از آن يارى بجوييد؛ چرا كه در قرآن شفاى سخت ترين بيمارى ها يعنى كفر و نفاق و جهل و ضلالت است)؛ «فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ، وَ اسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأوَائِكُمْ(1)، فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَكْبَرِ الدَّاءِ: وَ هُوَ الْكُفْرُ وَ النِّفَاقُ، وَ الْغَيُّ(2) وَ الضَّلَالُ».
به اين ترتيب، امام(عليه السلام)، «قرآن» را وسيله حلّ مشكلات و درمان بيمارى هاى اخلاقى و اجتماعى و معنوى مى شمرد و اصول اين بيمارى را در چهار چيز خلاصه مى كند: كفر، نفاق، جهل و ضلال؛ زيرا «قرآن»، نور ايمان و اخلاص بر دل مى پاشد و پرده هاى جهل و نادانى را پاره مى كند و انسان را از ضلالت و گمراهى رهايى مى بخشد. به يقين، جامعه آگاه و دانا و صاحب ايمان و اخلاص، هرگز در نمى ماند و گرفتار مشكلى نمى شود.
و در ادامه اين سخن در يك نتيجه گيرى ديگر مى فرمايد: (حال كه چنين است، آنچه را مى خواهيد به وسيله قرآن از خدا بخواهيد و با محبّت قرآن به سوى خدا روى آوريد، و هرگز به وسيله آن از مخلوقات او چيزى نخواهيد؛ زيرا بندگان به چيزى مانند آن به خدا تقرّب نجسته اند)؛ «فَاسْأَلُوا اللهَ بِهِ، وَ تَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ، وَ لَا تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ، إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَى اللهِ تَعَالَى بِمِثْلِهِ». از اين تعبير به خوبى استفاده مى شود كه «قرآن»، بهترين وسيله نجات و مهمّ ترين سبب براى جلب عنايات الهى است.
جمله «وَ لَا تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ» اشاره به اين است كه «قرآن» را وسيله خودنمايى و جلب توجّه مردم و رسيدن به مقاصد دنيوى قرار ندهيد؛ آن گونه كه از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است كه مى فرمايد: «إِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ لِيُقَالَ فُلانٌ قارِئٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ لِيَطْلُبَ بِهِ الدُّنْيَا وَ لَا خَيْرَ فِي ذَلِكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ لِيَنْتَفِعَ بِهِ فِي صَلَاتِهِ وَ لَيْلِهِ وَ نَهَارِهِ»(3)؛ قاريان قرآن سه دسته اند: (گروهى از مردم قرآن مى خوانند تا [ديگران] بگويند: فلان كس قارى قرآن است و گروهى قرآن مى خوانند تا به وسيله آن به منافع دنيوى برسند و در هيچ يك از اينها خيرى نيست و گروهى ديگر قرآن را در نمازها و شب و روز مى خوانند تا از آن بهره [معنوى و الهى] گيرند).
امام(علیه السلام) در ادامه «قرآن» را به عنوان شافع روز قیامت معرفی می نماید که شفاعتش مقبول است و گوینده ای که سخنانش تصدیق شده است، و به این ترتیب امام(علیه السلام) با زیباترین جملات اهمّیّت بالای «قرآن» و آثار و برکات آن را بیان فرموده تا مردم با آگاهی بر مضامین آیات و به کار بستن آنها از برکات فراوان «قرآن» در زندگی فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی بهره مند شوند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.